گذار ناتمام از فئودالیسم به سرمایهداری
اقتصاد سیاسی ایران در دوران قاجار
نگاهی به کتاب اقتصاد سیاسی ایران در دوران قاجار
نوشته هوشنگ امیر احمدی
به سوی سرمایهداری ابتدایی
روایت این کتاب درباره اقتصاد سیاسی ایران در دوران قاجار را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: ایران عصر قاجار در دوران گذار از فرماسیون فئودالیسم به سرمایهداری بود، گامهای نسبتا بلندی هم برای چنین گذاری برداشته شد اما در نهایت این حرکت به کمال نرسید.
فصل سوم و چهارم کتاب پژوهشی است تفصیلی درباره تحولاتی که نویسنده آنها را در مسیر سرمایهدارانه شدن تولید در ایران ارزیابی میکند. چند شاخص و زمینه در این دو فصل مورد بررسی قرار گرفته است نتیجه بررسیها در تقریبا همه این شاخصها نشان میدهد که ایران به سوی اقتصاد سرمایهدارانه در حرکت بود اما به دلایلی که شرحش خواهد آمد از این حرکت باز ماند.
شرایط عمومی هر اقتصادی سرمایهدارانه و تولید کارخانهای افزایش جمعیت، افزایش شهرنشینی و گسترش زیرساخت است. در ایران عصر قاجار این هر سه زمینه رشد یافت اما نه چندان که به کار شکلگیری تولید کارخانهای بیاید. جمعیت رو به رشد داشت اما به دلیل گسترش قحطی – که از قضا یکی از علل رشد آن کشاورزی تجاری و غافل شدن از کشاورزی مواد غذایی بود – شیوع بیماریها و مهاجرت (که به آن باز میگردیم) از رشدی که لازمه اقتصادی خودمدار بود باز ماند.
شهرنشینی هم رشد داشت. بسیاری از دهقانانی که از زمینهایشان به دلیل روابط تولیدی بهرهکشانه خلع ید شدند به شهرها آمدند اما در آنجا نماندند و برای سامان دادن زندگی مجبور به مهاجرتهای بزرگ به شهرای کشورهای همسایه شدند.
در حمل و نقل نیز بهبودیهایی حاصل شد اما رشد آن اصلا تناسبی با نیاز نداشت. رقابت دولتهای امپریالیست مانع توسعه شبکه حمل و نقل داخلی شد و در عوض تنها بخشی از راهها و ارتباطات (مثل تلگراف) توسعه یافت که ایران را به بازار جهانی متصل می:رد.
شگلگیری تولید کارخانهای
با اینکه ابزار تولید کشاورزان ایرانی تغییر چندانی نیافت، اما شیوههای تولید متناسب با افزایش تولید کشاورزی که نتیجه غلبه روابط تجاری بر تولید کشاورزی بود توسعه یافت. بدین ترتیب کشاورزی ایران در بخش تولید محصولات تجاری رشد زیادی یافت. صنعت نیز در شهرها در حال رشد بود. نویسنده اصرار دارد که با بررسی آمارها از رشد تولید کارخانهای را بخصوص در دهههایی از نیمه دوم سده نوزدهم نشان دهد. نویسنده بر آن است که در آستانه سده بیستم میلادی ایران به مرحله تولید کارخانهای رسیده بود و این نه برنامهای دولتی (بجز عصر امیرکبیر) بلکه حاصل تلاش بورژوازی است که میخواست صنعت داخلی را جایگزین واردات کند، بورژوازیای که به عقیده نویسنده میتوان از آن با عنوان بورژوازی ملی یاد کرد.
انباشت سرمایهابتدایی و تشکیل پرولتاریا
ناکامی ایرانیان در گذار از فئودالیسم به اقتصاد سرمایهداری کارخانهای، دو عامل داشت، دولت فئودال و امپریالیسم که از قضا بر سر منافع خود متحد شدند. علاوه بر تجار بزرگ، بخش بزرگی از سرمایه در دست طبقه حاکم و منصبداران جمع میشد. دولت که به شدت به پول نقد نیاز داشت، زمینهای خالصه را میفروخت و مناصب را در ازای پول واگذار میکرد. بر اساس مالیاتهای ظالمانه زمینهای زیادی غصب میشد و دهقانان از ابزار کارشان خلع ید میشدند و مجبور به مهاجرت به شهرها و یا کشورهای همسایه بودند. بدین ترتیب طبقهای از فرودستان شهری تشکیل شدند که بخشی از طبقه پرولتاریای ایرانی را تشکیل میدادند. بخش دیگری از پرولتاریا که نویسنده بر تعداد زیاد آنها تاکید دارد، کارگران کارخانهها بودند.
با اینکه ابزار تولید کشاورزان ایرانی تغییر چندانی نیافت، اما شیوههای تولید متناسب با افزایش تولید کشاورزی که نتیجه غلبه روابط تجاری بر تولید کشاورزی بود توسعه یافت. بدین ترتیب کشاورزی ایران در بخش تولید محصولات تجاری رشد زیادی یافت. صنعت نیز در شهرها در حال رشد بود. نویسنده اصرار دارد که با بررسی آمارها از رشد تولید کارخانهای را بخصوص در دهههایی از نیمه دوم سده نوزدهم نشان دهد. نویسنده بر آن است که در آستانه سده بیستم میلادی ایران به مرحله تولید کارخانهای رسیده بود و این نه برنامهای دولتی (بجز عصر امیرکبیر) بلکه حاصل تلاش بورژوازی است که میخواست صنعت داخلی را جایگزین واردات کند، بورژوازیای که به عقیده نویسنده میتوان از آن با عنوان بورژوازی ملی یاد کرد.
امپریالیسم
در کانون تحلیل نویسنده از موانع رشد اقتصادی ایران عصر قاجار، نقش امپریالیسم قرار گرفته است. اگر از میان رفتن صنایع داخلی به دلیل رقابت با کالاهای ارزانتر اروپایی تا حدودی نتیجه تاثیر طبیعی ادغام اقتصادی ایران در اقتصاد جهانی بود اما تاثیر مخرب امپریالیسم به این مقدار محدود نبود. نویسنده در فصلی به تفصیل نقش مداخلات اروپاییها بخصوص انگلستان و روسیه در ایران را بررسی کرده است. اروپاییها همه کار کردند تا اقتصاد و صنعت ایران را نابود کنند.
ایران در نیمه دوم سده نوزدهم به تولید کننده مواد خام تبدیل شد و صنعت در رقابت با کالاهای تجاری اروپا تضعیف شد. حتی تجارت ایرانیان نیز به دلیل امتیازهایی که تجار اروپایی با حمایت دولتهایشان به دست میآوردند رو به افول گذاشت.
گفتیم که رشد اقتصادی پولی، دربار را به پول نقد محتاج کرده بود و کسری بودجه باید به نحوی تامین میشد. بازی اعطای وام و دریافت امتیازهای تجاری و اقتصادی آغاز شد و رقابت انگلیس و روسیه در این بازی اقتصاد ایران را به تباهی کشاند. نویسنده به جزییات این رقابتها و تاریخ روابط اقتصادی ایران و امپریالیسم در این دوره تاریخی پرداخته است.
مبارزه طبقاتی
نویسنده فصل بزرگی از کتاب خود را به تحلیل طبقاتی مخالفتها، قیامها و مبارزاتی که علیه حکومت و امپریالیسم صورت گرفته اختصاص داده است. شورشهایی که همگی علیه اتحاد امپریالیسم و دولت فئودال داخلی بود. این مبارزات به بهانههای مختلف آغاز میشد، از کمبود مواد غذایی تا ... و نوعی تطور را طی کرد. نویسنده خود از سه دوره مبارزه طبقاتی سخن گفته است. به طور کلی مبارزات از شکلگیری در قالب مذهبی (جنبش بابی و بعدا به رهبری علما در جنبش تنباکو) آغاز شدند و کم کم شکل اجتماعیتری یافتند.
اتحاد دولت فئودالی و امپریالیسم نخستین واکنش اجتماعی گسترده را در ماجرای نهضت تنباکو منجر شد. بازیگران اصلی این جنبش طبقه متوسط شهری و بورژوازی ملی و طبقات پایین شهری بودند. این نهضت در شهرهای بزرگ ایجاد شد. تقریبا همین ترکیب به انقلاب مشروطه هم انجامید. طبقات فرودست جایگاهی در ترکیب مجلس و انتخابات نداشتند اما مبارزه و خواست انقلابی به سرعت به طبقات دیگر کشیده شد. مبارزان با استبدال محمد علی شاه را طبقات مختلف از اصناف و فقرای شهری و حتی دهقانان تشکیل میدادند و جریانات سوسیالیست قدرت بیشتری مییافتند و حرکات انقلابی رادیکال تر میشد هر چند رهبری همچنان در دست بورژوازی ملی بود.
به هر حال همه این جنبشها با اتحاد نیروهای فئودال داخلی و امپریالسم خارجی به شکست انجامید و در نهایت بورژوازی وابسته و اشراف فئودال در ائتلاف با امپریالیسم بودند که در قالب دیکتاتوری رضا شاه بر کشور غلبه یافتند.
فهرست کتاب
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: فرماسیونهای اجتماعی ماقبل سرمایهداری
فصل سوم:جمعیت، شهرنشینی و زیر ساخت
فصل چهارم:نیروهای اقتصادی و دگرگونیها
فصل پنجم:نظام سیاسی و سیاست عمومی دولتی
فصل ششم: جامعه مدنی و رویاروییهای ایدئولوژیکی
فصل هفتم:تجارت خارجی، مداخلات و خط مشی سیاسی
فصل هشتم: اتحادیههای طبقاتی و مبارزههای سیاسی
فصل نهم: نتیجهگیریهای تجربی و نظری
شگلگیری تولید کارخانها
مطلبی دیگر از این انتشارات
القاعده با داعش فرق دارد
مطلبی دیگر از این انتشارات
فقه و ایدئولوژی
مطلبی دیگر از این انتشارات
ملیت یا سوسیالیزم؟