جستارهایی در باب نئوبانک

ماجرای این روزهای نئوبانک توی ایران بیشتر از هر چیزی منو یاد داستان اکبر جوجه و اژدر زاپاتای چند سال پیش میندازه. یه زمانی هرکی یه شعبه‌ای از اکبر جوجه و اژدر زاپاتا تاسیس می‌کرد و این ادعا رو داشت که اولین اکبر و اژدر واقعیه اما در اصل هیچکدومشون نبودن (البته هنوزم نفهمیدم آخرش کدومشون شعبه اصلی از آب درومدن). حالا شده ماجرای نئوبانک که هر نهادی این ادعارو داره که اولین نئوبانک واقعی ایران رو تاسیس کرده اما وقتی دقیق‌تر به فرآیندها و ساختارهاش نگاه می‌کنیم می‌بینیم که دوستان صرفاً بعضی از سرویس‌های بانکی رو دیجیتالی کردن و هنوز فاصله زیادی با اون چیزی که در دنیا تحت عنوان نئوبانک شناخته میشه دارن. اما نئوبانک که این روزها زیاد ازش صحبت میشه دقیقاً چیه؟!

چند هفته پیش این سعادت رو داشتم که در شونزدهمین رویداد فیناپ با محوریت پدیده نوظهور نئوبانک شرکت کنم و گفتم شاید بد نباشه مختصر چیزی که راجع به این پدیده میدونستم و مواردی که اونجا شنیدم رو باهاتون به اشتراک بذارم. قبل از هر چیزی بهتره که مروری داشته باشیم به تاریخچه بانکداری! شاید بشه گفت اولین جرقه‌های بانکداری از حدود دو هزار سال پیش قبل از میلاد مسیح زده شد. جایی که بانکداری چیزی جز خزانه‌داری و محلی برای ذخیره اموال و دارایی‌ها نبود. چیزی که تحت عنوان Ancient Banking شناخته میشه. این بانکداری تا قرن 14 میلادی ادامه داشت تا جایی که اولین نسل بانک‌های سنتی تحت تاثیر صنعت 1.0 ظهور کردن و ساختارهایی از بانک‌ها تحت عنوان Traditional Banking شکل گرفتن. ماجرای بانکداری برای پونصدسال بدون تغییر چندانی مسیر خودش رو ادامه داد تا اینکه در دهه 1960 و با صنعت 2.0 بانکداری‌های الکترومکانیک خودشون رو نشون دادن. به زبون ساده‌تر Electromechanics Banking همون دستگاه‌های خودپرداز و عابربانک‌هایی بودن که تونستن بخش زیادی از عملیات بانکی رو تغییر بدن. در صنعت 3.0 که با دهه 1990 همزمان بود بانک‌های الکترونیک شکل گرفتن و بخشی از فرآیندهای بانکی به شکل الکترونیک مسیر خودش رو ادامه داد. Electronic Banking مقدمه‌ای برای ورود بازیگران جدیدی به عرصه بانکداری و منشا تحولات نوآورانه در بانک‌ها شد. اما ماجرای بانکداری به همینجا ختم نشد و در عصر اطلاعات و ظهور صنعت 4.0 بانکداری دیجیتال محور تحولات بانکی در سرتاسر دنیا قرار گرفت. Digital Banking که به معنای واقعی کلمه تحول‌آفرین بوده و مسیر متفاوتی رو در بانک‌ها ایجاد کرده و نئوبانک‌ها هم از دل همین به وجود اومدن.

اگه بخوایم تعریفی مشخصی از نئوبانک مطرح کنیم باید بگیم که نئوبانک‌ها مشابه خیلی از تحولاتی که این روزها داریم میبینیم یه Buzzword محسوب میشه (Buzzword به اصطلاحاتی میگن که در یه مقطع زمانی به شدت رایج میشن! خیلی وقتا میتونن تحول‌آفرین باشن و پارادایم شیفت ایجاد کنن و بعضی وقتا هم مورد اقبال قرار نمیگیرن خیلی زود از رده خارج میشن! اصطلاحاتی مثل فینتک، اینترنت اشیاء، بلاکچین، کریپتوکارنسی و صد البته نئوبانک)

نئوبانک محصول دنیای پُست مدرنه! برخلاف اون چیزی که به نظر میرسه تاریخچه نئوبانک برمیگرده به اواخر دهه هشتاد میلادی که مفهوم Direct Banking مطرح شد. بحران اقتصادی سال 2008 که عامل اصلی اون عملیات واسطه‌گری بانک‌ها و سایر نهادهای مالی بود باعث شکوفاتر شدن این مفهوم شد و نئوبانک امروزی که داره رویکرد جدیدی از این مفاهیم رو ارائه میده. به زبون خیلی ساده میشه گفت نئوبانک در ادامه مسیر بانکداری کنونی (حتی بانکداری دیجیتال) نیست و مسیر متفاوتی رو دنبال میکنه! مسیری که از دل صنعت میگذره. در حقیقت نئوبانک تلفیقی از یه حوزه صنعتی در بانکداریه. اگه بخوایم نئوبانک رو در قالب یه فرمول معرفی کنیم: نئوبانک = یه بازیگر صنعتی + برخی از خدمات بانکی.

به عبارتی دیگه اصولاً راه‌اندازی یه نئوبانک کار یه بازیگر بزرگ صنعتیه نه یه بانک. همونجوری که در ژاپن یکی از اولین نئوبانک‌های این کشور رو Sony راه‌اندازی کرد. در حقیقت یه بازیگر صنعتی پایدار برای ارائه بعضی از خدمات خودش و سرویس‌های بانکی وارد نئوبانک میشه و از طرفی دیگه بانک نقش Supportive System رو ایفا میکنه و زیرساخت‌، بستر و از همه مهمتر رگولاتوری رو تامین میکنه.

نئوبانک از یه بازیگر صنعتی؛ شبکه مشتریان و سرویس‌هایی که میخواد به اون‌ها ارائه بده رو و از یه بانک؛ معماری فنی Technical Architecture (زیرساخت فنی و API)، معماری کسب‌وکار Business Architecture (زیرساخت و مدل کسب‌وکار) و معماری سازمانی Enterprise Architecture (ساختار سازمانی و رگولاتوری) اون رو میگیره.

به عنوان مثال در حوزه سرمایه‌گذاری و مدیریت دارایی (Wealth Management) نئوبانک‌هایی نظیر Wealthfront، Betterment، Monzo و Grip؛ در حوزه خرده فروشی (Retailers) نئوبانک‌های Alipay، Amazonpay، Melio و Tide؛ در حوزه مبادلات ارزی (Exchange) نئوبانک‌هایی مثل Revoult، Ripple و Transferwise و در حوزه مخابرات (Telco) نئوبانک‌های Paytm و Nouvo از نمونه‌های مطرح ورود بازیگران صنایع مختلف به حوزه بانکداری در قالب نئوبانک در جهان هستند.

شاید براتون این سوال پیش اومده باشه که مفهومی که ازش صحبت کردیم چه تفاوتی با بانکداری دیجیتال داره؟ نئوبانک و بانکداری دیجیتال در بعضی از موارد شباهت‌ها و در برخی از موضوعات تفاوت‌های زیادی با همدیگه دارن اما مهمترین نقطه تمایز نئوبانک و بانکداری دیجیتال در مجوزهاست. در نئوبانک‌ها هیچ فضای فیزیکی برای ارائه خدمات حضوری وجود نداره، در اون‌ها تنها برخی از سرویس‌های بانکی برای گروه خاص یا بخش مشخصی از مشتریان ارائه میشه و قرار نیست که همه سرویس‌های بانکی که قابل دیجیتال شدن باشن رو ارائه کنه.

اما نئوبانک در ایران! به عنوان یک مشتری ساده بانکی که همیشه از بانک‌ و صف انتظارش فراری بودم به شخصه از ظهور نئوبانک‌ها در صنعت بانکداری به شدت سنتی ایران استقبال می‌کنم. اما نکته مهمی که باید در نظر بگیریم اینه که باید حواسمون باشه نئوبانک‌ها تجربه بدی رو برای مشتریانشون ارائه نکنن و مسیری رو نرن که به شکست‌های جبران ناپذیری منجر بشه. از طرفی باید حواسمون باشه که بانک‌ها این فرزندان تازه متولد شده خودشون رو نخورن. و در نهایت در نظر گرفتن این موضوع که هر مفهوم توی بانکداری از سه ضلع فنی و زیرساختی، حقوقی و رگولاتوری و برندینگ و بازاریابی تشکیل شده اما چیزی که تا زمان نگارش این مقاله در رابطه با نئوبانک‌ها تجربه کردم تمرکز بیش از حد اون‌ها به برندینگ و تا حدود زیادی غافل بودن از اون دو ضلع دیگه بوده! در کل ماجرای نئوبانک توی ایران چیزیه که سال‌های سال باید زمان ببره تا بتونه جای خودش رو در بین مردم باز کنه.

و نکته آخر اینکه نئوبانک همیشه باید از چشم مشتری به موضوع بانکداری نگاه کنه نه از چشم بانک. پس باید فرآیندهارو تا جایی که ممکنه غیرحضوری کنه. نسل زد یا Z Generation به عنوان فرصت طلایی برای صنایع بزرگ و بانک‌ها برای ورود به نئوبانک مطرحه. نسلی که حال و حوصله ساعت‌ها توی صف بانک منتظر موندن برای احراز هویت و افتتاح حساب رو نداره میتونه مشتریان همیشگی نئوبانک‌ها باشن.