تمام چیزهایی که محققان تا سال ۲۰۲۱ در مورد بسیار حساس بودن می‌دانند


نوشته پروفسور مایکل پلوس

یکی از برترین محققان HSP در جهان پیشرفت‌های چشمگیر در تحقیقات در مورد حساسیت و معنی آن‌ها برای هر فرد HSP را توضیح می‌دهد.

حساسیت (Sensitivity) به عنوان یک ویژگی شخصیتی هنوز یک مفهوم نسبتاً جدید در زمینه روانشناسی محسوب می‌شود، اما حداقل ۲۵ سال است که توسط دانشگاهیان و پزشکان به طور فعال مورد تحقیق قرار گرفته است و حالا زمان خوبی است تا با هم آنچه را که تا اینجا می‌دانیم، آنچه را که نمی‌دانیم و اینکه آدم‌های بسیار حساس چگونه می‌توانند بیشترین بهره را از تحقیقات جاری ببرند، بررسی کنیم. ساده می‌گویم: به عنوان یکی از محققانی که مستقیماً در این کار مشارکت دارد، معتقدم که هرچه بیشتر در مورد آدم‌های بسیار حساس بدانیم، بهتر می‌توانیم نیازهای آن‌ها را برآورده کنیم و من می‌خواهم دانش خود را تا حد امکان در دسترس شما قرار دهم.

برای انجام این کار، می‌خواهم تمام چیزهایی را که درباره حساسیت می‌دانیم با عباراتی ساده و قابل درک بیان کنم، از روزهای اولیه شروع کرده و تا به امروز ادامه می‌دهم. با توجه به تعداد زیادی از مطالعات انجام شده در این بازه زمانی، این نوشته به دنبال پوشش دادن تمامی مباحث مختلف در این زمینه نیست، بلکه مواردی را که برای درک عمومی مرتبط‌‌تر هستند از جمله برخی از چشمگیرترین پیشرفت‌های اخیر را با هم می‌خوانیم.

ریشه‌های تحقیق

ریشه‌های اولیه تحقیقات در مورد حساسیت در واقع به ۱۰۰ سال قبل برمی‌گردد، زمانی که روانپزشک کارل یونگ پیشنهاد کرد که برخی از افراد با "حساسیت ذاتی" مشخص می‌شوند. از آن زمان، برخی از بخش‌هایی از آنچه ما اکنون حساسیت می‌نامیم، تحت مسائل مختلفی بررسی شده‌اند (به عنوان مثال، در حین مطالعه درون‌گرایی، یا در زمینه بازداری رفتار - توانایی ما برای کنترل تمایلات تکانشی). در اواسط دهه ۱۹۹۰ بود که نظریه‌های خاص‌تری در مورد حساسیت ظاهر شد و محققان شروع به بررسی حساسیت به عنوان یک ویژگی در نوع خود کردند. این تئوری‌های جدید علاقه گسترده‌ای را برانگیختند و تحقیقات جدیدی را پایه گذاری کردند.

اولین نظریه‌های حساسیت و شواهد تجربی اولیه (۱۹۹۵-۲۰۱۵)

سه نظریه مجزا

۲۰ سال اول تحقیقات عمدتاً بر نظریه متمرکز بود. در روانشناسی، داشتن یک نظریه محکم قبل از انجام تحقیقات تجربی، برای آزمایش و پیشرفت آن بسیار مهم است. سه نظریه فردی از محققان مختلف تقریباً همزمان به عنوان پاسخی به مشاهدات بالینی یا تحقیقات آکادمیک در مورد رشد کودک ظهور کردند. نظریه‌ها عبارت بودند از:

حساسیت پردازش حسی (Sensory Processing Sensitivity- SPS) توسط الین و آرتر آرون، که اصطلاح "آدم بسیار حساس" را ابداع کردند.

دریافت حسی (حساسیت) متفاوت توسط جی بلسکی (Differential Susceptibility- DS)

حساسیت بیولوژیکی (زیستی) به شرایط محیطی ( Biological Sensitivity to Context- BSC) توسط تام بویس و بروس الیس

موضوع مشترک همه این تئوری‌ها این است که برخی افراد به شدت تحت تأثیر آنچه تجربه می‌کنند، هستند.

در طی روزهای اولیه تحقیقات، مطالعات به طور محدود بر روی برخی جزئیات کاملاً خاص از نحوه کارکرد حساسیت متمرکز بودند و هر یک از این سه نظریه رویکرد متفاوتی داشتند. به عنوان مثال، تحقیقات حساسیت پردازش حسی در درجه اول بر شخصیت در بزرگسالان، حساسیت افتراقی متمرکز بر نوزادان، و حساسیت زیستی به زمینه‌ای بر واکنش‌های استرس فیزیولوژیکی در کودکان متمرکز بود.

یکی از پیشرفت‌های مهم اولیه، مقیاس خود ارزیابی حساسیت بود (اساساً، یک سری سوالات که افراد می‌توانستند به آن‌ها پاسخ دهند که میزان حساسیت آن‌ها را مشخص می‌کرد) که به عنوان مقیاس آدم‌های بسیار حساس شناخته می‌شد. این روش راه را برای تعداد زیادی از مطالعات بعدی که به بررسی چگونگی ارتباط حساسیت با سایر صفات می‌پرداختند، هموار کرد (به عنوان مثال، در این دوره بود که فهمیدیم حساسیت همان درونگرایی نیست).

از مطالعات مختلف، انواع مختلفی از داده‌ها جمع‌آوری شد: تحقیقات SPS بزرگسالان را مورد بررسی قرار داد، که به ما کمک کرد تا ببینیم چه بخش‌هایی از رفتار انسان با حساسیت مرتبط است و کدام نیست. در همین حال تحقیقات DS و BSC به اصطلاح به تحقیقات طولی مشغول شدند و کودکان حساس را در بازه زمانی از سن پایین تا بزرگسالی دنبال کردند. این کار بینش‌های کلیدی را در مورد آنچه آدم‌های بسیار حساس برای رشد نیاز دارند به دست داد.

این نوع مطالعات با هم، شواهد تجربی قوی برای مفهوم حساسیت به عنوان بخشی از شخصیت انسان ارائه کردند که درها را برای مرحله بعدی باز کرد: بررسی عملکرد مغز و ژنتیک حساسیت.

موجی از پیشرفت‌های جدید (۲۰۱۵-۲۰۲۱)

پنج سال اخیر تحقیقات حساسیت با دو تغییر عمده شکل گرفته است:

  • نظریه حساسیت محیطی - نحوه نگاه ما به حساسیت اصلاح شده است و سه نظریه اولیه ذکر شده در بالا در یک چارچوب واحد ترکیب شده‌اند. ما این چارچوب را حساسیت محیطی می‌نامیم (3،4). عباراتی مانند آدم بسیار حساس (HSP) یا "گل ارکیده و قاصدک" به سادگی روش‌های مختلفی برای توصیف این چارچوب هستند.
  • تحقیقات تجربی بیش از هر زمان دیگری در مورد حساسیت - تحقیقات گسترده‌تر شد و به دنبال درک عمیق‌تری از مؤلفه‌های روانی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی حساسیت بود. روش‌های جدیدی برای اندازه‌گیری حساسیت در کودکان و نوجوانان، از جمله ارزیابی‌های مبتنی بر مشاهدات رفتاری توسط کارشناسان آموزش‌دیده ایجاد شد.

این دو تغییر در شش سال گذشته باعث پیشرفت‌های زیادی شد:

پیشرفت شماره ۱: به نظر می‌رسد، حساسیت یک پیوستار است

تا این دوره، چندین نظریه تمایل داشتند بین دو گروه از افراد تمایز قائل شوند: آن‌هایی که بسیار حساس هستند و کسانی که حساس نیستند. با این حال، مطالعات جدید در نمونه‌های بسیار بزرگ‌تر در این دوره منجر به کشف این شد که حساسیت باید در امتداد یک پیوستار در نظر گرفته شود (همه تا حدی حساس هستند و برخی از دیگران حساس‌تر هستند).

با استفاده از این پیوستار، افراد را می‌توان به سه گروه حساسیت کم، متوسط ​​و زیاد طبقه‌بندی کرد. هر کدام از این سه گروه نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. شما می‌توانید این گروه‌ها را مانند قاصدک‌ها، لاله‌ها و ارکیده‌ها در نظر بگیرید. قاصدک‌ها (آدم کم حساس) در هر جایی رشد می‌کنند و در شرایط سخت زنده می‌مانند. ارکیده‌ها (آدم‌های بسیار حساس) برای شکوفایی به شرایط رشد بسیار خاصی نیاز دارند، اما زمانی که نیازهای خود را برآورده می‌کنند، به طور ویژه‌ای خیره کننده می‌شوند. لاله‌ها (آن‌هایی که در وسط هستند) کمی از ویژگی‌های هر دو گروه را در اشتراک دارند.

پیشرفت شماره ۲: حساسیت مشخصات شخصیتی خاص خود را دارد

در این دوره، پیشرفت قابل توجهی در رابطه با رابطه بین حساسیت و سایر ویژگی‌های مشترک شخصیتی نیز حاصل شد که به یک پروفایل شخصیتی خاص در زمینه حساسیت اشاره کرد. به طور خاص، تحقیقات نشان داد که حساسیت با افزایش روان رنجوری و گشودگی به تجربیات مشخص می‌شود و درون‌گرایی نقش کمتری نسبت به آنچه قبلاً تصور می‌شد بازی می‌کند. اگر شبیه اصطلاحات روان‌سنجی به نظر می‌رسد، ترجمه می‌کنم: اگر خلاق هستید و برای ایده‌های جدید باز هستید، اما احساسات شما اغلب بدون هشدار تغییر می‌کنند، این احتمال وجود دارد که حساسیت بالایی داشته باشید.

پیشرفت شماره ۳: یک مغز حساس از (بسیاری) ژن می‌آید

در رابطه با علوم اعصاب حساسیت، ساختار و عملکرد چندین ناحیه مغز، مانند هیپوکامپ و آمیگدال، نقش مهمی ایفا می‌کنند. در همین حال، دسترسی به معیارهای جدید و نمونه‌های بزرگ‌تر نیز باعث پیشرفت‌های اساسی در درک ما از نقش ژنتیک در حساسیت شد، مطالعات نشان داد که حدود ۵۰ درصد از تفاوت‌های بین افراد را می‌توان با عوامل ژنتیکی توضیح داد. به عبارت دیگر، اگر بسیار حساس هستی اینطوری به دنیا آمده‌ای. علاوه بر این، این عوامل ژنتیکی به‌جای بازتاب یک «ژن حساسیت» به‌طور گسترده در کل ژنوم توزیع می‌شوند.

تحقیقات تجربی با ایجاد و گسترش در مکان‌های جغرافیایی، فرهنگ‌ها و زمینه‌های فراتر از ایالات متحده و بریتانیا، مانند ایتالیا، بلژیک، آلمان، لبنان، ژاپن و آفریقای جنوبی ادامه پیدا کرد و تنها به ذکر چند نمونه اشاره کرد. در نهایت، و مهم‌تر از همه، طرح‌های تحقیقاتی نیز در این زمان تقویت شدند، با مطالعاتی که رویکردهای تجربی و طولی بیشتری اتخاذ کردند. آن‌ها همچنین به طور فزاینده‌ای حساسیت را در پاسخ به تجربیات مثبت به جای تمرکز بر تجربیات منفی بررسی کردند و مزایای بسیاری از حساسیت بالا را برجسته کردند.

آنچه ما نمی‌دانیم و تحقیقات بعدی به کدام سو می‌رود (۲۰۲۱-۲۰۳۰)

اگرچه در بیش از ۲۰ سال گذشته پیشرفت قابل توجهی در تحقیقات روی حساسیت صورت گرفته است، دانش فعلی ما دارای شکاف‌هایی است که باید در تحقیقات آینده مورد توجه قرار گیرد.

در این میان این سؤال است که حساسیت دقیقاً چگونه در طول زمان ایجاد می‌شود و آیا در دوران کودکی ایجاد می‌شود یا می‌تواند در بزرگسالی بیشتر شود. به منظور بررسی این موضوع، ما نیاز به بهبود توانایی خود برای اندازه‌گیری دقیق حساسیت با شناسایی و گرفتن ضروری‌ترین ویژگی‌های حساسیت داریم. در حالت ایده‌آل، چنین اقداماتی عینی، قابل اجرا برای افراد در سنین و فرهنگ‌های مختلف خواهد بود و شامل مولفه‌های بیولوژیکی حساسیت نیز می‌شود.

به همین ترتیب، در حالی که پیشرفت اولیه در درک ما از زیست شناسی زیربنای حساسیت وجود داشته است، کار بسیار بیشتری با تمرکز بر علوم اعصاب، فیزیولوژی و ژنتیک مورد نیاز است. مطالعات عصب شناسی و فیزیولوژیکی با برنامه‌ریزی دقیق برای پیشرفت درک ما از حساسیت اساسی است. با این حال، انجام مطالعات ژنتیکی ممکن است چالش برانگیز تر باشد، زیرا آ‌ن‌ها به حجم نمونه بسیار بزرگی نیاز دارند (شمال ۱۰۰۰۰۰ نفر).

در نهایت، اندازه‌گیری بهبود یافته حساسیت نیز برای پیشبرد درک ما از رابطه بین حساسیت و سلامت روان حیاتی است.

https://highlysensitiverefuge.com/heres-everything-researchers-know-about-high-sensitivity-as-of-2021/