مطهری و چندهمسری مردان
نگاهی به کتابچه حقوق زن، تعدد زوجات، ازدواج موقت و نقدی بر شیوه استدلال مرتضی مطهری بر ضرورت چندهمسری مردان
یک کتابچه کوچک در دفاع از تعدد زوجات. تاریخ چاپ ندارد اما معلوم است که سالهای نخست انقلاب است. انتشارات اهل بیت قم.
خانم ژاپنی از چندزنی مردان دفاع میکند
کتاب دو بخش دارد. بخش اول مصاحبه با خانم ساچیکو مورآتا پژوهشکر ژاپنی که در آن ایام در ایران دانشجوی الهیات بود (او همسر ویلیام چیتیک اسلامپژوه است). خانم ژاپنی که تصریح میکند مسیحی است، حرفهای انقلابیهای مسلمان را در این مصاحبه بازگو میکند: از جایگاه بلند زنان در قوانین اسلام میگوید، از حجاب و به صراحت از تعدد زوجات دفاع میکند. البته با رعایت عدالت که آسان نیست. اما به نظر او تعدد زوجات گاهی واجب است. مثلا درمورد زنهایی که شوهرانشان را در جنگها از دست دادهاند. خبرنگار میپرسد اگر شوهر شما همسر دیگری اختیار کند برایتان قابل تحمل خواهد بود؟ خانم ژاپنی میگوید من هیچوقت مخالفتی نخواهم داشت و میپذیرم. منتهی با رعایت حدود شرعی (کدام شرع؟ اسلامی یا مسیحی) و اجازه خودم!
مطهری و بازنمایی او از تعدد زوجات
بخش دوم کتابچهای است از مرحوم مطهری با عنوان مقام زن در اسلام. اما محتوای کتاب در توجیه و بیان ضرورت چندزنی است. مطهری در زمان خود با چند بازنمایی از پدیده تعدد زوجات روبرو بود.
الف) گفتمان سنتی تعدد زوجات را یک سنت اسلامی به شمار میآورد. چیزی که سیره پیامبر و امامان بوده است.
ب) گفتمان فمینیسم چندهمسری مردان را ظلمی بر زنان میدانست و یک نمونه از سلطه ناعادلانه مردان بر زنان (مردسالاری). در چارچوب این گفتمان آنچه در غرب میگذرد راه عادلانهتری است و ناشی از کنترل بخشی از قدرت بیمهار مردان بر زنان است.
ج) بخشی از گفتمان علمی روانشناختی هم بر تفاوت ویژگیهای روانی/ذاتی مردان و زنان تاکید میکند. اینکه مردان در امور جنسی تنوعطلبند. برخی علما (مثل طباطبایی در المیزان) این شیوه استدلال را پذیرفتهاند.
مطهری پدیده تعدد زوجات را به شیوهای متفاوت بازنمایی میکند و به آن معنایی تازه میبخشد. مطهری استدلالش را بر یک ضرورت اجتماعی بنا میکند. شیوهای که هم علمی است و هم نوعی جبر در آن نهفته است. تاکید بر ضرورت اجتماعی، راه را برای تفسیرهای فرهنگی از پدیده میبندد. همین تفسیر فرهنگی از ماجرا است که گفتار مطهری، خواسته یا ناخواسته، آن را مغفول میگذارد.
به گفته مطهری چندزنی نه حقی برای مردان است و نه حتی امتیازی برای آنان. بر عکس این حق زنان است؛ حق زنانی که همسر ندارند. این حق از کجا میآید؟ از یک واقعیت اجتماعی: فزونی تعداد زنان بر مردان. بر اساس این واقعیت اگر مردان تنها یک زن داشته باشند، بخشی از زنان همسر نخواهند داشت. یعنی از حق طبیعی همسر داشتن محروم میمانند. به گفته مطهری این «خیانت به بشریت است».
چندزنی حق مردان یا حق زنان؟
حال که چنین است چه باید کرد؟ دو راه حل وجود دارد: نخست راهی که غرب طی کرده است. راهی که به گفته مطهری به نفع مردان است: روابط نامشروع خارج از چارچوب قوانین خانواده. راهی که هم بیاخلاقی است هم علیه حقوق زنان. راه دوم راه اسلامی است. راهی که به نفع مردان نیست چون آنان را متعهد به حقوق زنان در مقام همسر میکند. معنایی که در بازنمایی مطهری از پدیده چندزنی جابجا میشود، معنای حق است. به گفته او چندزنی نه تنها حق مردان نیست بلکه وظیفه آنان است. بر عکس چندزنی حق و امتیازی برای زنان است، نه مردان.
چرا چندزنی ضروری است؟
استدلال مطهری بر ادعای فزونی تعداد زنان در سن ازدواج نسبت به مردان در سن ازدواج استوار است. ادعایی که نیاز به ارائه شواهد تجربی دارد. اما دست مطهری از شواهد علمی کافی خالی است. او به چند سرشماری در برخی کشورها اشاره میکند که نشان میدهند تعداد زنان در سن ازدواج بیش از مردان است. منبع او نشریه جمعیت شناسی سازمان ملل متحد در سال 1964 است و برخی منابع متفرقه مانند روزنامه و کتابهایی که به صورت پراکنده از فزونی تعداد زنان سخن گفتهاند. در گفتار او فزونی زنان بر مردان تقریبا امری بدیهی فرض شده است. از نظر او آنچه درباره جنگها و کشتار مردان در آنها و نیز مقاومت زنان در برابر بیماریها میدانیم تقریبا موضوع را روشن میکند.
ناسازواری استدلال مطهری
اگر استدلال مطهری درست باشد، در زمان و جامعهای که تعداد مردان در سن ازدواج از زنان در این سن بیشتر باشد (اتفاقی که کاملا محتمل است)، چندشوهری امری اخلاقی و حق طبیعی مردان خواهد بود. اما مطهری پیشاپیش تمهیدی علیه این نتیجه اندیشیده است. او در بخشی از کتابچه خود در شرح علل شکست اشتراکیت جنسی و چندشوهری به گفتمان روانشناختی تکیه میکند. او که در مخالفت گفتمان روانشناختی با این عقیده که روحیه مرد با تکهمسری ناسازگار است به شدت مخالفت میکند، درباره چند شوهری مینویسد: چند شوهری هیچوقت برای زن امتیازی نبوده و نخواهد بود. علت آن این است که مرد طالب شخص زن است و زن طالب قلب مرد و فداکاریهای او. مطهری برای اثبات این ادعا به آثار روانشناسان غربی استناد میکند. بدین ترتیب مطهری مجبور است شیوه استدلال بر اساس ضرورت اجتماعی را که خودش به آن برتری داده، چند صفحه جلوتر نقض کند و به استدلال روانشناختی تمسک جوید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفتمان مناقب نگاری
مطلبی دیگر از این انتشارات
ملیت یا سوسیالیزم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
فقه و ایدئولوژی