۱۰ ایده‌ی جذاب استارتاپ که باید زودتر از دیگران سراغ‌شان بروید

حالا دیگر از آن روزهایی که وقتی کسی دنبال «کار» می‌گشت، سرش مدام توی آگهی روزنامه‌ها یا سایت‌های کاریابی بود گذشته. الان خیلی از آن‌هایی که دنبال «کار» می‌گردند، دیگر نمی‌خواهند بروند در یک شرکت (مگر این‌که آن شرکت به اندازه‌ی مایکروسافت یا گوگل بزرگ باشد!) کار کنند یا مثلا مغازه‌ی «یک نفر دیگر» را بچرخانند.

حالا بیشتر آدم‌ها از این‌که برای کس دیگری کار کنند، در نهایت حقوقی بگیرند و بعد از مدتی بازنشسته شوند چندان استقبال نمی‌کنند. یک نسل قبل‌تر هدف بسیاری از افراد ساختن یک career بود و پیش بردن آن تا زمان بازنشسته شدن؛ حالا اما career چندان جذاب به نظر نمی‌رسد و آدم‌ها دنبال ساختن هستند. خیلی‌ها وقتی سخنرانی‌‌های مثلا جف بزوس را نگاه می‌کنند، پیش خودشان رویای علم کردن یک امپراطوری دانش بینان را می‌سازند اما همه‌ی ما می‌دانیم که رویا پردازی آفت موفقیت است.

بله شکی نیست که همه‌ی ما می‌خواهیم روزی بیل گیتس باشیم اما مشخصه که دنیای امروز اونقدر بزرگ هست که انجام کارهایی به بزرگی کاری که بیل گیتس انجام داد اگر غیرممکن نباشه، اونقدر سخت هست که منطقی نیست دنبالش برویم.

من اینجا برای شما ۱۰ ایده‌ی جذاب دارم. بله این ایده‌ها مال من هم نیستند و من هم آن‌ها را جایی یا جاهایی خوانده‌ام یا بین صحبت‌های دوستانه یا سخنرانی‌هایی شنیده‌ام. هیچ احمقی نمی‌تواند ادعا کند که ایده‌اش برای یک استارتاپ، تضمین موفقیت دارد اما آنقدر که من مطالعه کردم و از چند نفر که در بعضی از این رشته‌ها دستی بر آتش داشته‌اند پرسیده‌ام، اغلب این ایده‌ها اگر درست، با فکر، با برنامه و از همه مهم‌تر به موقع اجرا شوند، در میان مدت و طولانی‌ مدت شانس زیادی برای تبدیل شدن به یک استارتاپ موفق دارند.

1. غذاهای گیاه‌خواری

من گیاه‌خوار نیستم اما قدیمی‌ترین دوستم از چند سال پیش گیاه‌خوار است. همسر او / دوست بسیار صمیمی من از کودکی گیاه‌خوار بوده. این را گفتم که تاکید کنم با این سبک زندگی آشنایی کامل دارم و به همین دلیل است که مطمئنم تنوع غذاهایی که گیاه‌خوارها دوست دارند اینقدر زیاد هست که بتوان با آن یک مجموعه‌ی غذایی بسیار بزرگ ساخت.

گیاه‌خواری به دلایل مختلف در حال ترند شدن است. من هم این اتفاق را یک اتفاق مثبت می‌دانم و ایده‌ی راه انداختن یک استارتاپ مبتنی برای غذای گیاه‌خواری به نظرم یک ایده‌ی خوب است. البته که این ایده، ایده‌ی جدیدی نیست اما حداقل در ایران نمونه‌های زیادی نداریم و می‌شود با برنامه‌ریزی و کار درست حسابی یک استارتاپ با ریسک بسیار پایین راه انداخت. علاوه بر این، گیاه‌خواری در ایران با رشد بالایی در حال ترند شدن است و انتخاب جامعه‌ی هدف درست، شما را زودتر به موفقیت می‌رساند.

2. زندگی سبک

حدود ۱۰ سال پیش استارتاپی با نام Airbnb شروع به کار کرد. کار این استارتاپ این بود که به افراد اجازه می‌داد وسایلی که لازم ندارند را با دیگران به اشتراک بگذارند یا دنبال وسایلی بگردند که دیگران ممکن است به اشتراک گذاشته باشند. سری به سایتش بزنید تا ببینید تقریبا هر چیزی که ممکن است لازم داشته باشید در این استارتاپ به اشتراک گذاشته شده. نمونه‌ی دیگری که در این سطح موفق شده باشد پیدا نکردم اما تقریبا شک ندارم یک استارتاپ مشابه با کار کرد مناسب و سرمایه‌گذاری صحیح می‌تواند بسیار موفق باشد. اقتصاد اشتراکی برای ما که اغلب اجاره‌نشین یا عشق سفر هستیم، واقعا نعمت بزرگی‌ست.

3. ترک اعتیاد موبایل

بگذارید به عنوان کسی که الکل را ترک کرده به شما بگویم که اولین قدم در راه ترک کردن یک اعتیاد، پذیرفتن این مسئله است که آن اعتیاد واقعا وجود دارد. همه‌ی ما می‌دانیم که بزرگترین و یکی از خطرناک‌ترین اعتیادهای انسان معاصر، اعتیاد به موبایل هوشمند است اما اگر کسی این را به ما بگوید، از او نمی‌پذیریم. همین حالا هم شما با خودتان می‌گویید طرف بیخود نوشته من که اعتیاد ندارم.

پیش‌بینی شده دهه‌ی آینده، دهه‌ی تلاش بشر برای فرار از این منجلاب باشد. گوگل و اپل و امثال این‌ها در تلاش هستند قابلیت‌هایی به دستگاه‌هایشان اضافه کنند که به کاربر بگوید چقدر از آن استفاده کرده. همین حالا هم روی اینستاگرام می‌توانید برای خودتان محدودیت زمانی تعیین کنید و به اینستاگرام بگویید وقتی مثلا نیم ساعت در روز آنلاین بودید، به شما خبر بدهد.

به نظر می‌رسد استارتاپ‌هایی که در این زمینه فعالیت کنند، می‌توانند در سال‌های پیش رو شانس موفقیت زیادی داشته باشند. البته در این بخش، ایده بسیار مهم است چون با خوره‌هایی سر و کار دارید که احتمالا هرچیزی که شما می‌بینید را می‌بینند و هرچیزی شما می‌خوانید را می‌خوانند.

4. گل و گیاه آپارتمانی

کار دستی و سازه‌های کوچک تزیینی برای خیلی‌ها جذاب هستند و به همین دلیل کسانی که این سازه‌ها را تولید می‌کنند، معمولا استارتاپ‌های موفقی دارند.

با گسترش زندگی آپارتمانی و کوچک‌ شدن محل زندگی آدم‌ها، عاشقان گل و گیاه باید فکری برای خودشان بکنند. گذشت روزگاری که می‌توانستیم به راحتی در خانه گلدانی که دوست داریم نگه داریم چون یا باید به زودی آن را عقب کامیون اسباب کشی بیندازیم یا نمی‌توانیم به آن رسیدگی کنیم و نابود می‌شود.

دنبال ایده‌هایی باشید که به گل و گیاه آپارتمانی مرتبط باشد. حتی ایده‌هایی که برنامه‌ی رسیدگی به آن‌ها را تنظیم و یاد آوری کند. مثلا اپلیکیشنی ساده که به یک بانک اطلاعاتی مجهز باشد، کاربر نام و مشخصات گیاهش و محیط نگه‌داری را وارد کند و اپلیکیشن به او برنامه‌ی آبیاری و نگه‌داری بدهد. همین اپلیکیشن هم می‌تواند زمان‌بندی را یادآوری کند. اگر چنین اپلیکیشنی راه انداختید من اولین نفر آن را دانلود می‌کنم.

5. مربیگری آنلاین

این هم یک ترند قدیمی‌ست اما به هیچ وجه کهنه نیست. همین حالا هم ورزش کردن (حالا به هر هدفی که باشد) یکی از دغدغه‌های بزرگ مردم است. این ترند امروزه آنقدر پیشرفت کرده که می‌توانید حتی مشتری‌هایی خارج از شهر و کشور هم پیدا کنید. استارتاپ‌های مبتنی بر مربیگری آنلاین ورزش‌های مختلف می‌توانند در آینده‌ی نزدیک، بسیار محبوب و موفق باشند. یادتان باشد مشتری‌های شما تنبلی‌هایی (مثل من) هستند که حاضرند هر اپلیکیشنی که بگویید نصب کنند تا چربی دور شکم‌شان را آب کنند یا یاد بگیرن فیل شطرنج چطور می‌توانند قلعه را از بازی خارج کند.

6. سرگرمی کودکان

بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی می‌گویند بازار سرگرمی کودکان به زودی شاهد تحول اساسی خواهد بود. این مسئله درباره‌ی ایران هم صادق است. چند ده میلیون کودک و نوجوان ایرانی عملا سرگرمی درست و حسابی ندارند و هر ایده‌ی خلاقانه‌ای این شانس را دارد که به یک استارتاپ محبوب در این بازار تبدیل شود.

اتفاق خوب در این بازار، این‌ است که هر جنس ایده‌ای این شانس را دارد که موفق باشد. اگر طرح یک اسباب بازی خلاقانه داشته باشید، شانس موفقیت دارید؛ اگر طرح یک برنامه‌ی سرگرم‌کننده‌ی آنلاین داشته باشید، شانس موفقیت دارید؛ اگر طرحی مرتبط با ورزش و بازی‌های فیزیکی داشته باشید، شانس موفقیت داردید؛ خلاصه اینقدر در این بازار کسی ایده‌ی خلاقانه نداشته که ممکن است بتوانید واقعا بیل گیتس این بازار باشید.

7. خدمات دوربین و عکاسی

این شوخی نه چندان خنده‌دار که «همه عکاس شدن» را فراموش کنید. حتی اگر همه عکاس شده باشند هم این یک ترند بسیار محبوب جهانی‌ست که اگر شما به داغ ماندن آن کمک کنید آیندگان درباره‌ی شما بهترین قضاوت‌ها را خواهند داشت.

سال گذشته‌ به یکی از دوستان عکاس پیشنهاد دادم استارتاپی راه بیندازد که مردم در آن بتوانند برای سفر یک روزه یا حتی گشت و گذار درون شهری چند ساعته دوربین قرض کنند، یا از عکاس علاقه‌مندی بخواهند همراه‌شان برود و از آن‌ها عکاسی کند. دوست عکاسم چندان علاقه‌ای به این پیشنهاد من نشان نداد، خودم هم چون سر و کاری با دوربین و عکاسی نداشتم و ندارم دنبالش نرفتم و حتی نمی‌دانم ایده‌ام خوب است یا نه اما می‌دانم که درباره‌ی عکاسی و سرویس‌های مرتبط با آن می‌توان ایده‌های با شانس موفقیت بسیار زیادی داشت.

8. جمع آوری پسماند قابل استفاده‌ی غذا

یکی از دوستانم این ایده را مطرح کرد و به نظرم ایده‌ی محشری آمد. پسماندهای غذا علاوه بر اینکه دردسرهای زیادی برای کافه‌ها، رستوران‌ها و بقیه‌ی صاحبان صنایع غذایی دارند، به محیط زیست هم آسیب جدی می‌زنند.

شک ندارم که به زودی استارتاپ‌هایی برای جمع آوری پسماند قابل استفاده‌ی غذا متولد خواهند شد و تقریبا مطمئنم نمونه‌های موفقی در سال‌های آینده خواهند داشت. با کمی خلاقیت می‌توان به یک همکار مهم رستوران‌های گردن کلفت و یک دوست بسیار خوب محیط زیست، حیوانات و مراکز نگه‌داری از آن‌ها تبدیل شد.

9. داستان سازی برای کودکان

تصور کنید یک کودک مثلا ۹ ساله هستید. مادرتان به شما کتابی تصویری می‌دهد که نقش اول داستانش خود شما هستید و در آن با ماجراهای هیجان انگیزی روبرو می‌شوید که نقش اولش خود خودتان هستید. قول می‌دهم حتی الان که ۹ ساله نیستید هم از خواندن این چند خط هیجان‌زده شدید. اگر امکانات لازم را دارید، این ایده را پیاده کنید و مطمئن باشید که اگر مسیر درستی طی کنید در میان مدت صاحب یک برند بسیار محبوب و ویژه خواهید بود.

برای این کار شما به خلاقیت ذهنی برای نوشتن داستان‌هایی مناسب مخاطب‌تان، یک دوست مسلط به ایلیستریتور و صد البته تبلیغات هوشمند و جذاب (قاعدتا بیشتر روی اینستاگرام) نیاز دارید.

10. پیشنهاد غذا

یادم هست چند سال پیش استارتاپی ایرانی دیدم (نامش یادم نیست) که با دانستن محتوای یخچال شما، غذایی پیشنهاد می‌داد. همیشه با خودم می‌گفتم چقدر خوب بود اگر کسی سلیقه‌ی غذایی من را می‌دانست و هر روز پیشنهاد می‌داد چه غذایی درست کنم. بهتر از آن، این که می‌توانستم کمبود مواد اولیه را هم از خودش جبران کنم و دستور غذایی که بلد نیستم را هم بگیرم.

فراموش نکنید، تنبل‌هایی مثل من زیادند. ضمن اینکه اگر استارتاپی باشد که با توجه به سلیقه‌ی غذایی افراد به آن‌ها غذا پیشنهاد کند، دغدغه‌ی بزرگ بخشی از مادرهای ایرانی که «شام چی درست کنم» هم برطرف می‌شود.