۱۰ مشاهده دربارهی همبند
نویسنده: امیرکسری جلالدوست، ورودی ۹۵ علومکامپیوتر، عضو همبند در دوره ۹۶ و ۹۷، دبیر همبند در دوره ۹۷.
سلام!
گفتند نظرم را در خصوص اهمیت انجمن، انتخابات، چالشها و فرصتها بنویسم. برای اینکه این صحبت مستقیم به مخاطب مدنظرم برسد، در این نوشته قصد دارم از چرایی و فلسفهی وجود انجمن علمی بگذرم. مخاطب این نوشته کسی است که لزوم وجود این نهاد را به دلیل وجود یک سری نیاز، احساس میکند، ولی چگونگی پاسخ به این نیازها برای او بدیهی نیست و ممکن است کاملا موافق یا کاملا مخالف با رویهی سالهای گذشته باشد. ابتدا به ۱۰ مورد مشاهدهی خودم از انجمن علمی اشاره میکنم:
۱) انجمن ما نسبتا قدیمی است، ولی قدمت زیادی ندارد!
۲) یک انجمن قائم به شخص/اشخاص داریم.
۳) اریبی انتخاب (selection bias) در اعضای شورای مرکزی کار کردن را حساس میکند.
۴) انجمن بالاخره جامعهی هدفش را پیدا کرده و او را با خود همراه میکند.
۵) تبادل اطلاعات بین دانشجویان و انجمن آدم را افسرده میکند.
۶) شروع ارتباط با دانشجویان تحصیلات تکمیلی شبیه به پایان دادن به خام فروشی نفت.
۷) دانشکدهی علوم ریاضی دانشگاه شریف: ماموریت "تقریبا" غیر ممکن برای انجمن.
۸) منابع در دسترس انجمن به شدت رشد کرده است.
۹) دوگانهی "خلایق هرچه لایق" و "همه برای یکی، یکی برای همه"
۱۰) اوضاع "بهتر" شده.
حال هر کدام را مختصرا بحث میکنیم.
۱) انجمن ما نسبتا قدیمی است، ولی قدمت زیادی ندارد!
طبق شواهد بیش از ۱۰ سال از تاسیس انجمن علمی و فوق برنامه میگذرد. به نقل از موسسان، برای این "و فوق برنامه" تلاش خیلی زیادی شده است. نام همبند از سال ۹۵ برای انجمن علمی قرار داده شد. انجمن در طول سالیان مدام روشن و خاموش شده و انجمنی که در سال ۹۵ روشن شد، فعلا خاموش نشده است. در طول این سالها ثبت مستندات تقریبا صفر بوده و انتقال تجربه بسیار ضعیف بین دورهها باعث شده که سن عقلی انجمن ما در حد ۳ ۴ سال باشد و نه حتی نزدیک به ۱۰ سال. سیر تحول کیفیت و روحیات دانشجویان ورودی دانشکده در سالهای اخیر باعث تغییر شخصیت انجمن علمی شده است. احساس میکنم انجمن دارد شخصیت خودش را پیدا میکند و به همین خاطر در برههی حساسی هستیم. تصمیمات اشتباه میتواند بیش از هر زمان دیگری به زحمات گذشتگان آسیب بزند؛ نه یک خرابه داریم که با طوفان اوضاعش بدتر نشود، نه یک قلعه داریم که با این بادها از جایش تکان نخورد.
۲) یک انجمن قائم به شخص/اشخاص داریم.
یک انجمن جوان که نمیخواهد و نباید دورههای گذشته را سرمشق قرار دهد، الزاما متکی به افراد خواهد بود و من اصلا چنین چیزی را بد تلقی نمیکنم. تنوع روحیات و ایدهها بین دانشجویان دانشکده در کنار قائم به فرد بودن انجمن طوری شده که انگار هر سال ساز خودش را میزند. جذابیت ماجراجویانهی این موقعیت نباید فدای بار معنایی منفی "ساز خودش را زدن" بشود. هر نهادی نیاز دارد که در شروع فعالیت خودش جسور و ماجراجو باشد تا بهترین راه را برای اهداف خودش پیدا کند. اهداف و ایدهآلها لَخت هستند، چراکه نیازهای دانشجویان تغییرات کندی دارد و شعور جمعی معقولی نسبت به صورت مساله انتزاعیمان وجود دارد، اما پیاده سازیها بسیار متنوع هستند، چرا که نگاه به همان مسالهی یکسان از زوایای متفاوتی است. در این دورانی که هنوز به پختگی و ساختار بهینه نرسیدهایم، تهیهی مستندات و ارتباط دورهها از هر زمانی مهمتر است، چرا که خطر قرار گرفتن در تعادل بد همیشه وجود دارد. اصلا بعید نیست که ۱۰ سال دیگر انجمنی داشته باشیم که آنقدر سرش با ریسمان و پیوست و مدرسههای تابستانه و زمستانه شلوغ شده که نمیتواند جسارت و خلاقیت به خرج دهد. افراد در چنین انجمنی روی اجرای بهتر ایدههای سنتی و چندین ساله تمرکز خواهند کرد، خواه ایدهای سازنده باشد خواه مخرب.
۳) اریبی انتخاب (selection bias) در اعضای شورای مرکزی کار کردن را حساس میکند.
از دورهی ۹۴ به بعد که با فعالیتهای انجمن زندگی کردهام به خاطر دارم که معمولا اعضای شورای مرکزی افرادی بیشفعال، جسور و با قوهی مخیلهی قوی هستند. این قشر از افراد جمعیت بسیار کوچکی از کل دانشکدهی ریاضی هستند، به همین دلیل در شناخت نیاز "خارجی"ها و پیدا کردن جواب مناسب دچار مشکل میشوند. بنظرم ویژگی اجتماعی بودن برای اعضای انجمن میتواند خروجی بسیار دلچسبتری را با هزینهی بسیار کمتری رقم بزند. من همیشه از سمینار علوم داده به عنوان سمبل عدم شناختمان از دانشجویان یاد میکنم. این مراسم بزرگترین اجرا از طرف انجمن علمی تا به امروز بودهاست. انتظار ما از تبعات این سمینار، حتی در پایان روز آخر سمینار، از زمین تا آسمان با خروجی فاصله داشت. راه حل چیست؟ ما دانشکدهی کوچکی داریم و جامعهی ۵ یا ۷ نفرهی شورای مرکزی اگر بهینه انتخاب شود میتواند با اغلب دانشجویان دانشکده آشنایی فردی داشته باشد. برکات آشنایی نزدیک افراد دانشکده از ورودیها و اقشار مختلف با اعضای شورای مرکزی ناشماراست.
۴) انجمن بالاخره جامعهی هدفش را پیدا کرده و او را با خود همراه میکند.
مشارکت دانشجویان در برنامههای انجمن و باور مسئولین دانشکده به این نهاد هر دوره افزایش مییابد. این یعنی انجمن توانسته سر نخ را پیدا کند و به جای عرضهی کالای لوکسی که کمتر کسی خواهانش است، کالای اساسی، ساده، و کاربردی را با کیفیت بالا عرضه کند. تمرین در برگزاری برنامههای نسبتا کوچک یک تصویر قابل اعتماد و زنده ارائه کرده و البته عنصر چابکی را برای انجمن حفظ کرده. البته انجمن همچنان توانایی خودش را در برگزاری برنامههای بزرگتر آزموده و آنها را خردمندانهتر از گذشته طراحی و پیادهسازی میکند.
۵) تبادل اطلاعات بین دانشجویان و انجمن آدم را افسرده میکند.
از دانشجویان دانشکده عاجزانه خواهشمندم که غر بزنند. از اعضای شورای مرکزی خواهشمندم که این غرها را با دقت بشنود. به نظر من بزرگترین مشکل ما در ۴ دورهی اخیر عدم شناخت انجمن از دانشجویان دانشکده بوده است، لذا از تمام دانشجویان دانشکده میخواهم که خودشان را با ارائهی بازخورد به انجمن بشناسانند. آقایان و خانمهای عضو شورای مرکزی، اصلا اشکالی ندارد اگر ایدههایی که با آنها تبلیغات میکنید اجرا نشود؛ ما رئیس جمهور نیستیم، کما اینکه آنها از ما در این زمینه دست و دل باز ترند.
۶) شروع ارتباط با دانشجویان تحصیلات تکمیلی شبیه به پایان دادن به خام فروشی نفت.
از قدیم میگفتند که این یک عنصر خیلی مهم است و باید پیگیری شود ولی این ارتباط شکل نگرفت که نگرفت. با بررسی انجمنهای دوست و همسایه اهمیت این موضوع را عمیقا احساس کردم. برای دوستانی که آشنایی دارند بگویم که شبیه به ساختن استادیوم جدید برای یک تیم فوتبال است! البته که صحبت از دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشکدهی ریاضی اصلا ساده نیست، این مورد را باید جداگانه بررسی کرد. بهرحال، من همیشه در خدمت اعضای شورای مرکزی هستم. عجالتا توصیه میکنم از صحبت با آقایان شاولی، افشار، نهاری، رسولی و محمودیان استفاده کنید. همیشه سپاسگزار کمکها و رهنمودهای ایشان در دورهی دبیری خودم هستم.
۷) دانشکدهی علوم ریاضی دانشگاه شریف: ماموریت "تقریبا" غیر ممکن برای انجمن.
این دانشکدهای که در این دانشگاه ساختند بسیار عجیب است. تقریبا تمام دانشجویان ورودی علوم کامپیوتر دانشکده، هدف مطلوبشان رشتهی مهندسی کامپیوتر بودهاست و بعضی اصلا با انگیزهی تغییر رشته میآیند که در ترمهای ابتدایی معدل بالا بشود و بروند به دانشکدههای دیگر. کلا این راه و چاه جابجایی در بین رشتهها بیچارهمان کرده. بسیاری از ورودیهای رشتهی ریاضی خواهان تغییر رشته به علوم کامپیوتر هستند و البته هرساله عدهی نسبتا زیادی در این راه موفق هم میشوند که خود این اتفاق یک مشکل عظیم است. توهمی با عنوان "اپلای در رشتههای علوم پایه خوب است." هم که قوز بالا قوز شده است. خلاصه اینکه شما با عدد و رقم هیچی از احوال این دانشکده دستگیرت نمیشود. تنها شانسی که داریم این هست که تعدادمان کم است و میشود و با زحمت معقولی به افراد دسترسی مستقیم داشت. از مهندس کافه بازار تا ترنس تائوی آینده، دانشجوی این دانشکده هستند و سر یک کلاس کنار هم مینشینند. تفاوتها وجه جذابی هم دارد ولی آنجایی کار بالا میگیرد که دو رشتهای و ماینورها را هم در معادلات وارد میکنی و میخواهی مسالهی تغییر گرایش اساتید به موضوعات کاربردی و انزوای دانشجویان ریاضی محض را تحلیل کنی! پیشنهادی که من دارم این هست که انجمن مستقل از اعضای خودش به طور قانونی و به طور متقارن متعهد به کار در جهت نیازهای دانشجویان ریاضی و سیاس بشود. به این ترتیب دغدغهی ترکیب رشتهی اعضای شورای مرکزی که اصولا بیربط است، رفع میشود. از دانشجویان ریاضی دانشکده خواهش میکنم که رشتهی تحصیلی کاندیداهای سال ۲ و ۳ی کارشناسی را در انتخابشان مد نظر قرار ندهند!
۸) منابع در دسترس انجمن به شدت رشد کرده است.
منابع مادی و اجتماعی انجمن در بیشترین مقدار تاریخی خودش قرار دارد. بابت فرصتی که به انجمن داده شده و منابعی که فراوان در اختیارمان قرار گرفته، دستبوس مسئولین هستم. امیدوارم دورههای بعدی هم قدر اتاق انجمن در لابی دانشکده، تامین مالی راحت، و این دانشجویان پرشور را بدانند. راستی! از دبیر عزیز خواهشمندم که یا خودش امور مالی را بدست بگیرد یا به کسی بسپارد که مسئولیت پذیریاش را نشان دادهاست.
۹) دوگانهی "خلایق هرچه لایق" و "همه برای یکی، یکی برای همه"
بالاخره، انجمن برای منفعت رساندن به اعضای شورای مرکزی و اعضای دانشکدهی علوم ریاضی وجود دارد. اگر در شرایطی قرار گرفتیم که دانشجویان دانشکده انجمن علمی را نمیخواستند، چه کنیم؟ آیا رسالتی هست که باید هر ساله انجام شود؟ اگر جهت مالکیت را بین دانشجویان و انجمن تعیین کنیم، بعید میدانم کسی موافق شنا کردن در خلاف جریان آب باشد، لذا در دوگانهای که به آن اشاره کردم با مورد اول موافقم. بنظرم عدم وجود انجمن در یک دوره برخلاف چیزی که قبلا به آن معتقد بودم زحمات گذشتگان را تباه نمیکند. اتفاقا، انجمنی که کسی مشتاقش نیست، روی تصویر گذشته خط میکشد و منابعش را هدر خواهد داد. به عقیدهی من انجمن باید بستری برای شکوفایی یک استعداد باشد. در صورت فقدان استعداد، لزومی به خرج کردن منابع مادی و معنوی نیست. در این خصوص هم به وقتش صحبت میکنیم.
۱۰) اوضاع "بهتر" شده.
این مورد محل بحث و نزاع هست. به طور مشخص از دبیر انجمن خواهشمندم که شرایط را مرتب به طور کلان تحت نظر داشته باشد و تک تک قدمها را ارزیابی کند. مسئول کنترل ماجراجویی انجمن شما هستی و باید بتوانی در پایان دوره تحلیل عمیقی از محیط و اعمال نهاد تحت رهبری خودت داشته باشی تا در مواقع لزوم مشورت بدهی و نقد کنی. انسان به طور طبیعی در بازخورد گرفتن از محیط و ارزیابی عملکرد خودش دچار اریبی میشود؛ تمایل انسان بر این هست که شواهد مؤید خودش را بیشتر ببیند. شما از این لغزش بپرهیز. امیدوارم ضمن شرح و بسط این ۱۰ مشاهده، شهودم را نسبت به چالشها و فرصتها منتقل کرده باشم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تابستان خود را چگونه گذراندیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
همبند، بسترساز جریانهای علاقهمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
اصلا چرا همبند؟!