اینجا از همروش مینویسیم. https://hamravesh.com/
داستان مشتریان ما: این قسمت بهترینو
بهترینو، یک سرویس آنلاینِ پیشنهادِ خدماتِ مبتنی بر نظراته که سال 97 شروع به کار کرد. بهترینو، خدمات متنوعی رو از رستوران و کافه گرفته تا آرایشگاه و داروخونه، در محلهای مختلف ثبت میکنه و مشتریان این خدمات میتونن تجربیات خودشون رو با دیگران به اشتراک بگذارن. در واقع میشه اینطوری گفت که بهترینو برای کسب و کارها نقش معرف اونها به مشتریاشون و برای مشتریان نقش یک مرجع برای پیدا کردن بهترین خدمات اطراف و مقایسه اونها رو ایفا میکنه. بهترینو که در سه ماه اول شروع به کارش، بدون هیچ تبلیغاتی، موفق به جذب حدود 80000 کاربر ماهانه بود، امروز -به صورت ارگانیک- تونسته با انجام بهینهی کارهایی که منجر به خلق ارزش و اثرگذاری بالا میشه، به میزان بیش از یک میلیون کاربر ماهانه برسه و برنامههای توسعهای زیادی رو هم در پیش بگیره.
از کجا شروع شد
تیم بهترینو امروز با یک تیم کوچک و چابک در حدود 20 نفر، که کمتر از نیمی از اونها تیم فنی رو تشکیل میدن، با این اعتقاد که تا حد امکان باید تمرکزشون رو روی هدف و محصول خودشون بگذارن، فعالیت میکنن. این همون نکتهای هست که از همون ابتدای کار باعث شده تا حد امکان کارهایی که برای کسب و کارشون جانبی محسوب میشه رو برونسپاری کنن. در واقع کار از اونجا شروع شد که یکی از بنیانگذاران بهترینو، بازار نیازی رو مطرح کرد؛ این نیاز که افراد مختلف به دنبال خدمات متنوع در نزدیکی محل زندگی خود هستن و سعی دارن افرادی رو پیدا کنن که تجربیاتی در مورد اونها داشته باشند و بتونن نظرشون رو در مورد کیفیت و قیمت خدمات، جویا بشن. جذابیت ایده باعث شد، دو بنیانگذار تصمیم بگیرن برای بررسی ارزشمندی و برآورد واقعی بازار، ابتدا سه ماه این ایده رو مورد آزمایش قرار بدن و اگر در این مدت بیش از 60000 کاربر ماهانه ارگانیک (بدون تبلیغ) جذب سایتشون شد، کار رو ادامه بدن. این فرصت سه ماههای که برای خودشون در نظر گرفتن شامل هر دو بخش توسعه و بررسی بود. با توجه به زمان محدود سه ماهه، زمانبر بودن تشکیل یک تیم کاربلد و در کنار همهی اینها تست اولیه بودن این بخش، تصمیم گرفتن تیم فنیشون تا حد امکان کوچک و متمرکز باشه و تا میتونن کارهایی رو برونسپاری کنن. مسئله این بود که چه گروههایی رو میشناسن که بتونن به اونها اعتماد کنن و بخشهایی از کارشون رو به اونها بسپارن!
راهحل
اعضای گروه بهترینو از سالهای قبل، با همروش و حوزه خدماتش، آشنا بودن. همین تجربه باعث شد در همون ابتدا به ما اعتماد کنن و بخش زیرساخت خودشون رو به ما بسپارن. این کار شاید عجیب به نظر برسه (حتی برای خود ما!) که گروهی، قبل از بروز چالش اساسی در بخش زیرساخت که اغلب هنگام گسترش یک کسب و کار براش رخ میده، به دنبال دریافت خدمات باشه! ولی بهترینو برای تمرکز بر روی کسب و کارش و توسعهی اون و همین طور برای فارغ شدن از هر نگرانی و دغدغه نسبت به زیرساخت، از همون ابتدای کار، از هر خدمتی که همروش ارائه میداد استفاده کرد؛ از Hamgit و CI/CD گرفته تا Kubernetes و دارکوب. به این ترتیب بهترینو تنها در دو هفته ، با یک تیم فنی شامل یک توسعهدهنده Front-end، یک توسعهدهنده Back-end و یکی از بنیانگذاران، موفق شد وبسایت بهترینو رو راهاندازی کنه و سریع وارد مرحله بررسی بازار بشه. سه ماههی اول و جذب 80000 کاربر ارگانیک ماهانه، باعث شد به این بازار مطمئن بشن و کار رو تا امروز ادامه بدن و طرحهای توسعهای دیگهای رو هم ارائه بدن. طرحی مثل اپلیکیشن ویترین که از سال 98 راهاندازی شد و یک Software as a Service برای کسب و کارهای محلی هست.
از بهترینو یاد بگیریم
بهترینو مثل خیلی از شرکتها با مسائل مختلفی مواجه شده؛ از انتخاب تکنولوژی تا مسائل مربوط به بازار محصول، ولی در این مسیر راهکارهایی رو انتخاب کرده که توجه به اونها میتونه برای کارهای زیادی مفید باشه!
۱. برونسپاری و کمک خواستن هیچ اشکالی نداره! اگر کسی رو داریم که میتونیم بهش اعتماد کنیم و کاری رو بر عهدهاش بگذاریم و به این ترتیب روی تخصص خودمون متمرکز بشیم، حتما این کار را انجام بدیم!
۲. حتما لازم نیست مشکلی ایجاد بشه تا حاضر بشیم بعضی از راهها رو امتحان کنیم! "خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج"، پس وقتی میتونیم از ابتدا با دیگران مشورت کنیم، چرا باید خشت اول رو کج بگذاریم که بعدها برای درست کردنش مجبور به خراب کردن و شروع دوباره باشیم.
۳. از تصور خودمون نسبت به کاری که میخوایم انجام بدیم، مطمئن بشیم! مثلا در مورد کسب و کارها، ممکنه اول فکر کنیم فلان نیاز دنیا رو فراگرفته و هیچ کسی هم تا الان حتی سعی نکرده که رفعش کنه! این باعث میشه خیلی پرانرژی بریم سراغش و با کلی کار سنگین و اپلیکیشن راه انداختن و چه و چه، این کار رو با وسعت زیادی شروع کنیم. ولی در عمل میبینیم کلی مشکل داریم و ایدهمون هم مشتری نداره و سرخورده میشیم!! این در حالی که میشد از زاویهی دیگهای به راهحل نگاه کنیم و با ابعاد کوچکی این ایده را شروع کنیم و ابتدا بررسی کنیم چقدر تصور ما از بازارش درست بوده یا چه چالشهایی داشته که اصلا در نظر نگرفتیم. در این رابطه شما رو دعوت میکنیم از تجربهی دوستی از شرکت سنجاق در اینجا استفاده کنید.
ما خیلی خوشحالیم که در این مسیر همراه بهترینو هستیم و میتونیم طبق این تجربه دلچسب به شما بگیم که ما میتونیم به این شکل به کسب و کارها کمک کنیم:
۱. باعث بشیم استارتاپها بیشتر روی محصول و حوزهی کاری خودشون متمرکز بشن و سرعتشون در توسعه محصولشون بیشتر بشه.
۲. دغدغهها و هزینههای راهاندازی و نگهداری سرویسهای زیرساختی رو برای افراد مختلف کم کنیم.
۳. نیاز به تشکیل گروه زیرساخت در شرکتها رو رفع کنیم (در واقع با پاک کردن صورت مسئله بهشون کمک میکنیم!).
۴. کمک کنیم که گروهها متناسب با نیازهاشون رشد کنن و چابک باشن.
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان مشتریان ما: این قسمت سنجاق
مطلبی دیگر از این انتشارات
فضانامها و ایزوله کردن پردازهها در لینوکس - قسمت اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
همگیت، گیتلب بدون دردسر