کلان‌روایت‌های تاریخ‌نگاری قاجاری

کلان روایت‌ها  در تاریخنگاری قاجاری
کلان روایت‌ها در تاریخنگاری قاجاری


گزارشی از کتاب کلان‌روایت‌ها در تاریخ‌نگاری دوره قاجار نوشته محمد امیر احمدزاده

جنگ ایران و روس و ظهور کلان‌روایت‌های نو

کتاب از کلان روایت‌های تاریخ‌نگاران نخست قاجاری می‌پرسد. یعنی روایت‌های پنهان و آشکاری که منظر تاریخ‌نگاری آنان و فهم آنان از دنیای پیرامونشان را تشکیل می‌دهد. نویسنده از سه دسته کلان روایت سخن می‌گوید. کلان روایت‌های هویتی، کلان روایت‌های مشروعیت، کلان روایت‌های جنگ و کلان روایت‌ها درباره فرنگ (غرب). در هر فصل به یک دسته از این کلان روایت‌ها پرداخته شده است. بعد از مقدمه‌ای در هر فصل، منظر تعدادی از تاریخ‌نگاران، به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است.

نویسنده خود در بررسی کتاب‌های تاریخی قاجاری کلان روایتی دارد و آن این است که تاریخ‌ قاجار و ذهنیت تاریخ‌نگاری قاجاری تحت تاثیر مواجهه ایران و فرنگ است. مواجهه‌ای که یکی از آغازگاه‌های ناخوش و دشوارش، جنگ‌ها با روسیه بود. نویسنده تقریبا سراسر کتاب به جستجوی رد‌پای جنگ‌ با روسیه را در سایر کلان‌روایت‌هایی که منظر تاریخ‌نگاران قاجاری را شکل می‌دهد اختصاص داده است. از نظر او جنگ‌ با روسیه علت اصلی شکل‌گیری برخی ایده‌ها در زمینه هویت، مشروعیت و مواجهه با غرب است.

از هویت و مشروعیت سنتی به هویت و مشروعیت نو

تاریخ‌نگاران قاجاری در ابتدا، برای تعریف هویت و مشروعیت این سلسله بر دو عنصر تبار و مذهب تکیه می‌کردند. (هویت قومی و هویت مذهبی) عناصری که سابقه‌ای قدیم در تاریخ‌نگاری وابسته به دربارها داشت. در این عناصر به تبار کهن، حق دودمانی برای سلطه، و ویژگی‌های برجسته و مثبت مذهبی تاکید می‌شد. برای نمونه تلاش می‌شد برای قاجارها سابقه‌ای در عصر صفوی دست و پا شود و از این طریق حق سلطه آنان به مشروعیت صفویه پیوند یابد. از سوی دیگر نظریه سیاسی مشروعیت عمدتا گرد دال‌های سیاسی همچون شاه محوری و عدالت پروی و ضروت وجود شاه برای جلوگیری از هرج و مرج و از سوی دیگر بر دال‌های مذهبی همچون اسلام پناه بودن و پشتیبانی از مذهب شکل می‌گرفت. ملت نیز در دیدگاه سنتی بیشتر حول محور مذهب شکل و معنا می‌یافت.

اما با مواجهه ایران و غرب مفاهیم تازه‌ای نیز وارد ادبیات تاریخ‌نگاری شد و این هنوز پیش از آن بود که اندیشه تجدد اروپایی در ذهن روشنفکران عهد ناصری صورت روشن‌تری بیابد. عامل اصلی ظهور کلان روایت‌های تازه، جنگ بود. خود جنگ موضوع فصلی مستقل در کتاب است. در این فصل نویسنده تلاش می‌کند نشان دهد که روایت‌های تاریخ‌نگاران درباب جنگ عناصری همچون قهرمان پروری و ستایش شجاعت و نیز تراژدی و سوگ را با هم در بر گرفته است.

استعمار و آگاهی به ضعف

جز این‌ها، روایت جنگ در منابع تاریخ قاجار شامل عناصر تازه‌تری هم هست. از جمله اینکه تاریخ‌نگاران قاجاری برای نخستین بار به تحولات جهانی توجه می‌کنند و حوادث ایران را در بستر وقایع جهان قرار می‌دهند. تاریخ‌نگاران قاجاری تحت تاثیر جنگ به مسئله سلطه غرب نیز آگاهی یافتند و درکی از مفهوم استعمار پیدا کردند و در نوشته‌هایشان به آن اعتراض کردند. در عین حال در برابر قدرت غرب به مفهوم پیشرفت و علل پیشرفت اروپا توجه کردند و به ضعف خود آگاهی یافتند و لزوم پیروی از آنان در این پیشرفت‌ها را یادآور شدند.

بازتعریف هویت ملی

جنگ با روسیه تاثیرات مهمی در بازتعریف هویت ملی ایرانیان داشت. مفهوم وطن و جغرافیای مرزی تازه‌ای که در پی شکست در جنگ‌ها پدید آمد، مفهومی از ایران به مثابه یک واحد سیاسی جدید را شکل داد (در برابر مفهوم ایران به مثابه مرکز جهان). همزمان همین جنگ و شکست در آن بود که ایرانیان را به جستجوی ریشه‌های تاریخی و اسطوره‌ای از ایران کشاند که عظمت و شکوه و قدرت را یادآوری می‌کرد و آزردگی شکست را تسکین می‌داد. بدین ترتیب تاکید بر هویت ایرانی با تکیه به عناصری از باستان‌گرایی در آثار تاریخ‌نگاری این دوران بازتاب یافت. مواجهه با غرب حتی در بازتعریف هویت دینی و مفهوم سنتی ملت که در ابتدا بیشتر مورد توجه تاریخ‌نگاران قاجاری بود تاثیر گذاشت. در مواجهه با روسیه روایتی پدید آمد و رویارویی بلاد اسلام و بلاد کفر و مفهوم «کفره روس» از آن سر برآورد.