۶ راه برای مدیریت احساسات شدید در آدم‌های بسیار حساس

تمام آدم‌های بسیار حساس دارای احساسات عمیقی هستند. اما همه این افراد نحوه‌ مدیریت این احساسات شدید و عمیق را نمی‌دانند و این مسئله ممکن است آنها را از داشتن زندگی‌ای بهتر محروم کند.

می‌شود گفت که امسال سال ظهور و بروز مسائل بزرگ احساسی برای بسیاری بود. همه ما احتمالاً به نوعی موقعیت‌های متفاوتی را در سال ۱۳۹۹ تجربه کردیم. چه برای اولین بار خود را در سناریوی دورکاری و کار در خانه با ساعات طولانی دیدیم یا اینکه فاصله اجتماعی ما را از دوستان و خانواده جدا کرد که واقعا امتحان سختی بود. و این جدا از مسائل و چالش‌هایی‌ست که در سطح فردی با آن روبرو شدیم.

به عنوان یک آدم بسیار حساس، اگر مراقب نباشیم سطح بالای انرژی عاطفی می‌تواند باعث آسیب ما شود. اساساً یک آدم بسیار حساس (HSP) کسی است که با ویژگی بیولوژیکی تاثیر پذیری بسیار بالا از محیط، محرک‌های جسمی و همینطور عواطف دیگران متولد می‌شود.

موارد زیر به من کمک می‌کند تا به عنوان یک آدم بسیار حساس زندگی بهتری داشته باشم، به ویژه زمانی که صحبت از مدیریت احساسات شدید (که HSPها مدام تجربه‌شان می‌کنند) به روشی سالم است. من هر کدام از این موارد را روزانه تمرین می‌کنم تا به احساس تعادل و حالی خوب که در زندگی می‌خواهم، برسم.

راه‌های مدیریت احساسات برای یک آدم بسیار حساس

۱. برای خود وقت بگذارید و به صدای درونتان واقعاً گوش کنید.

شاید وقت گذاشتن و گوش دادن به صدای درون خودمان کار ترسناکی به نظر برسد. HSP ها عواطف خود را بسیار عمیق احساس می‌کنند و حتی پس از سالها تمرین، من هنوز گاهی اوقات از توجه به احساساتم می‌ترسم. گاهی فکر می‌کنم اگر به خودم اجازه دهم "به عمق احساساتم بروم"، ممکن است توسط احساسات شدیدم بلعیده بشوم.

برای خودتان وقت بگذارید و با خودتان کمی مهربان‌تر باشید!
برای خودتان وقت بگذارید و با خودتان کمی مهربان‌تر باشید!

اما همانطور که دوست دارم مرتباً به خودم یادآوری کنم: من به خاطر داشتن این احساس نمی‌میرم! توجه به احساسات نابجا، مانند عصبانیت از موضوعی که به طور عادی باعث عصبانیت من نمی‌شود، شروع خوبی است چرا که پردازش احساسات انباشته شده، عاملی بزرگ در حال خوب روحی و روانی من است.

۲. هر روز حرکت کنید: به یاد داشته باشید که "احساسات" همان "انرژی در حرکت" هستند.

ورزش یک مولفه اساسی برای مدیریت احساسات من است.

"احساس" همان "انرژی موجود در حرکت" است یعنی در واقع جسم ما ابزاری برای بروز احساسات است. وقتی که برای اولین بار به طور منظم تمرین یوگا را شروع کردم، اغلب چنین تخلیه احساساتی را تجربه می‌کردم و بعد از تمرین به گریه می‌افتادم (دلیل دیگری که در خانه تمرین می‌کنم). این کار بسیار به پاکسازی روان کمک می‌کند (مخصوصاً برای روح بسیار حساس من).

برای داشتن تعادل مناسب در ورزش، خود را به چندین روز در هفته تمرین با وزنه و قدم زدن در محله متعهد کردم.

احساسات ناخوشایند یا غیر ملموس می‎توانند به صورت انرژی به تلنبار و راکد شوند. هیچ چیز مانند ورزش نمی‌تواند به انرژی فرو خورده و ذخیره شده در بدن دسترسی پیدا کند.

۳. روزانه نویسی برای کمک به پردازش افکار و احساسات خود.

روزانه نویسی بخشی از روزمره زندگی من است. من از بچگی دفترچه خاطرات داشته‌ام، اما در بزرگسالی از آن فقط به عنوان ابزاری برای تسکین ذهن استفاده کرده‌ام و فقط در ماه‌های اخیر به یک روزانه نویسی متعهد شده‌ام.

روزهایی که چیزی نمی‌نوشتم، بیشتر اذیت می‌شدم و حال خوبی نداشتم. حالا، روتین صبحگاهی من بعد از بیدار شدن این است که یک فنجان قهوه درست کنم و آن را به دفترم برسانم، در را ببندم و صفحه‌ای خالی باز کنم و شروع به نوشتن کنم تا همه چیز در ذهنم آزاد شود. از آنجا که HSP ها تمایل به درون‌نگری دارند، فکر می‌کنم روزانه نویسی برای ما ایده‌آل است.

همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که روزانه نویسی مزایای زیادی برای سلامتی دارد، از جمله کاهش استرس و روشن کردن ذهن، و من کاملا موافقم. ثبت افکارم روی کاغذ به من کمک می‌کند آنچه در درونم اتفاق می‌افتد را ببینم و سپس می‌توانم درباره اینکه چگونه می‌خواهم به جلو حرکت کنم تصمیمات آگاهانه بگیرم.

مزایای روزانه نویسی را اینجا پیدا کنید.

۴. جسم و روح خود را تقویت کنید، از توجه به آنچه می‌خورید گرفته تا چگونگی گذران وقت.

مراقبت از خود با توجه به همه ورودی‌ها ( تمام چیزهایی که زندگی من را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به اطلاعاتی که از محیط دریافت می کنم) بسیار سخت است. این ورودی‌ها شامل آنچه می‌خورم، مطالبی که می‌خوانم، چیزهایی که گوش می‌دهم یا تماشا می‌کنم، با چه کسی صحبت می‌کنم و اینکه چگونه وقتم را می‌گذرانم، می‌شود.

آگاهی از این ورودی‌ها و اطمینان از اینکه آنها من را به عنوان یک آدم‌ بسیار حساس تقویت می‌کنند، به من کمک می‌کند تا بدانم که انرژی خود را عاقلانه و به روشی درست استفاده می‌کنم. اگر همه چیز شروع به خراب شدن کند، متوجه می‌شوم که یکی از ورودی‌های من به بیراهه رفته است.

ورودی‌هایی که همیشه کمک می‌کنند، غذاهای مقوی هستند که با مصرف آنها احساس می‌کنم برای خودم ارزش قائل هستم، تماشای برنامه‌ای که باعث می‌شود از ته دل بخندم ، خواندن کتاب‌های الهام بخش، گوش دادن به پادکست‌های جذاب و گفتگوی طولانی و صمیمی با دوستان صمیمی.

۵. اطمینان حاصل کنید که زمانی را برای بازیابی انرژیتان اختصاص دهید.

من برای شارژ مجدد به زمان‌هایی ترجیحاً در سکوت و تنهایی نیاز دارم. در طول سال‌ها، دریافته‌ام که خود بسیار حساس من یک باتری اجتماعی حدودا چهار ساعته برای تجارب جدید و ناآشنایی مانند مهمانی‌ها، اجتماعات بزرگ خانوادگی، گردش‌های در فضای باز دارد. وقتی این باتری تمام شود، همه انرژی من هم تمام می‌شود و برای بازگشت به وضعیت کار باید دوباره شارژ شوم.

شغل من مبتنی بر کار در خانه است. بعلاوه بچه ندارم، بنابراین تنهایی زیادی در زندگی روزمره‌ام ایجاد می‌شود. این اتفاق به طور اتفاقی رخ نداده است و من بسیار خوش شانس هستم که در زندگی شریکی دارم که ماهیت بسیار حساس من را درک و پشتیبانی می‌کند. از انجام کارها به تنهایی لذت می‌برم زیرا به من امکان می‌دهد انرژی تخلیه شده خود را دوباره پر کنم. من با گشت و گذار در کتابفروشی‌ها، مطالعه یا گشت و گذار به تنهایی در بازار کشاورزان محلی غریبه نیستم.

در حقیقت بیشتر HSPها اگر زمانی برای دور شدن از ازدحام یا گروه‌های شلوغ مردم داشته باشن، شکوفاتر می‌شوند. پس ما به آرامش و تنهایی در پناهگاه خودِ بسیار حساسمان نیاز داریم، جایی که می‌توانیم محیط خود را کنترل کنیم (روشنایی، دما، صدا، بو و غیره).

۶. با دیگران تا سطح معقولی در ارتباط باشید.

آدم‌های بسیار حساس می‌توانند فکرهای زیادی در سر داشته باشند. اما ممکن است از نظر یک تماشاچی، فردی سرد یا کناره‌گیر به نظر برسیم. اغلب اوقات ما به سادگی در حال پردازش ورودی‌های خود هستیم، اما این تصور که فردی مغرور و پرافاده به نظر می‌رسیم، می‌تواند دسترسی و ارتباط با مردم را برای ما دشوار کند. ما فقط نمی‌خواهیم احساسات غول پیکر خود را بر دوش شما بگذاریم.

اما ارتباط واقعی با افراد دیگر تقریباً جزئی از انسان بودن است، خصوصاً برای ما آدم‌های بسیار حساس. حال خوب، سلامت عاطفی و کیفیت زندگی ما به این روابط بستگی دارد.

بیان اینکه گاهی ایجاد ارتباط واقعی با دیگران تا چه اندازه مشکل می‌شود، برای من بسیار دشوار است. اما در آخر این مشکل هم حل شدنی است و ارتباط با شخص دیگری در سطح معقولی که HSPها معمولاً خواهان آن هستند بسیار احساس خوبی دارد.

شما برای کنترل و مدیریت احساسات شدید خودتون چه راهکارهایی دارید؟ راهکارهاتون رو در قسمت نظرات با بقیه به اشتراک بگذارید. ممنون که مقاله رو خوندید و برای اطلاع بیش‌تر در مورد آدم‌های بسیار حساس، می‌تونید به پناهگاه آدم‌های بسیار حساس و برای دیدن ترجمه‌های دیگه من به پیج من در اینستاگرام Us.translation سر بزنید.

نوشته: کیسی هیز https://highlysensitiverefuge.com/