پورن، هرگز هرگز هرگز

صنعت هرزه نگاری جنسی یا چیزی که اصطلاحاً پورن نامیده می شود. یکی از گسترده ترین، پرسود ترین و پر طرفدار ترین صنایع موجود در جهان است. محتوای پورن از داستان های تخیلی تا رمان های اروتیک، از عکس ها کلیپ های آماتور تا فیلم های حرفه ای با استاندارد های سطح بالا، از مجله و انیمیشن و بازی و چت زنده با ... تا حضور در فیلم های سینمایی غیر پورن به دلایل و بهانه های مختلف، همه و همه بخشی از این صنعت پرسود بدون محدودیت در سرتاسر جهان هستند. قبح برهنه نمایی کاملاً در جوامع غربی شکسته شده و کسی از لخت بودن شرمسار نیست. وضعیت ناهنجاری های جنسی که هم روشن است. اما اینجا در این نوشته من قصد بازخوانی آنجه در غرب می گذرد یا بررسی مختصات صنعت پورن نیست. قصد من روشن کردن ضرر ذاتی محتوای پورن برای انسان بر اساس چگونگی کارکرد ذهن انسان مستقل از سن و جنس و کیستی، جدای از توجیحات شرعی و مذهبی و عرفی و اخلاقی و استفاده از ملامت های روانی برای بر حذر داشتن است. چطور؟



ذهن انسان

در ذهن انسان چندین ساحت وجود دارد که قبلاً در اینجا به صورت خلاصه در موردشان صحبت کرده ام. اما برای پیش برد بحث لازم است این ساحت ها را دقیق تر بررسی کنیم:

  • غریزه: پایه ای ترین ساحت ذهن انسان که اتفاقاً تمرکز بحث ما روی آن است شامل انگیزاننده هایی برای بقا با منشا بیولوژیک است. در ادامه ساحت غریزه را دقیق تر بررسی خواهیم کرد
  • ناخوداگاه: بخش بزرگی از ذهن ما را تشکیل می دهد و ذهن ما به صورت طبیعی در این ساحت قرار دارد. این ساحت از غریزه تا ساحت خوداگاه را پوشش می دهد و خود دارای سطوح و کارکردهای متفاوتی است. برای مثال وقتی شما در حال رانندگی هستید اما مشغول تفکر به یک موضوع مهم هستید و اصلاً متوجه نمی شوید چطور رانندگی کردید و کی رسیدید، این ناخوداگاه شماست که در حال رانندگی است و اتفاقاً کارش به درستی انجام می دهد وگرنه شما هرگز فرصتی برای فکر کردن نداشتید
  • خوداگاه: وقتی شما روی یک مسئله ی سخت ریاضی تمرکز می کنید و تلاش می کنید آن را حل کنید، ذهن شما در ساحت خوداگاه است. تمام عملکردهای منطقی و آنچه هوش می نامیم در این ساحت قرار دارند. خوداگاه تنها ساحت ارادی ذهن است

همانطور که گفته شد، در حالت طبیعی ذهن انسان در ساحت ناخوداگاه قرار دارد یعنی در همین لحظه که شما در حال خواندن این نوشته هستید، این ناخوداگاه شماست که می خواند نه خوداگاه شما. چرا؟ زیرا شما خواندن بلدید. کودکی که خواندن و نوشتن بلد نیست، با خوداگاهش می خواند اما به محض این که یاد بگیرد مانند دیگران ناخوداگاهش وظیفه ی خواندن را بر عهده می گیرد. اما بحث اصلی ما در این جا چیز دیگری است. چه زمانی ذهن به ساحت غریزه می رود؟ اصلاً وقتی می گوییم ذهن به فلان ساحت می رود یعنی چه؟

وقتی می گوییم ذهن در ساحت مثلاً ناخوداگاه است، یعنی ساحت ناخوداگاه بر ذهن حاکم است. این به آن معنی نیست که سایر ساحت ها کلاً خاموش می شوند یا فعالیت شان متوقف می شود. بلکه به این معنی است که ساحت حاکم، در نهایت ذهن را کنترل می کند و خروجی رفتار انسان توسط این ساحت تعیین می شود. پس وقتی ذهن شما در ساحت خوداگاه است و مشغول حل یک مسئله ی سخت، ناخوداگاه شما نیز فعال است وگرنه هیچکدام از عملکرد های ذهنی شما که به نظرتان خیلی بدیهی هستند اصلاً کار نمی کردند مانند نشستن، خواندن، نوشتن و حتی نفس کشیدن و... پس در هر زمانی جدای از اینکه ذهن در کدام ساحت است، تمام ساحت های دیگر فعال و مشغول فعالیت هستند اما متوجه فعال بودنشان نیستیم. زیرا آن چیزی که فهمیدن می نامیم، درک خوداگاه ماست یعنی وقتی متوجه رانندگی ساحت ناخوداگاه می شویم که خوداگاه ما متوجه شود مدت زمان طولانی رانندگی کرده ایم و اصلاً به یاد نداریم چطور یک فرایند فکری به پیچیدگی رانندگی در تمام طول مسیر به درستی و با دقت لازم انجام شده است. پس تمام ساحت های ذهن همواره فعال هستند اما در آن واحد، یکی از آن ها کنترل ذهن را در دست دارد و بقیه در پس زمینه فعالیت می کنند. بنابراین ساحت غریزه هم همواره فعال است و مشغول کار اما ما به جز زمانی که ذهن به ساحت غریزه می رود، متوجه فعالیت آن نیستیم.

از سوی دیگر، غریزه همواره با ناخوداگاه اشتباه گرفته می شود مرز دقیق بین غریزه و ناخوداگاه علیرغم شباهت بسیاری که باهم دارند این است که ناخوداگاه با وجود نا خود اگاه بودن در نهایت آگاهی دارد اما غریزه هیچ آگاهی ندارد. هرچند توان فکری در ناخوداگاه بسیار محدود تر از خوداگاه است اما در نهایت با فهم آگاهانه کار می کند اما غریزه با فهم بیولوژیکی رفع نیاز (ارضا) کار می کند. یعنی چه؟ یعنی امروز ما می دانیم غذا چیست، قند چیست، چربی چیست، فرایند هضم غذا چگونه است ضرورت خوردن غذا برای ادامه ی حیات چیست (فهم خوداگاه) اما انسان اولیه هیچکدام از این ها را نمی دانسته و برای ادامه ی حیات لازم بوده به صورت غریزی وادار به خوردن غذا شود وگرنه اصلاً حیات نابود می شد. از این رو هنگامی که بدن شما نیاز به غذا پیدا کند، مکانیزم های بیولوژیکی حس گرسنگی را در شما بوجود می آورند. از آنجایی که در ساحت غریزه بحث بر سر بقا است، انگیزاننده باید قوی و در صورت لزوم آزاردهنده باشد وگرنه اگر حس گرسنگی به اندازه ی کافی شما زجر ندهد، ممکن است اصلاً به سمت غذا خوردن نروید و از گرسنگی بمیرید! هیچکس به شما نگفته که غذا خوردن از راه دهان است. حتی نوزاد هم به صورت غریزی، دهانش را به سینه ی مادر نزدیک می کند نه گوشش یا چشمش را. با خوردن غذا مکانیزم پاداش با ایجاد لذت فعال می شود این پاداش باید به تناسب ضرورت نیاز باید میزان زیادی داشته باشد تا شما برای تکرار این کار در آینده انگیزه داشته باشید. سپس با تامین نیاز بدن به غذای کافی، گرسنگی و همچنین لذت غذا خوردن از میان می رود. پس غریزه هم مانند یک ترموستات، مکانیزم قطع خودکار دارد وگرنه انسان به صورت بی پایان به غذا خوردن ادامه می داد و در اثر آن می مرد! برای تشنگی هم همین اتفاق می افتد. پس با بوجود آمدن نیاز های مربوط به بقا ذهن به ساحت غریزه می رود و با ارضا غریزه، به حالت عادی بر می گردد.

بنابراین تا اینجا می توانیم نقشه ی کوچکی از ذهن به شکل زیر بکشیم:

  • غریزه: ناآگاه/غیر ارادی
  • ناخوداگاه: آگاه/غیر ارادی
  • خوداگاه: آگاه/ارادی


امر جنسی

همانطور که همه می دانیم، امر جنسی در ساحت غریزه ی ذهن قرار دارد یعنی از آنجایی که اگر انسان به امر جنسی مبادرت نورزد، نسلش منقرض می شود و خود انسان هم از این مسئله آگاه نیست لازم بوده تا امر جنسی ماهیتی غریزی آن هم با بالاترین پاداش (لذت) را داشته باشد تا بقای نسل بشر به صورت طبیعی تضمین شود. به خودمان انسان های مدرن با این همه دانش نسبت به هزاران سال پیش نگاه نکنیم انسان های اولیه حتی از ارتباط رابطه ی جنسی با بارداری هم بی خبر بودند و بارداری زن را مستقل از مرد تصور می کردند.

مانند سایر مکانیزم های غریزی دیگر که بیان شد، امر جنسی هم به همین شکل کار می کند. اما اینجا تفاوت مهمی وجود دارد. اگر شما گرسنه باشید، با فکر کردن به غذا یا دیدن عکس آن سیر نمی شوید. اما اگر از لحاظ جنسی نیاز داشته باشید، می توانید بدون دسترسی به رابطه ی جنسی از طریق فیلم یا عکس شهوت انگیز ارضا شوید! اینجا جایی است که صنعت پورن متولد می شود. یعنی کسانی که محتوای پورن تولید می کنند می توانند از یک نقطه در یک زمان باعث ارضای غریزه ی هزاران نفر در سرتاسر جهان تا زمان نا محدود شوند. چیزی که صنعت غذایی خوابش را هم نمی تواند ببیند که با تولید مثلاً 100 پرس غذا در یک نقطه بتواند هزاران نفر را در سرتاسر جهان سیر کند.

خب اشکال پورن چیست؟ دقیقاً چه مشکلی دارد؟


کارکرد ذهن در پیشا خوداگاه

در ساحت خوداگاه، ذهن می تواند به روش های متفاوتی عمل کند. استنتاج کند، استدلال کند، با استفاده از روش های منطقی با مسائل رو به رو شود و... اما اوضاع در ساحت های پیشا خوداگاه یعنی غریزه و ناخوداگاه اینگونه نیست. اجازه دهید با مثالی از ساحت ناخوداگاه پیش برویم

فرض کنید شما می خواهید دوستان تان را به یک کافه دعوت کنید. چندین کافه در ذهن شما وجود دارند. کدام کافه را انتخاب می کنید؟ کافه ای که تجربه ی بهتری از آن نسبت به بقیه در همه ی زمینه ها دارید. خیلی ساده، شما مقایسه کردید. زیرا این تمام کاری است که ذهن در ساحت های پیشا خوداگاه می تواند انجام دهد. نه فقط در انتخاب کافه، ناخوداگاه شما همواره در حال مقایسه است، از لباسی که انتخاب کرده اید گرفته تا رفتاری که با افراد مختلف می کنید همه و همه نتایج مقایسه هایی است که ذهن شما در ساحت ناخوداگاه کرده است. چرا به جز مقایسه کار دیگری نمی کند مثلاً مثل خوداگاه استدلال نمی کند؟ زیرا توان فکری در ساحت های پیشا خوداگاه بسیار محدود است و ذهن عملاً چاره ای جز مقایسه ندارد.

خب کمی در ماهیت مقایسه دقیق شویم. بیاد دارم در ترم های اول دانشگاه مسئله ی برنامه نویسی به ما داده بودند که بدون استفاده از آرایه (یعنی تعدای متغیر هم جنس) تعداد نا معلومی عدد بگیریم و بزرگترین آن ها را مشخص کنیم. راه حلی به ذهن ما نرسید و در آخر استاد راه حل را اینگونه بیان کرد

برنامه برای بار اول یک عدد بگیرد و آن عدد را بزرگترین در نظر بگیرد. در دفعه های بعد عدد ورودی جدید را با عدد قبلی مقایسه کند اگر بزرگتر بود، عدد جدید را به عنوان بزرگترین در نظر بگیرد و اگر کوچکتر یا مساوی بود همان عددی قبلی را بزرگترین بداند

کمی به همان مثال کافه فکر کنید، آیا ذهن شما کاری متفاوت با راه حلی که استاد برنامه نویسی به ما گفت انجام داده؟ یعنی شما فرضا قبل از تصمیم برای دعوت دوستانتان، 5 کافه ی مختلف رفته اید. کافه ی دوم به نظرتان بهتر از کافه ی اول بوده است پس بهترین کافه تا آن زمان در نظر شما کافه ی دوم بوده است. سپس به کافه ی سوم رفته اید که با وجود اینکه خوب بوده اما به پای کافه ی دوم نمی رسیده پس همچنان کافه ی دوم بهترین کافه است. سپس به کافه ی چهارم رفته اید که یک سرو گردن از کافه ی دوم بهتر بوده و اکنون کافه ی چهارم بهترین است و در نهایت به کافه ی پنجم رفته اید که کلاً در کلاس دیگری است و کافه ی چهارم را در جیبش می گذارد پس در نهایت کافه ی پنجم بهترین کافه در نظر شماست. اما یک بار دیگر حالت ابتدایی مقایسه را مرور کنید:

برنامه برای بار اول یک عدد بگیرد و آن عدد را بزرگترین در نظر بگیرد

اگر اولین کافه ای که رفتید، تنها کافه ای بود که کلاً رفته بودید چه؟ آن کافه مستقل از کیفیتش، بهترین کافه ای بود که تا به حال رفته بودید! همانطور که اولین عدد ورودی، بزرگترین عدد است زیرا عدد دیگری برای مقایسه با آن وجود ندارد! اما با وارد شدن ورودی های دیگر، آن ورودی اول جایگاه خودش را از دست می دهد و دیگر احتمالاً بزرگترین عدد یا بهترین کافه نیست.


مصیبت پورن

وقتی شما با محتوای پورن مواجه می شوید اتفاقی که می افتد این است که یک تجربه ی جنسی در ذهن شما ایجاد می شود. مانند همان تجربه ی کافه رفتن که در ناخوداگاه شما ایجاد می شود. و از آنجایی که امر جنسی در ساحت غریزه است و اساس کار غریزه به عنوان یک ساحت پیشا خوداگاه آن هم بدون هیچ گونه آگاهی، مقایسه است، ذهن شما این تجربه را به صورت غیر ارادی و بدون امکان دخالت شما و حتی اگاهی شما در حافظه ذخیره کرده و بعد از تجربه ی بعدی شروع به مقایسه می کند. یعنی ذهن کسی که با محتوای پورن از هر نوعی و در هر سطحی (سافت، هارد، کوفت!) تعامل داشته، در حال مقایسه ی این تجربه ها با یکدیگر است بدون آنکه خودش متوجه باشد ذهنش در ساحت غریزه مشغول چه کاری است. اما مقایسه در ساحت غریزه از آنجایی که آگاهی در آن وجود ندارد، یک تفاوت جدی و هولناک با مقایسه در ساحت ناخوداگاه دارد:

مقایسه در ساحت غریزه هیچوقت به پایان نمی رسد

یعنی ذهن در ساحت غریزه بدون رسیدن به نتیجه ی خاصی به صورت مداوم در حال مقایسه ی تجربه های جنسی است که داشته و از هر کدام، قسمتی که پاداش بیشتری گرفته (لذت بیشتری برده) را بر می دارد و به عنوان تصویر ایده آل تجربه ی جنسی در نظر می گیرد. کی فرد متوجه این مقایسه می شود؟ تا زمانی که وارد تجربه ی جنسی فیزیکی شود و آنجا نتایج این مقایسه را به شکل عدم کشش و میل و رضایت جنسی مشاهده می کند. چرا؟ زیرا ذهن در ساحت غریزه تصویر ایده آل پر لذتی دارد که این تجریه ی جنسی واقعی فاصله ی بسیار زیادی با آن دارد. همانطور که گفته شد، غریزه آگاهی ندارد. من ازدواج کردم، مرد/زن متشخص آبرو داری هستم، بچه دارم، زندگی دارم و... نمی فهمد فقط به دنبال همان تصویر ایده آل است و از آنجایی که آن تصویر کذایی هیچوقت در عالم واقع وجود ندارد، غریزه ی جنسی عملاً از کار می افتد و نمی تواند مانند شرایط یک انسان سالم عمل کند. این هیچ ربطی به اینکه میزان پورن وارد شده در ذهن چه میزان است ندارد. متاسفانه، امکان دستکاری عمدی حافظه یعنی مثلاً پاک کردن ارادی یک خاطره وجود ندارد و آن محتوای پورن برای همیشه در حافظه ی شما ثبت شده است و شما از ساحت خوداگاه، نمی توانید این جنس محتوا را پاک کنید یا جلوی دسترسی ساحت غریزه به آن ها بگیرید. متاسفانه در عمل هیچ کاری نمی توانید انجام دهید تنها کاری که از دستتان برمی آید این است که در وهله ی اول، هرگز هرگز و هرگز به سراغ پورن نروید. شما شاید با پورن لذت آنی رضایت بخشی بدست بیاورید اما ضربه ای که در ازای این پاداش به خود و آینده ی خود می زنید بسیار هولناک و کوبنده است و می تواند (حتماً می تواند) باعث منهدم شدن زندگی مشترک و صفر شدن شانس شما برای داشتن یک ذهن سالم شود. مقایسه در ساحت غریزه، فاجعه بار است و پورن دقیقاً این فاجعه را ایجاد می کند. فقط این نیست، اثر مخدرگونه ی لذت پورن که همواره سطح بالاتری از لذت را طلب می کند، شما را به درون سیاهچاله ی بی انتهایی از لذت طلبی بی معنا می کشد که گرانش بسیار شدید آن اجازه نمی دهد شما از پورن دست بکشید و با هر پورن جدید، سوژه ی مقایسه بیشتر می شود و تصویر ایده آل دست نیافتنی تر و اعتیاد عمیق تر. دختر و پسر و زن و مرد سن کم و زیاد هم ندارد. پورن شما را نابود می کند.


پی نوشت:

اگر شما پورن می بینید، پورن دیدن شما کوچکترین آسیبی به من نمی زند. اما برای نجات خودتان از این مصیبت، در همین لحظه تمام محتوای اینگونه را از دستگاه های خود پاک کنید، سخت افزار های حاوی آن ها مانند سی دی را بشکنید، دسترسی خود به سایت های اینگونه را ببندید و با حداکثر جدیت خود را ملزم به عدم تعامل مجدد با پورن کنید. اگر نداهایی در ذهن شما با توجیهات آموزش و کسب مهارت و تجربه در حال بهانه تراشی برای جلوگیری از این کار ها هستند، همه را نادیده بگیرید و قاطعانه برای همیشه از پورن فاصله بگیرید.