مترجم و روانشناس
چیزهایی که مایلم دیگران در مورد من، یک آدم بسیار حساس بدانند!
برای شنیدن مقاله با صدای دلنشین زهره ارجمندی عزیز لطفا اینجا را کلیک کنید.
من صدای بلند ایجاد نمیکنم، حتی وقتی در کنار دیگران در ورزشگاه هستم و همه در حال فریاد کشیدن و تشویق هستند شما من را در حال بالا و پایین پریدن و فریاد زدن نمیبینید. این کار برای من زیاد از حد است.
دیگران این قضیه را درک نمیکنند. یکبار که برای تماشای بازی بستکبال کودکان رفته بودم یک تماشاچی دیگر وقتی دید بچهها را تشویق نمیکنم از من عصبانی شد و اظهار کرد من نسبت به کودکان بی توجه هستم!
متعجب بود اصلا چرا به تماشای آن بازی رفتهام؟ من فقط سعی میکردم از دیدن بازی لذت ببرم اما به خاطر اینکه فریاد نمیزدم عجیب به نظر رسیدم.
وقتی شما یک آدم بسیار حساس HSP (Highly Sensitive Person)هستید عجیب نامیده شدن را زیاد تجربه میکنید.HSPها دارای سیستم عصبی هستند که همه چیز را عمیقا پردازش میکند و محرکهای شدید (مانند صداهای بلند) حقیقتا برایشان آزاردهنده است. رفتار ما هم از افراد اطرافمان متفاوت است: کمی شهودیتر، کمی متفکرانهتر و خیلی کمتر علاقمند به فعالیتهای پرسر و صدا و شلوغ.
اگر شما یک آدم بسیار حساس هستید، ممکن است از سوی دوستان و عزیزانتان مورد قضاوت اشتباه قرار بگیرید و چیزهایی هست که آرزو میکنید آنها در مورد شما میدانستند.
فهرست شما ممکن است با فهرست من متفاوت باشد اما اینجا به هشت موضوع که دوست دارم دیگران در مورد من به عنوان یک آدم بسیار حساس بدانند، اشاره می کنم: کدامیک از اینها در مورد شما هم صدق میکند؟؟؟؟؟؟؟
۱. من به وقت زیادی برای خودم نیاز دارم.
این خصوصیت غالبا به افراد درونگرا نسبت داده میشود. درست است که افراد درونگرا هم به زمان تنهایی نیاز دارند اما آدمهای بسیار حساس هم به دلایل مختلف دیگری به زمان تنهایی نیاز دارند. HSPها دنیای درونی عمیقی دارند. ما افکار درونی زیادی داریم که برای پردازش آنها به زمان نیاز داریم. گاهی اوقات، وقتی شرایط دشواری پیش میآید، باید محیط را ترک کنم تا بتوانم احساساتی را که حس میکنم درون خودم سر و سامان بدهم. در مواقع دیگر ترجیح میدهم با خودم خلوت کنم تا احساسات دیگران باعث فرسایشم نشود چرا که خودم در حال دست و پنچه نرم کردن با احساسات خودم هستم. آدمهای بسیار حساس به راحتی عواطف و احساسات دیگران را حس میکنند و گاهی مدیریت کردن این موضوع ساده نیست.
۲. تحمل ازدحام زیاد برای من مشکل است.
برخی افراد از شلوغی و سر وصدای زیاد جمعیت لذت میبرند، اما از آنجایی که HSPها حواس پنجگانه قوی دارند، همه صداها و احساساتی که به یکباره به سمتشان جاری میشود میتواند پردازش را مشکل کند. ما HSPها بیش از حد تحت تاثیر محرکها قرار می گیریم و این میتواند منجر به خستگی ذهنی و احساس درهم شکستگی شود. گاهی که در چنین شرایطی قرار میگیرم تمرکز کردن و تصمیم گیری برایم دشوار میشود.
من روی خودم کار کردهام و میدانم آستانه تحمل خود را در گروههای بزرگ کمی بالا بردهام. با این حال سیستم عصبی من اینطور عمل میکند و دوستانم باید درک کنند که این تغییر ناپذیر است.
۳. اینکه احساسات خود را بروز نمیدهم به معنی بیاهمیتی من به موضوع نیست.
به خاطر بسیار حساس بودنم من یک مشاهدهگر هستم. من دوست دارم دنیای اطرافم را به درون خودم بکشم و هر آنچه را میبینم پردازش کنم. اما وقتی به کنسرت میروم همخوانی نمیکنم و موقعی که به تماشای بازی بستکبال میروم فریاد نمیکشم. این به معنی این نیست که آنجا را دوست ندارم و خوش نمیگذرد بلکه احتمالا اوقات خوبی را سپری میکنم.
پردازش هر آنچه در اطرافم میگذرد و همزمان بروز احساسات کار دشواریست. همه آدمهای بسیار حساس عواطف را در خود نگه نمیدارند. بسیاری از HSPها احساساتشان را ابراز میکنند، و این نیز خوب است. در هر دو حالت، ما "خیلی احساساتی" یا "بیاحساس" نیستیم. ما درحال پردازش احساسات به روش خود هستیم.
۴. من حافظهای باورنکردنی دارم.
این میتواند در آن واحد هم نعمت باشد و هم مصیبت. نمیتوانم بشمارم که چندین شب وقتی در رختخواب بودهام و سعی کردهام بخوابم، ناگهان حرف احمقانه ای که سالها پیش در دبیرستان گفتم را به یاد آوردم و خواب از سرم پریده است. مطمئنم که همه کسانی که آن جمله را شنیدهاند مدتها پیش فراموشش کردهاند، اما به هر دلیلی این موضوع مرا رها نمیکند و من هنوز بعد از سالها در مورد آن احساس گناه میکنم.
اما حافظه قوی خیلی جاها هم به کمک من آمده است. نه تنها میتوانم روزهای تولد و سالگردها را به یاد بیاورم، بلکه حتی میتوانم جزئیات کوچکی را به یاد بیاورم که برای مردم معنی زیادی دارد، مانند نام سگ آنها یا طعم بستنی مورد علاقهشان.
۵. پذیرش انتقاد برای من دشوار است.
من به این موضوع اعتراف میکنم که به قضاوت دیگران درمورد خودم حساس هستم. میدانم که این خوب نیست و سعی میکنم روی آن کار کنم، اما این برای HSPها یک واکنش طبیعی ست به خصوص وقتی مورد انتقاد قرار میگیرند. ما دوست نداریم بازخورد منفی دریافت کنیم چرا که انتظار زیادی از خود داریم و همیشه در تلاش برای رسیدن به کمال هستیم و به کمتر از عالی راضی نمیشویم.
عملکرد همدلانه مغز ما به این معنی است که به افراد دیگر اهمیت میدهیم و دوست نداریم آنها را ناامید کنیم. ما باید باور کنیم که اغلب اوقات بازخورد افراد به این دلیل است که به ما اهمیت میدهند و میخواهند ما رشد و پیشرفت کنیم. تصور اینکه دیگران نیت منفی ندارند برای ما آدمهای بسیار حساس مشکل است.
۶. بازخورد دادن برای من دشوار است.
همانطور که HSPها در گرفتن بازخورد منفی مشکل دارند، نظر دادن هم برای آنها دشوار است. این عمدتا به این دلیل است که ما به افراد دیگر اهمیت میدهیم و نمیخواهیم آنها را با انتقادمان ناراحت کنیم. ما همچنین دوست نداریم درمورد افراد دیگر قضاوت کنیم چرا که نمیخواهیم به همین ترتیب مورد قضاوت قرار بگیریم.
چیزی که سعی میکنم به خاطر بسپارم این است که بازخورد دادن میتواند نکته مثبتی باشد، حتی وقتی بازخورد منفی باشد میتواند به رشد فرد کمک کند. اما این هنوز برای ما کار راحتی نیست. اگر به ما کمک کنید احساس امنیت کنیم، احساسات و حرفهایمان را راحت با شما در میان میگذاریم .
۷.من به سختی میتوانم احساسات منفی را بیان کنم.
درست مثل همه من هم صدمه میبینم، ناراحت میشوم اذیت و آزار میبینم. اما برای من ابراز این احساسات دشوار است. نوشتن اغلب احساس رهایی میدهد، اما حتی در آن صورت بیان دقیق احساس برای من دشوار است. اغلب، پردازش احساسات حتی اینکه بفهمم چه احساسی دارم مدت زیادی طول میکشد.
به نظرم این چند دلیل دارد.اول اینکه نمیخواهیم برای دیگران ایجاد مشکل کنیم اما دلیل عمیقتر آن است که از طرد شدن میترسیم. بسیاری از ما HSPها تمام زندگی خود را با حس متفاوت بودن یا "بیش از حد" حساس بودن میگذرانیم و میدانیم اگر درد یا عصبانیت خود را عنوان کنیم مورد قضاوت قرار خواهیم گرفت. اگر HSP هستید یا نه، اینکه برای بیان و رهایی از احساس خود راهی پیدا کنید خیلی مهم است. اگر برای احساسات ما که اغلب هم پیچیده هستند فضایی ایجاد کنید باعث آرامش ما میشوید و با این کار ما به شما خیلی احساس نزدیکی میکنیم.
۸. تا جایی که امکان پذیر باشد باید از شبکههای اجتماعی دوری کنم.
امروز تقریباً باید در فیس بوک ، توییتر یا اینستاگرام باشید تا بتوانید از همه اتفاقات دنیا مطلع شوید. با این وجود رسانههای اجتماعی میتوانند برای آدمهای بسیار حساس و حتی غیر حساس مضر باشند. یکی از مهمترین دلایل این است که ما خود را با افراد دیگر مقایسه میکنیم که این کار معمولاً منجر به احساسات منفی میشود. مردم تمایل دارند فقط شادترین و قابل ستایشترین قسمتهای زندگی خود را به اشتراک بگذارند و این باعث ایجاد یک نگاه تحریف شده به جهان و خودمان میشود. مطمئناً همه حس کمبود را تجربه میکنند ، اما ما HSPها راحتتر در این مارپیچ گرفتار میشویم و احساس میکنیم زندگی ما یک شکست است. من سعی میکنم به یاد داشته باشم که هیچ کس کامل و بی نقص نیست و همه مثل من مشکلاتی را تجربه میکنند. وقتی با افرادی که دوستشان دارم اوقات عمیق و معناداری داشته باشم زندگی سالمتر است. برای من به عنوان یک آدم بسیار حساس، این ارتباطات واقعی یک میلیون بار بیشتر از هر پست اینستاگرامی ارزش دارد.
شما چه چیزهایی را دوست دارید دیگران درباره شما بدانند؟؟؟
نوشته:برایان آر جان استون
مترجم: پری ناز عبدالحسین زاده
گوینده: زهره ارجمندی
از محتوایی که دارید میخوانید خوشتان میآید؟ در انتشارات پناهگاه آدمهای بسیار حساس مشترک شوید. هفتهای یک مقاله هر سه شنبه. از اینجا مشترک شوید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اتاق HSP ها باید چه جوری باشه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تغییرات بزرگ زندگی و انسان بسیار حساس
مطلبی دیگر از این انتشارات
آدمهای بسیار حساس و هوش هیجانی