از کاوه تا ایرانشهر: ملیگرایی غربگرا تا عرفان شرقی
نگاهی به بخش هایی از کتاب هم شرقی، هم غربی، نوشته افشین متین، ترجمه حسن فشارکی، انتشارات شیرازه.
این نوشته خلاصه کتاب نیست، برداشتی از فصل دوم کتاب است.
به نوشته افشین متین، بر خلاف آنچه تصور میشود ملیگرایی اندیشه غالب نزد مشروطهخواهان نبود. ملیگرایی زمانی بین روشنفکران ایرانی رواج یافت که مشروطه شکست خورده بود. ملیگرایی در حقیقت اندیشهای بود که در خدمت تقویت دولت مرکزی مدرن مستبد درآمد. اندیشهای که تاحدودی تاییدکننده شیوه حکومت رضاخانی بود.
نویسنده، تاریخ روشنفکری ایرانی بین سال های ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۰ شمسی و سالهای بعد از آن را بر اساس مطالب سه مجله، که (در دهه دوم و سوم سده بیستم) توسط روشنفکران ایرانی ساکن برلین منتشر میشدند، گزارش می کند: مجله کاوه، مجله ایرانشهر و مجله نامه فرهنگستان. این گزارش نشان میدهد که روشنفکری ایرانی در این دوران چگونه تحت تاثیر اندیشهها و گفتارهای رایج در سطح جهان ( بخصوص روشنکفری آلمانی) بین غربگرایی و ستیز با غرب در رفت و آمد بود.
کاوه با سردبیری حسن تقیزاده در دوره نخست خود (1916 تا 1919) تحت تاثیر سوسیالیسم بود. در عین حال تحت تاثیر تفکرات باستانگرایانه و نژادی شرقشناسان آلمانی هم قرار گرفته بود. کاوه در دوره دوم ( 1920 تا 1922) گرایشات سوسیالیستی را کنار گذاشت و از پذیرش بیقید و شرط تمدن غربی سخن گفت. این مجله همچنین در این دوران بیش از پیش از یک برنامه مدرن سازی از بالا که باید توسط یک حکومت مقتدر مرکزی اجرا میشد حمایت کرد؛ برنامهای که بر آموزش عمومی و تقویت وحدت ملی با حفظ زبان ملی استوار بود.
مجله ایرانشهر، که بین سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۷ منتشر میشد، رویکردی متفاوت یافت. حسین کاظمزاده در ایرانشهر بر خلاف تقیزاده به انتقاد از غرب و مخالفت با تقلید از غرب پرداخت. نویسنده کتاب (همشرقی، همغربی) نشان میدهد که همین گرایش انتقادی به غرب و توجه به روح ملی هم تحت تاثیر فضای فکری آلمان بود؛ فضایی که اشپنگلر در آن از تمدن غرب انتقاد میکند و کارل اشمیت از نقد سرمایهداری و پوچ گرایی تمدن غرب سخن میگفت؛ گفتاری که در آثار مارتین هایدگر هم نفوذ یافت.
کاظمزاده نیز در نقد کاپیتالیزم مینوشت و از حیوانی شدن زندگی تحت تاثیر مادهگرایی غربی میگفت و بر آن بود که ایرانیان باید ملیت خود را بر اساس انقلابی معنوی و اخلاقی بازسازی کنند. او حتی از سال ۱۳۰۰ گرایشی عرفانی هم یافت و از احیای حکمت معنوی سخن گفت. تفکری که چرخش به شرق و حکمت معنوی آن را پیشنهاد میکرد و همزمان متفکران مسلمان و هندی و ژاپنی هم مطرحش کرده بودند و طرفداران ویژهای هم نزد ترکان عثمانی داشت. به نظر او باید تمدن غرب و شرق را غربال کرد و فلسفه توحید را بر اساس تمدن ایرانی ساخت.
همه این تفکرات در فاشیسم اروپایی نیز نفوذ یافت و این گرایشی بود که مجله «نامه فرهنگستان» که در سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۱ در برلین منتشر شد داشت و آشکارا ایران را نیازمند یک حکومت دیکتاتوری فاشیستی میدانست.

ایرانشهر، بازگشت به خویشتن شرقی
معمولا اندیشه بازگشت به خویشتن را گفتار رایج در دوران پهلوی دوم میشناسیم؛ زمانی که جلال آل احمد علیه غربزدگی مینوشت، فردید هایدگر میگفت و شایگان آسیا را در برابر غرب میگذاشت. اما گویا اندیشه بازگشت به خویشتن شرقی را باید به چند دهه پیشتر، به نخستین سالهای سده چهاردهم خورشیدی، بازگرداند. شاهدش برخی از شمارههای مجله ایرانشهر در سال ۱۳۰۵ خوشیدی است.
به بهانه مطالعه کتاب نه شرقی نه غربی نگاهی انداختم به مجله ایرانشهر. در شماره های سال چهارم انتشار (۱۳۰۵ خورشیدی) کاظمزاده از این سخن میگوید که انسان از جسم و روح تشکیل شده اما هر قدر جسم را شناخته، از شناخت روح وامانده است. او در همین سرمقاله اشاره میکند که تمدن غرب چنان غرق مادیات است که نهتنها روح بلکه فضایل اخلاقی را نیز به درجه اوهام و نسبیات تنزل داده است. (ایرانشهر، سال چهارم، شماره۱، ص ۳ و ۴) در نتیجه دچار وحشیت مسلح شده است. (همانجا: ص۷)
در مقابل، شرقیها با اینکه در معنویت و شناخت روح بسیار پیش رفتهاند و از حیث معنویت و اخلاق و فضیلت وضع خوبی دارند اما از جهت ترقی مادی و جسمانی واماندهاند. در نتیجه غرب و شرق دچار افراط و تفریطاند.(همانجا: ص۷) باید تمدن غرب و شرق را غربال کرد و تمدن ایرانی را از میان آن برآورد.
کاظم زاده از دین، دست کم در صورت کلی که حاکی از وجود خدا و جهان معنوی است، دفاع میکند و دور از انتظار نیست که در مجله او مقالاتی نیز در دفاع از دین منتشر میشود، حتی مقالاتی به شیوه رایج تبلیغ دینی؛ چنانچه مقاله شریف العلمای لنگرودی در شماره سوم از سال چهارم مجله مقالهای است در اثبات خدا و ریشه ملکوتی روح آدمی. و نیز مقالهای از میرزا حسین طوطی با عنوان «دین یا اساس علم و تمدن» که در دفاع از خدمات اسلام است و اینکه اسلام مغایرتی با تمدن باستانی ایرانی نداشته است و برای ایرانیان نجاتبخش بوده است. و اینکه گناه چند نفر مجتهد و آخوند را نباید به گردن اسلام گذاشت. (ایرانشهر، سال چهارم، شماره ۵ صفحه ۳۰۳)
کاظمزاده در سرمقاله شماره پنجم ایرانشهر در مرداد ۱۳۰۵ ضمن انتقاد از مادیگرایی مینویسد: «از پنجاه سال به اینطرف ... کم کم متفکرین روشنبین [اروپا و آمریکا] درباره نتایج ترقیات علمی و فنی به شبهه افتاده و بنای تنقید را گذاشته نخستین ضربههای تنفر را به پیکر فلسفه مادهپرستی نواختهاند.» ص۲۶۱ «افکار بعضی از فلاسفه و حکما به طرف اخلاق و معنویت معطوف شده وجود یک خالق اعظم را با تعبیرات گوناگون اعتراف نموده به یک عالم معنوی غیر مادی قائل شده و لزوم قوانین اخلاقی و دینی را احساس و اعلام کردهاند.» ص۲۶۲
پایانبندی با عرفان؛ انجمن تئوسوفی
در سراسر شمارههای مجله ایرانشهر در سال پایانی انتشارش نشانههای آشکار از گرایش گردانندگان به عرفان، چه به شیوههای کهنش و چه به شیوههای تازهاش که بر اهمیت و شگفتیها و قدرتهای روانی تاکید میکند دیده میشود. در این شمارهها هم مقالهای مفصل به شرح زندگی قطب نعمتاللهیه اختصاص یافته و هم به معرفی کریشنا مورتی. ایرانشهر در دو شماره پایانی، به معرفی انجمن تئوسوفی میپردازد که به نظر او نهضتی فکری راه انداخته که رکن اساسی تمدنهای آینده است. (شماره ۱۱، ص ۶۴۴) به گفته او این نهضت منبع تمام ادیان را یکی میداند و هیچ مذهب مخصوصی را تلقین نمیکند و مقصد آن هدایت افراد بشر در شاهراه علم و فضیلت و تجدد و تکامل است. (ص۶۴۴ )
ایرانشهر تئوسوفی را «تصوف علمی» ترجمه میکند. به گفته او انجمن تئوسوفی را در آمریکا تاسیس کردند و موسسان آن رجالالغیب هستند. همان برگزیدگانی که به عالم غیب دسترسی دارند و در تصوف سنتی ایرانی و اسلامی هم به وجودشان اعتقاد بوده است. اینان گروهی هستند که از اسرار خبر دارند و صاحب معجزه و کرامتاند و پیشگویی میکنند.
در بخش دوم این مقاله که در شماره ۱۲ منتشر شده این پرسش مطرح میشود که چرا این صاحبان نور و غیب انجمن را در آمریکا ساختهاند. در اینجا است که آمریکا همچون اتوپیای آینده بشر ترسیم میشود. آمریکا بدلیل تازه تاسیس بودن از تعصبات دینی دور است و در عین حال در مدار پیشرفتهای مادی قرار دارد و و از آن هم بالاتر، نژاد ششم بشر که در قرنهای آینده قرار است ظاهر شود در آمریکا و استرالیا به وجود خواهد آمد. درباره انجمن تئوسوفی اینجا را ببینید
مطلبی دیگر از این انتشارات
رتوریک سفرنامههای فرنگ در عصر قاجار
مطلبی دیگر از این انتشارات
ملیت یا سوسیالیزم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
کلانروایتهای تاریخنگاری قاجاری