آدم های بسیار حساس عزیز که دوران کودکی سختی داشتید : امیدتان را از دست ندهید!


موقعی که برای اولین بار فهمیدم که من یک فرد با حساسیت بالا هستم هر چیز که با این موضوع به دستم میرسید مطالعه می کردم. چون این خلاصه ای از زندگی ام بود.

منظورم این است که من بلاخره توضیحی برای سه دهه ای که دست و پا زده بودم یافتم.اینکه چرا من با چیزهایی آزرده میشدم که دیگران به ندرت متوجه آنها می شدند. یا چرا من به راحتی میتوانستم چیزهایی احساس کنم که دیگران به آن التفاتی نداشتند.چرا زندگی عادی غالبا برایم اینقدر فرسایشی بود.

و همه انچه خواندم مرا درگیرتر کرد. مطمئنا حساسیت بالا مزایایی هم دارد . قطعا مثال های بی شماری از افراد با حساسیت بالا وجود دارد که برایم الهام بخش باشد.اما این خطر در مورد فشارهای بد و دردناک دوران کودکی هست که میتواند باعث حساسیت ذهن و بدن شود. اینکه ما ها بیشتر از بقیه نیازمند رشد در محیط طبیعی هستیم تا با سلامتی به بلوغ برسیم.

کودکی من به وضوح جز دسته بدترین کودکی هاست. پدرم الکلی بود و اولین خاطره من مربوط میشود به ضرباتی که مادرم به خاطر دیوانگی حاصل از مستی او میخورد. خودمم هم قربانی تجاوز برادرهایم بودم.

همانطور که تحقیقات پیش بینی کرده بود تبعات کودکی ام مرا رنج می داد. هرچند موفق شدم فارق التحصیل شوم، ازدواج کنم و در بیشتر موارد ظاهر زندگی را معمولی نگه دارم حقیقت این است در پشت صحنه کشمکش شدیدی داشتم. من در مورد اضطراب خارج از کنترل حرف می زنم. از افسردگی شدید مداوم. مشکلات مختلف سلامتی که همگی مربوط به استرس مزمن بودند.

دقیقا همانطور که پیش بینی شده بود. HSP با دوران کودکی بد مساوی است با یک نتیجه افتضاح.

یک ترکیب دردناک!

بر اساس تحقیق (ارکیده و قاصدک ): اینکه چرا بعضی کودکان دائما در ستیزند و چطور می توانند به کامیابی برسند. توماس بوینس معتقد است کودکان با حساسیت بالا ( ارکیده ها) آستانه تحمل استرس کمتری نسبت به کودکان غیر حساس (قاصدک ها) دارند.این به این معنی است که افراد HSP زودتر به آستانه برانگیختگی می رسند.

تحقیقات زیادی هست که نشان می دهد تجربیات مخرب دوران کودکی درزمینه های فیزیکی، احساسی یا اجتماعی میتواند باعث تغییر ساختار مغز شود ، شما در آینده نسبت به محرک های استرس زا حساس تر میشوید و زمان بیشتری طی میشود تا شما بعد از استرس به حالت عادی برگردید. این به این معنی است که HSP هایی که دوران کودکی بدی دارند نسبت به استرس، آسیب پذیر ترند و اگر در محیطی که این را بدتر میکند رشد کنند، آسیب مضاعفی می بینند. نتیجه اینکه ، ترشح بیش از حد هورمون های استرس میتواند خطر ابتلا به بیماری های مزمن روحی و جسمی اتان را در طول زندگی افزایش دهد.

وحشتناک است نه؟

داستان من اینطور تموم نشد.

می خواهم بدانید که داستان من اینجا به پایان نرسید. میبینید که من در ادامه زندگی مضطرب، افسرده و بیمار باقی نماندم. امروز من حقیقتا کامیابم. مادری که سه فرزند دارد و عاشق شغل اش هم هست. مشکلات روحی و جسمی ام را در گذشته رها کردم و این چیزی است که در واقع می خواهم به شما بگویم. اگر شما یا یکی از عزیزانتان فردی حساس با دوران کودکی بد هستید این امید برایتان وجود دارد. میخواهم بدانید که امکان پذیر است که بتوانید همه چیز را درست کنید حتی با وجود کودکی افتضاح و حتی اگر همچنان از نتایج آن دوران رنج میبرید. اینجا سه کلید بازیابی خود را برای شما عنوان میکنم.

3 نکته شفا بخش برای HSP هایی که دوران کودکی بدی داشتند:

استرس خود را مدیریت کنید.

میدانید که استرس بیش از حد ریشه اصلی مشکل

است اما راه حل را هم به شما می دهد. مشتاقانه در زندگی تلاش کردم که درجه استرسم را با گرو گرفتن ازهر چیز کوچکی کاهش دهم.

· تعدادی از محرکهای استرس زا که در کارم، رابطه ام و سبک زندگی ام وجود داشت انتخاب کردم وبرای مراقبت از خودم و دور شدن از ناراحتی های بیخودی آنها را کاهش دادم.

· تکنیک هایی نظیر نرمش، تمرین تنفس و مدیتیشن را انجام دادم تا به بدنم کمک کنم مدت زمان بیشتری در حالت راحت قرار گیرد.

· بالا بردن توانایی کنار آمدنم در مواجهه با محرک های استرس آوری که نمی خواهم یا نمیتوانم آنها را حذف کنم.

مالک حساسیت خودت باش.

یک مشکل دیگر اینکه تربیت اشتباه شما را با ارزش وجودی پایین در یک موقعیت نا کارآمد رها میکند. هیچ کس به شما نیاموخته که برای خود ارزش قائل باشید پس شما هم ارزشی برای خود قائل نیستید. به حساسیت خود به دید نقصی دیگر می نگرید. چیزی که شما را بی ارزش میکند. چیزی که برای رشد بهتر ملزم به ترک آن هستید.

اما شما نمیتوانید، حساسیت شما جزئی جدایی ناپذیر از شماست که همیشه همراهتان خواهد بود.

تنها راهی که به عنوان HSP میتوانید خوشبخت باشید این است که بپذیرید که چه کسی هستید. اینکه شما حساسید واین حساسیت همیشه همراه شماست و این نقص شخصیتی نیست.

زمانی که این حقایق را بپذیرید شما میتوانید سبک زندگی اتان را با این موضوع تطبیق دهید و به عنوان یک فرد حساس با نیازهایتان مواجه شوید. اینجاست که زندگی خیلی بهتری برایتان آغاز می شود.

برای من این پذیرش یک شبه به وقوع نپیوست. باید های بسیاری در سرم می چرخید. من باید قوی تر باشم... من باید بیشتر شبیه بقیه شوم..... من نباید اینقدر تحت تاثیر قرار بگیرم...

· برای ساکت کردن این باید کارهای جدی انجام دادم اما اینجا چند نمونه از چیزهایی که کمک کرد میگویم:

· در مورد حساسیت بالا بیاموزیم

· خواندن تجارب افراد دیگر که آنها هم HSP هستند

· به نقاط قوتم در مورد اینکه یک HSP هستم بیاندیشم. چه چیزهایی برای من آسان است در حالی که برای افراد بدون حساسیت بالا دشوار به حساب می آید؟

اکنون خود را در محیط سالم قرار دهید.

شما ممکن است الان به خاطر خاک ضعیف که در آن پرورش یافتید یک ارکیده پژمرده باشید. اما این به این معنی نیست که اگر در محیط مناسب و رسیدگی با عشق باشید نمی توانید سلامت خود را بازیابید.

وقتی که یک کودک بودید شما حق انتخاب نداشتید. اما به عنوان یک فرد بالغ شما این توانایی را دارید که از خود مواظبت کنید و به دنبال حمایت و تشویق خود باشید. انتخاب اینکه گذشته را پشت سر بگذارید و به سمت چیزهای بهتر حرکت کنید همیشه آسان نیست اما من فهمیدم که این بها را باید تا آخر پرداخت.

من آموختم که تمام انتخاب های زندگی ام ، بزرگ یا کوچک را بر اساس اینکه آنها مرا به سمت سلامتی و تعالی سوق می دهند یا خلاف آن ارزیابی کنم.

· وقتم را با چه کسی بگذرانم

· چه نوع کاری را انجام دهم

· چه رسانه ای را برای دیدن و خواندن انتخاب کنم

درواقع هیچ یک از اینها علم موشکی نیست، گرچه گاهی اوقات اینطور به نظر می رسد که نیاز به تلاش زیادی دارد.

در آخر ساده ترین روش برای اینکه سلامت خود را بازیابید این است که به خود عشق بورزید و از خود به خوبی مواظبت کنید.

آیا شما هم دوران کودکی بدی سپری کرده اید؟ چه تاثیری روی شما گذاشت؟ برای رشد خود چه تدابیری اندیشیده اید؟ لطفا با گذاشتن کامنت در پایین متن من رو از تجاربتان مطلع کنید.

نویسنده: Anni Poikolainen

مترجم: پری ناز عبدالحسین زاده