6 دلیل قانع کننده برای حذف اینستاگرام
من از سال 2017 به حذف اینستاگرام فکر می کردم و بالاخره امسال این کار را انجام دادم. من کمی خجالت می کشم که این همه طول کشید، اما این حقیقت است. فکر کردم میتوانم راهی برای «استفاده از آن بهعنوان یک ابزار» بهجای اینکه اجازه بدهم اینستاگرام از من استفاده کند، پیدا کنم. من چندین کتاب عالی خواندم، از جمله مینیمالیسم دیجیتال و چگونه از تلفن خود جدا شویم. آنها واقعاً از چندین جهت مفید بودند، اما من در نهایت نتوانستم عادت های اینستاگرامم را به جایی برسانم که احساس درستی داشته باشم.
در نهایت، من در اوایل سال جاری (حدود آوریل) آخرین پیام خداحافظی را در اینستاگرام پست کردم و از آن زمان دیگر پستی نگذاشتم. انگیزه این تصمیم به طور کامل توسط پادکست Under the Influence منتشر شد. من هنوز حسابم فعال است تا بتوانم در یک مرورگر وارد شوم، مثلاً حساب حیوان خانگی سگ هایم را بررسی کنم یا به میمی نگاه کنم که شخصی برایم پیامک ارسال می کند. نسخه مرورگر اینستاگرام آنقدر درهم و دست و پا گیر است (از نظر طراحی، برای تشویق مردم به دانلود برنامه)، که من با اسکرول کردن مشکلی نداشته ام و به راحتی می توانم پس از انجام یک کارم از سیستم خارج شوم. از آنجایی که من یک اعلامیه بزرگ برای خروج منتشر کردم، از آن زمان وسوسه نشدم پست یا نظر بدهم، و دوستان و خانوادهام میدانند که من بهروزرسانیها یا پیامهای آنها را بررسی نمیکنم.
برخی از مزایای اصلی که من در نتیجه حذف برنامه اینستاگرام متوجه شده ام عبارتند از:
وضوح ذهنی
متوجه شدهام که از زمانی که اینستاگرام را ترک کردم، احساس می کنم می توانم روی فعالیت هایم متمرکز تر شوم. حتی زمانی که از برنامه فقط برای اهدافی که میخواستم استفاده میکردم (کار، تحصیل و...)، بهجای اینکه بدون فکر به استوری افراد مشهور را مرور کنم، متوجه شدم که فقط با فکر کردن به همه چیزهایی که دیدهام، هنوز احساس پراکندگی میکنم. متوجه شدم که مغز تکامل نیافته است که در مدت زمان کوتاهی اطلاعات زیادی را دریافت کند.
پردازش ساده بهروزرسانیهایی که به دیدن آنها به صورت انبوه علاقه دارم، برای سیستم عصبی دشوار است. اکنون احساس میکنم خیلی بیشتر لذت میبرم وقتی دوستان را میبینم یا به آنها پیام میدهم، اخبار را در فواصل زمانی متناوب میخوانم، و عمداً از طریق کتابها درباره موضوعاتی یاد میگیرم، در مورد زندگی دوستان میشنوم. به عبارت دیگر، من در زمان مشخص تنها یک کار را انجام میدهم، و این برای مغز من فوق العاده است.
تمرکز بیشتر روی عمل به جای قصد
پس از ترک اینستاگرام، متوجه چیز عجیبی در رابطه با این برنامه شدم که انتظارش را نداشتم. من حسابهای زیادی را دنبال میکردم که در مورد موضوعاتی که برایم مهم است بحث میکردند: عدالت اجتماعی، مراقبت از خانواده، اخبار، رفاه حیوانات، و غیره. با این حال، متوجه شدم که بهروز ماندن از مطالبی که سازمانها و فعالان مختلف پست میکردند، باعث شد احساس کنم که بیشتر از آنچه که بودم، درگیر اهداف هستم. به عبارت دیگر، من آگاه ماندن را با عمل ترکیب می کردم. جیا تولنتینو این پدیده را در کتاب خود آینه ترفند توصیف می کند.
بعد از اینکه اینستاگرام را ترک کردم، این تمایز برایم مشخص شد. برخی از اقداماتی که از زمان خروج از اینستاگرام انجام دادهام عبارتند از: افزایش یا شروع کمکهای ماهیانه خودکار به سازمانهایی که از آنها حمایت میکنم، پرداخت هزینه عضویت در Patreon برای فعالان و پادکستهایی که میخواهم از آنها بیاموزم، اشتراک در مجلات چاپی ماهانه و خواندن آنها از روی جلد، و اشتراک در روزنامه های آنلاین محلی و ملی. همچنین اخبار محلی خود را برای انتخابات محلی، رویدادهای کتابخانه برای من و دخترم، اعتراضات محلی و رویدادهای حمایتی، و رویدادهای بزرگنمایی آنلاین مرتبط با علایقم، با دقت بیشتری دنبال می کنم. شاید این خیلی پیشگامانه به نظر نرسد، اما اینها روشهای خاصی هستند که من با ارزشهایم که در زمانی که مرتباً در اینستاگرام بودم انجام نمیدادم همسو میشوند. این فقط به ذهن من خطور نکرد، هر چقدر هم که غم انگیز باشد.
حریم خصوصی برای فرزندم
من در گذشته در مورد مزایا و معایب اشتراک گذاری کودکان در اینستاگرام نوشته ام. در نهایت، من فقط نتوانستم راهی برای حل مشکل رضایت پیدا کنم. صرف نظر از اینکه فرد چقدر رابطه سالمی با رسانه های اجتماعی دارد یا تعهدی که به عدم استثمار از کودکان برای پول یا لایک آنلاین دارد، ما به سادگی نمی دانیم که بچه های ما وقتی بزرگ شوند درباره آنلاین بودن عکس های دوران کودکی خود چه احساسی خواهند داشت. من نتوانستم از آن مشکل عبور کنم، بنابراین تصمیم گرفتم عکس های فرزندم را پست نکنم و عکس های عمومی را که پست کرده بودم حذف کنم. جو پیاتزا در پادکست خود به خوبی این موضوع را بررسی می کند.
تکه تکه شدن هویت من کمتر است
همه ما می دانیم که اینستاگرام فقط حلقه های برجسته زندگی را نشان می دهد و البته حتی تلاش برای آسیب پذیر بودن در برابر چالش های زندگی نیز انجام می شود. این انتقاد از روش استفاده هر کسی از برنامه نیست، بلکه حقیقتی است که در طراحی آن ذاتی است. آنچه را که می خواهیم به دیگران نشان دهیم، شروع به همذات پنداری می کنیم.
زمانی که تصمیم گرفتم دخترم را به صورت آنلاین پست نکنم، به خصوص عجیب بود که خودم را به عنوان یک مادر در زندگی واقعی و فردی که فقط به کتابها، کتابهای قدیمی و نجات سگ آنلاین علاقهمند است، احساس کردم. من از زندگی ساده لذت بردم بدون اینکه تصمیم بگیرم چه بخش هایی از خودم را با دیگران در اینترنت به اشتراک بگذارم. پس از مدتی عادت اولیه، از گرفتن عکس بدون فکر کردن به ظاهر آنها در اینستاگرام، به خصوص در تعطیلات، لذت می برم. من بیشتر از زمانی که به طور منظم از برنامه استفاده می کردم، احساس می کنم یک فرد یکپارچه و کامل هستم.
روابط خصوصی و رضایت بخش تر
من هرگز نگرانی های بسیار واقعی و تاریک ایمنی حضور گسترده آنلاین را تجربه نکرده ام. من صرفاً به این واقعیت اشاره میکنم که دوستان و خانوادهام دیگر لزوماً نمیدانند به تعطیلات کجا میروم و در زندگی من چه میگذرد، مگر اینکه به آنها بگویم. این در واقع تماس حضوری یا تلفنی (یا حتی از طریق پیامک) را بینهایت ارزشمندتر و خاصتر میکند. من از جزئیاتی که دوستی انتخاب می کند تا درباره زندگی خود به من بگوید، به جای اینکه آنها را از طریق فید آنها بفهمم، لذت می برم.
از زمان حذف اینستاگرام، برخی از اعلانهای زندگی بسیار بزرگ را از دست دادهام، اما در واقع از شنیدن همه جزئیات یک به یک لذت میبرم. من متوجه شدهام که در واقع تاریخهای بزرگنمایی، تاریخهای تلفن، قرارهای قهوه و شام را با دوستانم بیشتر از قبل از حذف اینستاگرام تنظیم کردهام. نیازی به گفتن نیست که اینها حس روابط حمایتی و جامعه را در زندگی ام افزایش داده است.
شستشوی مغزی کمتر از تبلیغات و "صفحه کاوش"
مزایای دیدن تبلیغات کمتر کاملاً آشکار است. این یک داستان قدیمی است: شما نمی دانستید که به چیزی نیاز دارید تا زمانی که یک تبلیغ برای آن چیز ببینید. من همچنین استدلال می کنم که اثرات صفحه کاوش در اینستاگرام به اندازه تبلیغات هدفمند مضر است. صفحه کاوش پر از محتوای هدفمند است که الگوریتم فکر می کند ما علاقه مند به دیدن آن هستیم. بعد از اینکه دخترم را به دنیا آوردم، الگوریتم فرض کرد تمام چیزی که میخواهم ببینم حاملگی، شیردهی، مادر شدن و محتوای نوزاد بود. متوجه شدم که این تبدیل به یک چرخه خودشکوفایی شد: زندگی من با داشتن یک نوزاد تلف شد، الگوریتم اینستاگرام متوجه شد و مطمئن شد که محتوای پیشنهادی من هرگز از آن یک چیز منحرف نمیشود، و من با شستوشوی مغزی به دید تونلی بیشتری رفتم.
من و شوهرم علاقه ای به داشتن یک فرزند بیولوژیکی دیگر نداریم، و با این حال دیدن یک میلیارد تصویر از زنان باردار (که به دنبال آنها نبودم اما به من پیشنهاد شده بودند) چیز عجیبی برای مغز ایجاد می کند. من تصمیم خود را زیر سوال بردم، نه به دلیل تغییر شرایط زندگی، بلکه به دلیل عکس های زیاد از بچه های ناز دیگران که لباس خواب کریسمس به تن داشتند. دیدن یک جریان ثابت از عکس ها از هر چیزی، مهم نیست که چقدر زیبا یا بی ضرر باشد، سالم نیست. این تمایلات و اولویت های طبیعی ما را تغییر می دهد تا غرق در تصاویری باشیم که توسط یک شرکت سودجو به ما ارائه شده است.
نیازی به گفتن نیست، من کسی را به خاطر عادات رسانه های اجتماعی اش قضاوت نمی کنم. خدا میداند که من آخرین کسی هستم که میتوانم قضاوت کنم: من قبلاً برای تمام عمر زمان کافی را در اینستاگرام سپری کردهام. وقتی اینستاگرام منتشر شد، هیجانانگیز، خلاقانه و راهی واقعا عالی برای حفظ ارتباط بود. از آن زمان، این برنامه به روش های بی شماری تغییر کرده است. و تا همین اواخر، ما شواهد واقعی داریم که نشان میدهد شرکت مادر، فیسبوک، نمیتوانست کمتر به رفاه ما اهمیت دهد. وقت آن رسیده است که بررسی کنیم آیا هنوز در زندگی خود به اینستاگرام نیاز داریم یا خیر. در مورد من، زندگی من بدون آن غنی تر است.
اگر بلد نیستید اکانت اینستاگرام خود را حذف کنید پیشنهاد می شود به مقاله دیلیت اکانت اینستاگرام در بلاگ ژاکت مراجعه کنید.ادرس صفحه : https://www.zhaket.com/blog/how-to-delete-instagram-account/
منبع : https://aninjusticemag.com/6-compelling-reasons-to-delete-instagram-ca46aa5d58e1
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک روش کاربردی افزایش فالوور اختیاری اینستاگرام
مطلبی دیگر از این انتشارات
ساخت ویدیو پادکست برای اینستاگرام
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاثیر اینستاگرام بر ناشران حوزه مدیریت