مجله علوم انسانی، اقتصاد، روانشناسی، جامعه، مدیریت، سیاست، تاریخ، و فلسفه. تلگرام: https://t.me/konjkavyy (مطلب جدیدی در این صفحه منتشر نخواهد شد. امیدواریم از مطالعه مطالب موجود لذت ببرید)
اقتصاد جنسیت Sexual Economics

تصور کنید یک روز روزنامه ای را برمیدارید و خبری میخوانید به این مضمون که ماموران دولتی در بریتانیا به یک گروه افراد خارجی اجازه اقامت بریتانیا دادند بدون اینکه مراحل قانونی بدرستی طی شود. بعد در ادامه می خوانید که اینها یک گروه زن بسیار زیبا و جذاب بودند و احتمال برقراری رابطه جنسی بین افسران اداره مهاجرت و این زنان وجود داشته است.
چند روز بعد دوباره در روزنامه خبری در مورد مجموعه مراکز خرید Vianese می بینید که به خانم ها یک پیشنهاد ویژه داده می شود. خانم هایی که حاضر بشوند با بالاتنه لخت به مرکز خرید بیایند یک بطری شامپاین، یک وعده غذای مجانی و یک کوپن خرید تا 40 یورو دریافت می کنند.
به فرض در کتاب تاریخ خود میخوانید که استرالیا در دهه 1800 زندانیان را شکنجه میکرد و بعضی خلافکاران در ملا عام شلاق می خوردند. اما زندانیان زن یک گزینه دیگر هم داشتند که مردان نداشتند. اگر حاضر میشدند لخت بشوند میزان مجازات نصف میشد.
موضوع مشترک تمام این داستان ها این ایده است که جنسیت مانند کالایی می ماند که در مالکیت زنان است و مردان تمایل به معامله منابع برای بدست آوردن آن بشکل های مختلف دارند. این منابع میتواند مثل مثال های ما زندگی در یک کشور خارجی باشد، میتواند پول باشه، یا کاهش مجازات سنگین.
این ایده به "اقتصاد جنسیت" معروف است و به ما در پیش بینی رفتارهای مردم براساس اصول اقتصادی پایه کمک می کند. ایده مرکزی این تئوری اینست که کشورها، فرهنگ ها و افراد با جنسیت زنانه مثل یک کالای باارزش برخورد می کنند اما از طرف دیگه جنسیت مردانه ارزشی ندارد. زنان مالک سکس هستند و آنها تصمیم میگیرند چطور، با چه کسی و چه زمانی سکس داشته باشند، و مردان برعکس با منابع دیگر وارد این معامله میشوند. این منابع میتوانند پولی باشند، یا حق رای، یا زمین، یا احساسی مثل توجه و مهربانی و نشان دادن عاطفه، یا منابع با محوریت رابطه مثل تعهد، ازخودگذشتگی، ازدواج و بچه.
در تئوری اقتصاد جنسیت زمانیکه قیمت جنسیت که مقدار اهمیت و ارزش منابع داده شده است بالا باشد به نفع زن است و وقتی پایین باشد به نفع مرد. هدف زن دستیابی به حداکثر منابع ممکن قبل از انجام سکس و هدف مرد دستیابی به سکس بدون پرداخت هرگونه منابعی است. منظور از سکس در اینجا میتواند صرفا در نزدیک بودن به یک زن جذاب باشد، یا دیدن تصاویر جذاب جنسی، انواع نشانه های توجه جنسی مثل قرار ملاقات، لاس زدن، لمس کردن، نوازش و در نهایت مقاربت جنسی.
حالا ما چطور میدانیم که سکس یک منبع زنانه است؟
در یک آزمایش از گروهی از مردان و زنان پرسیدند داشتن سکس بعد از چند بار قرار ملاقات صحیح است. بطور معمول عددی که مردان می گفتند نصف زنان بود. سپس از آنها پرسیده شد در عالم واقعیت بعد از چند قرار ملاقات سکس داشتند و معلوم شد عدد مورد نظر زنان به واقعیت نزدیک تر بود. این یعنی زنان تصمیم گیرنده در مورد زمان سکس بودند که این ایده که زنان نگهدارنده و کنترل کننده سکس هستند را مورد تاکید قرار میدهد.
در تحقیق دیگری، بعد از مطالعه بیش از 200 مقاله ما 12 طبقه بندی برای انگیزه های جنسی تعیین کردیم، مانند اینکه مردم هر چندوقت یکبار رویاهای جنسی دارند، تعداد شریک های جنسی که دوست دارند داشته باشند، تمایل به انواع عمل های جنسی، و میزان خودارضایی. در کل این 12 گروه طبقه بندی، مشاهدات بشدت از اینکه مردان تمایل بیشتری به سکس دارند پشتیبانی کرد.
یک تئوری اقتصادی وجود دارد بنام تئوری حداقل تمایل که میگوید وقتی دو گروه اقدام به چانه زنی می کنند، طرف با تمایل کمتر به معامله، قدرت بیشتری دارد. اگر شما تا حالا در یک رابطه عاشقانه بودید که میزان علاقه شما بیشتر از طرف مقابل بوده حتما این را حس کرده اید که شما بیشتر از طرف مقابل فداکاری میکنید. بنابراین وقتی زنان وارد چانه زنی در مورد جنسیت میشوند از آنجایی که مردان بطور کل بیشتر تمایل به سکس دارند، زنان می توانند درخواست منابع بیشتری در ازای سکس بکنند.
یکی دیگر از اطلاعاتی که به ما در فهم اقتصاد جنسیت کمک کرد موقعیت هایی هستند که در آنها تعداد زنان و مردان در یک محیط محلی متفاوت است. در مدل ما زنان مالک سکس و مردان متقاضی سکس هستند، هرچند این تشبیه دور از ادب خواهد بود اما چون در مورد مدل اقتصادی صحبت می کنیم می توانیم زنان را بعنوان فروشنده و مردان را خریدار بدانیم. در یکی از این تحقیقات محققان در مطالعه ای تاریخی از آنالیز لباس زنان فهمیدند وقتی تعداد مردان در یک محیط محلی نسبت به زنان خیلی خیلی بیشتر باشد (این یعنی قدرت چانه زنی زنان باز هم افزایش پیدا میکند) طول دامن زنان در این شرایط از همه بلندتر بوده است.
برعکس این هم اتفاق افتاده است یعنی وقتی تعداد زنان از مردان در یک محیط محلی بیشتر باشد، طول دامن کوتاه تر شده که با توجه به تئوری و افزایش و کاهش طول دامن میفهمیم اینکار مثل عمل تبلیغات است. جنسیت زنان درواقع بنوعی کالای آنهاست و پوشیدن لباس های اغوا کننده راهی است برای جذاب تر به چشم آمدن، که این نیاز وقتی زنان در حال رقابت سخت تر با سایر زنان باشند افزایش پیدا میکند.
در تحقیقی دیگر از زنان و مردان سوال شد چیزی که بیش از همه شما را در مورد رابطه عصبانی میکند چه است که باز هم شواهدی در پشتیبانی تئوری اقتصاد جنسیت دیده شد. زنان گفتند آزاردهنده ترین چیز قول هایی است که قبل از سکس داده میشود و بمحض انجام سکس مرد دیگر در دسترس نبوده و رابطه را ادامه نمیدهد. شکایت مردان اما متفاوت بود. آنها گفتند وقتی که با یک زن برای مدت طولانی رابطه داشتند و به او انواع هدایا را دادند، چه مالی و چه احساسی و مهربانی، رابطه هرگز به مرحله سکس نرسید.
در آزمایش دیگری، با علم به اینکه زنان بطور عمومی از تبلیغات سکسی خوششان نمی آید و آنرا نامطلوب، احمقانه و ظالمانه میدانند، تلاش کردیم با القای مفهوم “انتقال منابع از مرد به زن” روی نظر آنها تاثیر بگذاریم. در اینجا سه عدد تبلیغ پرینت شده برای یک ساعت تهیه کردیم و به سه گروه دادیم. در یکی ساعت با پس زمینه یک کوه، در دیگری پس زمینه ای سکسی، و در آخری پس زمینه ای سکسی اما با یک روبان قرمز و این جمله که "این ساعتی است که مردان به زنان خاص زندگی خود هدیه می دهند". ما نظر سه گروه شرکت کنندگان را در مورد سه تبلیغ خواستیم. میزان علاقه زنان به تبلیغ سکسی بمراتب کمتر از تبلیغ با پس زمینه کوه بود اما تبلیغ سکسی با روبان و نوشته به اندازه تصویر کوه مورد توجه زنان قرار گرفت.
در آزمایش مشابه، قبل از نشان دادن تبلیغات به گروه ها از آنها خواستیم داستانی را بخوانند که مربوط به یک زوج جوان بود. در متن ها در یک حالت مرد و زن زندگی خوبی دارند و مرد وفادار است، در دیگری مرد چندان وفادار نیست، و در سومین نسخه اصلا این مساله وفاداری مطرح نمیشود. بهمین صورت زنان بعد از خواندن داستان وفاداری عکس العمل مثبت تری به تبلیغ سکسی و بعد از خواندن داستان بی وفایی عکس العمل منفی تری نسبت به آن نشان دادند که نشان میدهد مفهوم انتقال یا عدم انتقال منابع از مرد به زن در نگاه او چقدر موثر است.
کاترین ووز - استاد روانشناسی اجتماعی از دانشکده اقتصاد و بازاریابی دانشگاه مینسوتا
مطلبی دیگر از این انتشارات
پورن، هرگز هرگز هرگز
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا پورنوگرافی میتواند جای #تربیت_جنسی را بگیرد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا ترک عادت ها سخت است؟