چرا شرکت های بزرگ برنامه شتابدهی استارتاپ ها را راه اندازی می کنند؟

با افزایش تعداد شتابدهنده های شرکتی و سازمانی در کشور،‌ این پرسش به ذهن خطور می کند که آیا پشت این همه هزینه و تلاش، برنامه مشخص تجاری وجود دارد یا صرفا یک نمایش یا اصطلاحا تئاتر نوآوری و حمایت از کارآفرینی است؟

برای پاسخ دادن به این پرسش ابتدا باید بررسی کنیم که شرکت های پیشرو در جهان معمولا به چه دلیلی شتابدهنده های شرکتی (Corporate Accelerator) راه اندازی می کنند و با این کار به دنبال چه چیزی هستند؟ از شرکت های بزرگی مانند گوگل و مایکروسافت گرفته تا زیمنس و DHL، و بانک های Barclays و HSBC و … همگی برنامه های داخلی یا مشارکتی شتابدهی استارتاپ ها راه اندازی کرده اند.

در نگاه اول، ایجاد یک فضای متمرکز حمایتی در این شرکت ها با هدف اتصال بدنه کسب و کاری خود به استارتاپ های نوآور می باشد. هدف از این اتصال بهره مندی از پتانسیل های نوآوری باز در ورود دانش نوآورانه و فناورانه به روز و جدید به درون شرکت، و امکان خلق ارزش های جدید از درون به بیرون است.

بر اساس آنچه که در دنیا رخ داده است از دید بازدهی سرمایه، سه دلیل اصلی وجود دارد که شرکت ها را مصمم می کند در یک کسب و کار نوپا سرمایه گذاری کنند:

۱. بازدهی سرمایه نمادین:

راه اندازی یک برنامه شتابدهی مناسب توسط یک شرکت بزرگ می تواند سرمایه های نمادین و اعتبار آن شرکت را برای کمک به به کارآفرینان جوان بکار ببرد و موجب ترغیب و تحریک نوآوری در جامعه پیرامون، زنجیره ارزش، و داخل شرکت شود.

۲. بازدهی سرمایه فرهنگی اجتماعی:

فضای شتاب دهنده ها معمولاً بسیار الهام بخش است. با مشارکت و همکاری نزدیک کارکنان شرکت در پروژه های نوآورانه با استارتاپ ها در قالب منتور یا مربی، یا با برگزاری مسابقات چالش نوآورانه، رویدادهای ارائه ایده و ارائه معکوس، این جو به فرهنگ سازمانی شرکت بزرگ ورود می کند و موجب الهام بخشی و تحرک یافتن کارکنان در جهت نوآوری و کارآفرینی می شود.

۳. بازدهی سرمایه نقدی:

شتابدهنده ها معمولاً در ازای سهام حداقلی (۵ الی ۱۵ درصد) یک سرمایه پیش بذری نقدی و غیرنقدی را در اختیار استارتاپ ها قرار می دهند. اگر در آینده استارتاپ رشد کند و سهامش ارزش پیدا کند، می تواند بازدهی اقتصادی خوبی را برای سرمایه گذاران اولیه فراهم نماید. البته معمولا در کوتاه مدت انتظار بازگشت سرمایه زیادی وجود ندارد. اگرچه موارد متعددی از بازدهی نقدی بالا در کوتاه مدت در سرمایه گذاری روی استارتاپ ها وجود دارند اما بازگشت سرمایه نقدی نباید به عنوان تنها انگیزه اصلی برای راه اندازی شتابدهنده ها باشد.

این سه نوع بازدهی سرمایه، اساس یک برنامه شتابدهی سازمانی مناسب را می سازد. اما پیش از اقدام به راه اندازی یک شتابدهنده باید یک راهبرد مشخص برای تعامل سازمان با استارتاپ ها طراحی شود.
کلید موفقیت دستیابی به بازگشت سرمایه های نمادین، فرهنگی و اقتصادی، داشتن یک فرآیند دقیق و شفاف انتخاب و شناسایی استارتاپ ها، اجرای با کیفیت برنامه شتابدهی، و سرمایه گذاری و حمایت سخاوتمندانه از استارتاپ هاست. داشتن راهبرد مناسب برای همراه کردن مدیران و کارمندان شرکت و ایجاد ارتباطات موثر میان شرکت و استارتاپ بسیار مهم است.