اعتیاد به پورنوگرافی چیست؟ (قسمت اول)

اعتیاد به پورن یا پورنوگرافی حاصل مکانیزم پاداش در مغز ماست

آیا تا به حال چیزی از اثر کولیج شنیده‌اید؟ این اثر نمونه ایست که نشان میدهد تحریکات جنسی‌ بدیع و نو چگونه میتوانند واکنش مغز را تغییر دهند. اثر کولیج در بسیاری از پستانداران از گوسفند گرفته تا موش مشاهده میشود. به عنوان مثال یک موش نر را در نظر بگیرید که درون قفس یک موش ماده آماده جفتگیری قرار داده شده است. در این حالت، موش نر به سرعت و با ولع عمل جفتگیری را انجام میدهد. پس از اینکه عمل جفتگیری انجام شد، موش نر به تدریج از رابطه خسته میشود و دیگر تمایلی به داشتن رابطه ندارد، حتی اگر موش ماده همچنان آماده انجام جفتگیری باشد.

حال موش ماده اولیه را با یک موش ماده جدید جایگزین کنید. موش نر به سرعت دوباره سر حال می آید و با حرص شدید شروع به جفتگیری با موش جدید می‌کند. شما میتوانید این آزمایش را بارها تا جایی تکرار کنید که موش نر دیگر هیچ رمقی نداشته باشد. حتی یکی‌ از انواع موش این کار را تا آنجا پیش میبرد که سیستم ایمنی‌ او از کار می‌‌افتد و در نهایت می‌میرد. قطعاً سیستم تولید مثل در انسان به این سادگی‌ نیست، همانگونه که انسان جزو ۳ تا ۵ درصد از پستانداران می‌باشد که قدرت تشکیل رابطه طولانی‌ مدت را با جفت خود دارد. با این وجود بدیع بودن رابطه جنسی‌ هنوز هم به شدت در انسان بر انگیزاننده است. علاقه به ایجاد رابطه با شریک‌های جنسی‌ جدید و متعدد نیروی محرکه در پشت استفاده از پورن می‌باشد. در درونی ترین لایه ها، این نیرو ابزار تکامل است برای جلوگیری از جفتگیری درون گروهی و تضمین کننده ایجاد ژ‌ن‌های تازه و جدید برای نسل بعد.

چه عاملی در درون مغز ماده اصلی‌ محرک در واکنش به تصاویر بدیع پورن است؟ دوپامین. مدار‌های ابتدایی در مغز مسئول کنترل احساسات، انگیزه ها، وسوسه‌ها و تصمیمات غیر ارادی در انسان هستند. این قسمت از مغز، آنچنان وظایفش را به درستی‌ انجام میدهد که در روند تکامل تغییر چندانی نسبت به موجودات ساده تری که انسان از آنها تکامل یافته نکرده است. تمایل و انگیزه به داشتن رابطه جنسی‌ از ماده‌ای شیمیایی به نم دوپامین درون مغز نشأت می‌گیرد. دوپامین قسمت مهمی‌ از مغز ابتدایی را که به نام مدارهای پاداش شناخته میشوند تحریک می‌کند. این همان قسمتی‌ از مغز است که به کمک آن احساس میل و وسوسه شدید نسبت به چیزی می‌کنید، و یا احساس سرخوشی را پس از برآورده شدن خواسته‌ای در شما به وجود می‌آورد. مغز ابتدایی همان قسمتی‌ از مغز است که مسول به وجود آوردن اعتیاد می‌باشد.

مدار پاداش، شما را وادار به انجام کارهایی می‌کند که برای ادامه حیاتتان و یا انتقال ژ‌ن‌هایتان به نسل بعدی ضروری است. از جمله پاداش‌هایی‌ که بیشترین اولویت را در مدار پاداش مغز دارند عبارتند از: غذا، رابطه جنسی‌، عشق، دوستی‌، و چیزهای بدیع و تازه. در ازای این محرک‌های طبیعی محرک‌های اعتیاد آور شیمیایی نیز وجود دارند که میتوانند مدار پاداش در مغز را تحت کنترل خود در بیاورند.

وظیفه اصلی‌ دوپامین در سیر تکاملی این بوده است که شما را به انجام کارهایی وادارد که به نفع ژ‌ن‌های شماست. هر چقدر میزان ترشح دوپامین بیشتر باشد، شما آن چیز را بیشتر میخواهید. اگر هم دوپامین ی ترشح نشود، شما آن محرک را به کلی‌ نادیده می‌گیرید. به عنوان مثال، شکلات‌های پر کالری و یا بستنی از موادی هستند که دوپامین زیادی در مغز ترشح میکنند. میزان دوپامین ترشح شده، نشانه ارزشیست که مغز شما برای یک تجربه قائل است. این تجربه‌ها به شما می‌گویند که سراغ چه چیزی بروید یا از چه چیزی دوری کنید یا توجه خود را صرف انجام چه کاری کنید. همچنین دوپامین از طریق تغییر دادن اتصالات درونی‌ مغز شما، به مغز می‌گوید که چه چیزی را به خاطر بسپارد. تحریکات جنسی‌ و ارضای جنسی‌ بزرگترین منابع طبیعی ایجاد دوپامین در مدار پاداش مغز هستند.

اگرچه دوپامین را معمولا به عنوان مولکول سرخوشی می‌شناسند، ولی‌ وظیفه دوپامین در حقیقت دنبال کردن و یافتن سرخوشی است و نه ایجاد این حس. در نتیجه سطح دوپامین در اثر پیشبینی‌ یک لذت و شادی در آینده، افزایش می‌یابد. دوپامین انگیزه و نیروی محرک شما برای دنبال کردن حس سرخوشی احتمالی‌ یا دنبال کردن اهداف بلند مدت می‌باشد.

ماده‌ای که منجر به ایجاد حس رضایت در مغز پس از رسیدن به هدفی‌ که آنرا دنبال میکرد میشود اپیود نامیده میشود. دوپامین خواستن است و اپیود دوست داشتن. سیستم دوپامین در مغز قویتر از سیتم اپیود می‌باشد: ما بیشتر از آنچه لذت ببریم در جستجوی احساس لذت هستیم. در حقیقت جستجو به دنبال حس لذت، در بلند مدت شانس انسان برای زندگی‌ را بیشتر از نشستن در یک جا و لذت بردن افزایش میدهد.

تازگی، تازگی، تازگی

دوپامین تشنه نویی‌ و تازگیست. یک اتومبیل جدید، یک فیلم جدید، یک گوشی جدید، ما همه معتاد دوپامین هستیم. در مورد هر چیز جدیدی، هیجان اولیه به سرعت با کم شدن دوپامین رنگ می‌بازد. اگر مثال مربوط به اثر کولیج را به یاد آورید، میزان دوپامین در مغز موش نر پس از رابطه با موش ماده به سرعت افت می‌کند. ولی‌ به محض اینکه یک موش ماده جدید جایگزین میشود سطح دوپامین دوباره بالا میرود. پورن از آن جهت برای مدار پاداش در مغز جذاب است که در آن نویی‌ و تازگی به وفور یافت میشود. این تازگی میتواند در قالب یک فرد جدید، یک صحنه غیر منتظره، یک حرکت جدید جنسی‌ یا هر چیز جدیدی باشد. بسیاری از معتادان پورن این را تجربه کرده اند: تعداد زیادی پنجره باز به صورت همزمان، و کلیک کردن از این پنجره به آن پنجره برای دیدن یک چهره جدید، یک صحنه جدید، ... اکثر اوقات این افراد حتی یک کلیپ را تا انتها نگاه نمیکنند، و مدام از این کلیپ به آن کلیپ میروند، چون یک صحنه جنسی‌ به سرعت برای آنها کسل کننده میشود. با تعدادی صفحه باز به صورت همزمان و کلیک کردن از یک صفحه به صفحه دیگر برای ساعتها، تعداد شریک‌های جنسی‌ که این افراد در طول ۱۰ دقیقه تجربه میکنند از تعداد کل شریک‌های جنسی‌ که اجداد شکارچی ما در تمام طول عمرشان تجربه میکردند بیشتر است.

محرک‌های غیر طبیعی

تاثیر گذاری پورن تنها به علت تازگی پی‌ در پی‌ محتوای آن نیست. دوپامین در اثر احساسات و محرک‌های دیگری هم آزاد میشود که تمام آنها در پورن نیز یافت میشوند:

حیرت و غافلگیری

اضطراب و دلواپسی (در اثر مشاهده چیزی که با ارزش‌های شما همخوانی و هماهنگی‌ ندارد.)

جستجو و کاوش (خواستن و پیش‌بینی‌ چیزی که قرار است در ادامه اتفاق بیافتد.)

در حقیقت پورن بسیار شبیه آن چیزی است که دانشمندان به عنوان محرک‌های غیر طبیعی می‌شناسند. سالها پیش تینبرگن، دانشمند برنده جایزه نوبل، کشف کرد که پرندگان، پروانگان و بسیاری از جانوران دیگر میتوانند به گونه‌ای فریب داده شوند که تخم‌های ساختگی یا شریک‌های جنسی‌ غیر واقعی‌ را بر نمونه‌های واقعی‌ آنها ترجیح دهند. برای نمونه پرنده‌های ماده روی تخم‌هایی‌ که تینبرگن بزرگتر از حد معمول ساخته بود و آنها را به صورتی‌ خاص تزئین کرده بود می‌نشستند در حالیکه تخم‌های خود آنها در حال فاسد شدن بود. یا سوسک‌های نر جفت‌های واقعی‌ را ندیده می‌گرفتند تا به جفت گیری با سر‌های نوشابه بپردازند. برای یک سوسک نر، سر نوشابه که روی زمین قرار داشت همانند بزرگترین و زیباترین ماده‌ای به نظر می‌رسید که او تا به حال دیده بود.

در حقیقت محرک‌های غیر طبیعی نمونه اغراق شده محرک‌های طبیعی هستند که مغز به اشتباه آنها را با ارزش به حساب می‌‌آورد. بنابرین عجیب نیست که پورن قادر است که حواس طبیعی ما را برباید. علت اینکه یک محرک غیر طبیعی میتواند تبدیل به اولویت اصلی‌ ما شود اینست که محرک غیر طبیعی قادر به ایجاد حجم انبوهی از دوپامین در مدار پاداش مغز است که محرک طبیعی قادر به ایجاد آن نیست.

برای استفاده کنندگان از پورن شریک‌های جنسی‌ غیر واقعی‌ از شریک‌های جنسی‌ واقعی‌ تحریک کنند تر میباشند. اینگونه افراد شاید هرگز نخواهند که ساعتها زل زده به صفحه مانیتور در حال کلیک از این صفحه به آن صفحه باشند. شاید ترجیح دهند که وقتشان را در حال فعالیت‌های اجتماعی با دوستان و خانواده‌شان بگذرانند. ولی‌ حقیقت اینست که محرک‌های واقعی‌ قدرت رقابت با محرک‌های غیر واقعی‌ در مغز را ندارند. خیلی‌ از افراد متأهلی که به پورن عادت کرده اند می‌گویند اینگونه نیست که ما به دنبال رابطه جنسی‌ واقعی‌ نباشیم، مشکل اینجاست که رابطه واقعی‌ نسبت به پورن آنقدر پیچیده و دشوار است که ترجیح میدهیم با پورن خودمان را ارضا کنیم.

علاوه بر تحریک غیر طبیعی مغز، پورن عوارض دیگری هم دارد. اول اینکه دسترسی به آن بسیار ساده است، به صورت ۲۴ ساعته، رایگان و در خلوت و حریم خصوصی در دسترس است. دوم آنکه اکثر افراد، شروع به تماشای پورن در سنین اوایل بلوغ میکنند. یعنی‌ هنگامی که مغز در اوج تغییرات ساختاری می‌باشد و بیشتر از هر زمانی‌ در معرض خطر اعتیاد قرار دارد. در قیاس با انواع دیگر اعتیاد مثل اعتیاد به غذا که انسان بعد از مدتی‌ خوردن سیر میشود و دیگر میل به خوردن ندارد، هیچ محدودیت بیولوژیکی روی مصرف پورن وجود ندارد. یک مصرف کنند میتواند ساعتها در حال تماشای پورن باشد بدون حس اقناع یا پر شدن ظرفیت. تماشای پورن همراه با ایجاد این حس در مغز است که می‌گوید یک لذت بزرگ در انتظارت است. ولی‌ به یاد داشته باشید که دوپامین مسول ایجاد حس انگیزه و ادامه آن است، به امید آنکه لذت نهایی در پی‌ آن بیاید. بسیاری از افراد این حس را تجربه کرده اند که تا نزدیکی‌ خود ارضایی به تماشای پورن می‌نشینند و سپس توقف میکنند. دوباره شروع به تماشا میکنند و تا مرز خود ارضایی پیش میروند و دوباره متوقف میشوند. و این عمل را برای مدتی‌ طولانی‌ ادامه میدهند تا آنکه دیگر وقت و انرژی‌شان به پایان رسیده باشد و در نهیات خود ارضایی را انجام میدهند.

شرطی شدن نسبت به عمل جنسی‌ و اعتیاد به پورن

عکس‌العمل مغز هنگامی که در معرض منابع نامحدود محرک‌های جنسی‌ قرار می‌گیرد چیست؟ مغز به طور تدریجی‌ خود را تطبیق میدهد، البته نه به صورت سازنده ای. در ابتدا استفاده از پورن و انجام خود ارضایی به نظر رضایت بخش می‌آیند و فشار‌های جنسی‌ را کاهش میدهند. ولی‌ هنگامی که تحریک غیر طبیعی مغز به صورت مستمر ادامه یابد مغز شروع به واکنش می‌کند و از طریق کم کردن حساسیتش نسبت به دوپامین در مقابل حجم انبوه دوپامین آزاد شده از خودش محافظت می‌کند. در این حالت شما احساس لذت کمتری از مشاهده پورن و خود ارضایی میبرید. این حساسیت کمتر نسبت به دوپامین، بعضی‌ از استفاده کنندگان را به سمت جستجو برای تحریک بیشتر سوق میدهد، که منجر به ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار مغز میشود. تغییراتی که ممکن است بازگرداندن آنها به قبل دشوار باشد.

شرطی شدن نسبت به عمل جنسی

یکی‌ از تاثیرات بلند مدت تحریک‌های مداوم روی مغز شرطی شدن جنسی‌ است. به این صورت که مغز تحریک جنسی‌ را مرتبط میداند با آنچه در پورن اتفاق می افتد مانند تازگی پی‌ در پی‌، نگاه کردن به عمل جنسی‌ دیگران، و یا انجام اعمال جنسی‌ غیر عادی. در این حالت مغز برای رسیدن به لذت جنسی‌ نیازمند محتوای پورن می‌باشد. به طور خلاصه فرد معتاد به پورن می‌گوید، آدم‌ها این جوری با هم رابطه جنسی‌ دارند، پس من هم باید این جوری رابطه داشته باشم. در مغز هم به صورت ناخود آگاه شرطی شدن صورت می‌گیرد. مغز می‌گوید این هما چیزی است که سطح دوپامین را بالا میبرد پس باید دنبال این نوع رابطه باشم. مغز به گونه‌ای تکامل یافته است که آن چیزهایی که آنرا تحریک میکنند در خودش ثبت کند. این پدیده بر پایه یک قانون مهم در مغز استوار است: سلول‌های عصبی که با هم تحریک میشوند، با هم اتصال عصبی برقرار میکنند. به طور خلاصه، در درون مدار پاداش مغز سلول‌های عصبی که با تحریکات جنسی‌ مرتبط هستند با قسمت‌هایی‌ از حافظه که خاطرات مربوط به تحریکات جنسی‌ را ثبت کرده اند، اتصال عصبی برقرار میکنند. مثلا به محض آنکه وبسایت پورن مورد علاقه خود را تایپ می‌کنید، سلول‌هایی‌ که در مرکز پاداش مغز مسول تحریکات جنسی‌ هستند فعال میشوند و سطح دوپامین در مغز بالا میرود.

استفاده کنندگان از پورن در حقیقت محرک‌های غیر طبیعی را در مغزشان به حس ارضای جنسی‌ مرتبط کرده اند. مرکز پاداش در مغز نمی‌داند که منشأ این تجربه چیست، آیا منشأ آن پورن است یا ارتباط جنسی‌ طبیعی است. تنها چیزی که مرکز پاداش می‌شناسد دوپامین است. حتی اگر شما به به صورت گاه و بیگاه پورن تماشا می‌کنید باز هم جای نگرانی وجود دارد. اگر از پورن استفاده می‌کنید در واقع به مغز خود آموزش می‌دهید که همیشه نقش یک ناظر را داشته باشد. و یا اینکه به آن آموزش می‌دهید که در صورتی‌ که میزان دوپامین کمی‌ کاهش یافت میتواند روی ویدئو‌های محرک تر کلیک کند و یا اینکه آنقدر بگردد تا بالاخره صحنه دلخواهش را پیدا کند و سپس خود ارضایی کند. یا اینکه ممکن است شما مکان‌های خاص یا موقعیت‌های خاصی‌ را در ذهنتان با خود ارضایی مرتبط کنید. هر کدام از این نشانه ها یا محرک‌ها میتوانند مدار پاداش در مغز شما را در انتظار رابطه جنسی‌ به جریان اندازند. رابطه‌ای که واقعی نیست ولی‌ با این حال سلول‌های عصبی ممکن است با به وجود آوردن اتصالات و شاخه‌های جدیدی ارتباط این نشانه‌ها با رابطه جنسی‌ در مغز شما را برقرار کنند. هر چقدر بیشتر از پورن استفاده کنید، اتصال بین این سلول‌ها قویتر میشود. نتیجه نهایی این خواهد بود که برای رسیدن به لذت جنسی‌ همیشه بایستی نقش ناظر را داشته باشید، یا اینکه در حال کلیک از صفحه‌ای به صفحه دیگر باشید، یا اینکه در موقعیّت یا مکان خاصی‌ قرار داشته باشید تا به نهایت تحریک برسید.

یکی‌ از وظایف تکاملی در انسان در هنگام بلوغ آموزش تولید مثل به صورت خود آگاه یا ناخودآگاه می‌باشد. برای این منظور، مغز انعطاف پذیر یک نوجوان در حال بلوغ، نشانه‌های جنسی‌ در محیط را ضبط می‌کند و بر اساس آنها بین سلول‌های عصبی اتصال برقرار می‌کند. صحنه‌های بدیع، تکان دهنده و تحریک کننده جنسی‌، مغز یک نوجوان را بسیار بیشتر از مغز یک انسان مسن تر تحت تاثیر قرار میدهد. این تاثیر پذیری موجب میشود که مغز در حال بلوغ، رابطه جنسی‌ را به عنوان محرّکی تعریف کند که بیشترین حس جنسی‌ را برای او تولید می‌کند. اتصال سلول‌های مغزی و ارتباط آنها با رابطه جنسی‌ در مغز نوجوان بسیار سریعتر از جوانان چند سال بزرگتر رخ میدهد. در حقیقت مغز بعد از سنّ ۱۲ سالگی شروع به کوچک شدن می‌کند و همزمان میلیاردها اتصال بین سلولی از بین میروند و یا تغییر ساختار میدهند. اینکه کدام اتصالات در نهایت باقی‌ می‌مانند تابع قاعده "استفاده کن واگر نه از دست میدهی‌" هستند.

هنگامی که اتصالات جدید به وجود می‌آیند، مغز نوجوان با قدرت آنها را حفظ می‌کند. در حقیقت مطالعات نشان میدهد به یاد ماندنی‌ترین و مهمترین خاطرات و همچنین عادات بد زندگی‌ ما در نوجوانی در مغز شکل میگیرند. به خصوص اتصالات جدیدی که به صورت ناخودآگاه در مغز یک نوجوان تشکیل میشوند میتونند منجر به تغییراتی اساسی‌ در ذائقه جنسی‌ فرد شوند. خوشبختانه خاصیت انعطاف پذیری مغز میتواند در جهت عکس نیز عمل کند. بسیاری از افراد جوان معتاد به پورن، پس از ماهها اجتناب از پورن متوجه میشوند وابستگی شدیدی که به نظرشان غیر قابل جدایی می‌آمد، اکنون از بین رفته است.

شرطی شدن مغز نوجوان همچنین میتواند این پدیده را توضیح دهد که چرا مردان جوان با اختلالات نعوظ ناشی‌ از پورن نیازمند ماه‌های طولانی‌تری برای بازگشت به حالت عادی نسبت به مردان مسن تر هستند. احتمالا علت این است که مردان مسن تر از نوجوانی شروع به استفاده از پورن نکرده‌اند و مغز آنها تجربه رابطه جنسی‌ طبیعی را قبل از تجربه پورن در خود ثبت کرده است، و اتصالات مربوط به رابطه جنسی‌ طبیعی در مغز آنها رشد یافته تر می‌باشد.

ادامه دارد...

لینک مطلب

بی‌شکست! یک برنامه آموزشی آنلاین، مناسب ترک عادت های بد همانند، تنبلی، عادات غذایی نادرست ، پورنوگرافی و .. میباشد.