نشریه فرهنگی، هنری و ادبی ایماژ
تأثیر اوضاع معیشتی جامعه بر سواد فرهنگی، هنری مـــــردم
نویسنده: زهرا حاجی قاسمی
در باب تعریف واژه معیشت در فرهنگنامههای فارسی چنین آمده است: اسباب زندگانی و آنچه بدان زندگانی کنند و مایه زندگانی. اگرچه ما از گذشته آب و آشامیدن را به عنوان مایه حیات و زندگی شناختهایم؛ تغییرات بسیار عظیمی که در سدههای اخیر در شیوه زیست انسان رخ داده است، موجب شده تا بدون کسب درآمد و دارایی نوشیدن آب نیز برایمان مقدور نباشد. همانطور که تصور زندگی کردن بدون وجود آب و هوا ممکن نیست، تصور انسان بدون فرهنگ و هنر نیز محال است. فرهنگ مهمترین میراث بشر بر روی زمین و هنر به منزله روح آن است. پیوند این دو حوزه با یکدیگر موجب ساخت جامعهای پویا، مدرن، با اخلاق، متعالی و متمدن خواهد شد. در این مقاله قصد داریم با نگاه کوتاهی بر شرایط اقتصادی و معیشت خانوارهای ایرانی، میزان سواد فرهنگی- هنری آنان و تأثیر اقتصاد بر آن را تحلیل نماییم.
برای برخورداری از یک زندگی عادی که رفاه و آرامش تمامی اعضای خانواده و در نتیجه رفاه اجتماعی را در پی داشته باشد؛ تهیه مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان، آموزش و تحصیلات، حمل و نقل، تفریحات و سایر خدمات لازم و اجباری است. همه ما انسانها برای ادامه حیات به سرپناهی امن نیاز داریم. غذا و خوراک نیز بخش مهمی از زندگی انسان را تشکیل میدهد و لازم است تا بدن ما تمام مواد مغذی مورد نیاز خود را به طور کافی دریافت کند. تهیه پوشاک متناسب با فصول متفاوت سال هم از مهمترین نیازهای انسان چه در گذشته و چه در عصر امروز است. جامعه به افراد باسواد احتیاج دارد. هرچند در کشور ما هنوز افرادی وجود دارند که توانایی خواندن و نوشتن را دارا نیستند، اما در قرن 21 نه تنها توانایی خواندن و نوشتن کافی نیست، که مهارت کار با رایانه، دانش زبانی و بسیاری از مهارتهای دیگر نیز برای اینکه خود را انسان باسوادی بنامیم لازم است. عقل سالم در بدن سالم است! البته بیماری چیزی نیست که بتوانیم از آن در امان باشیم. هر یک از ما در برهههایی از زندگیمان ناچار به استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی میشویم و در آن زمان حاضریم هر آنچه داریم را بپردازیم تا بار دیگر طعم سلامتی را بچشیم. تمامی موارد یاد شده به علاوه نیازها و دیگر مسائلی که در این جا به آن نپرداختیم، هزینههای مختص خود را داشته و هیچ یک قابل حذف نیستند. فراموش نکنیم که انسان غیر از نیازهای جسمی، به غذای روح نیز احتیاج دارد. سادهترین شکل برطرف نمودن این نیاز، داشتن تفریحات سالم و پر کردن اوقات فراغت با فعالیتهایی است که ذهن را برای اندک زمانی از نیازهای جسمی و مادی جدا کرده و وارد دنیایی از خیالات، آمال و آرزوها، رویاها و در بهترین حالت معنویات خواهد کرد. اما معنای زندگانی چیست؟ انسان به چه دلیل بر زمین هبوط کرده است؟ آیا خلقت انسان تنها با برطرف کردن نیازهای جسمی و روحی او معنا مییابد؟ انسان آفریده شد، زیرا لایق آفریده شدن بود. پس حیات او هدفی بزرگتر از فعالیتهای زیستی و بیولوژیکی را در بر دارد. استفاده از استعدادها، پیشرفت درتمامی عرصههای زندگی، رسیدن به هرآنچه توانایی تصور آن را داریم و در کلامی مختصر کامل شدن و رسیدن به مراتب بالای انسانی، دلیلی واضح برای حضور ما در روی زمین است. یک انسان کامل باید تمامی ارزشها را در خود رشد داده و توانمندیهایش را به فعلیّت برساند. درست در این نقطه است که فرهنگ و هنر نقش خود را ایفا میکنند. کتابخوانی و مطالعه نشریه و روزنامه، تماشای فیلم و سریال، فعالیت در فضای مجازی و آگاهی از مسائل پیرامون آن و بسیاری از فعالیتهای دیگر ارتباط تنگاتنگی با سواد فرهنگی- هنری یک جامعه دارد. جوامع پیشرفته برای ارتقا سواد فرهنگی- هنری خود هزینه میکنند و از آن ابزاری برای تعالی و پیشرفت فردی و اجتماعی انسان میسازند. سواد فرهنگی- هنری نیز باید مانند دیگر گونههای سواد از سالهای ابتدایی عمر انسان به او آموزش داده شود. رایجترین ابزارها برای آموزش این سواد، مطالعه در زمینه ادبیات، شناخت و اجرای موسیقی، تماشای تئاتر، رفتن به نمایشگاههای نقاشی و عکاسی و به طور خلاصه حضور در فضای هنر است. هنر و ادبیات تأثیر شگرفی در تبدیل ایدههای ذهنی به فعالیتهای اجرایی دارند. اجرای ایدهها موجب بروز و رشد استعدادها، توانمندیها و مهارتها شده و مسیر تکامل انسان را هموار میسازد. برای پیمودن این مسیر تکامل و پیشرفت باید بخشی از درآمد خانواده را به آنچه ذکر کردیم اختصاص داد. اما پیش از آن مختصری در باره وضعیت اشتغال و درآمدزایی در ایران صحبت خواهیم کرد.
شغل مجموعهای از وظایف و مسئولیتهای مرتبط، منظم و مستمری است که برای به تحقق رساندن اهداف مشخص و سودمند، توسط نیروی انسانی انجام گرفته و در ازای آن دستمزد دریافت میشود. البته این تعریف کلی و جامع درباره اشتغال، هیچ نشانی از موانع و معظلات بر سر راه اشتغالیابی و در نگاهی گستردهتر، اقتصاد کلان جامعه را دارا نیست. در حالی که آنچه اهمیت دارد میزان توانمندی و صلاحیت نیروی انسانی و در طرف مقابل هدفمندی و درآمدزایی مشاغل است. اشتغالپذیری باید بازتابدهنده مهارتها، ویژگیها و رفتارهای ضروری برای ورود به بازار کار، حفظ و تدوام شغل و پیشرفت در آن باشد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که وضعیت اشتغال افراد را نمیتوان بدون در نظر گرفتن کل بازار کار و فرهنگ اشتغال و نظام استخدامی دید. بنابراین ما با رویکردی دو سویه از عرضه و تقاضا در اشتغالپذیری روبرو هستیم. اگر دو کفه ترازوی عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر نباشند، ممکن است افرادی با وجود مهارتها و صلاحیتهای بسیار نتوانند شغلی پیدا کنند و یا حتی شغل خود را از دست بدهند و در بسیاری موارد وارد سیاهچالهای به نام بیکاری پنهان بشوند. از طرفی بسیاری از موقعیتهای شغلی خالی مانده و یا توسط افرادی که دارای مهارتها و ویژگیهای لازم و کافی نیستند، پوشش مییابد. وضعیت اشتغال و درآمد مردم ایران در چند دهه گذشته به دلایل متعددی که در این مقال نمیگنجد، رو به وخامت رفته است. هزینههای یک زندگی عادی به قدری بالاست که سطح دستمزدها به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای ساده و اولیه خانوادهها نیست. گرانی مسکن، بالا رفتن قیمت مواد اولیه برای تهیه خوراک، هزینههای سنگین در بخش دارو و درمان و دیگر خدمات و بخشها از مشکلات مهم پیش روی خانوادههاست. با وجود اقتصاد فروپاشیده ایران و خط فقری که هر روز از ما دورتر میشود، چگونه میتوان به فکر بالا بردن سطح سواد هنری، فرهنگی و یا اخلاقی جامعه بود؟ در جامعهای که عادیترین سطح رفاه نیز تجربه نمیشود، چطور میتوان انتظار داشت که خرید یک جلد کتاب یا تماشای یک فیلم دغدغه افراد باشد؟
این جامعه نیازمند حمایتهای بخش دولتی در تمام مقاطع زندگی و برای تمامی اعضاء فارغ از سن، جنسیت، شغل، میزان تحصیلات و دیگر ویژگیها است. متاسفانه آنچه در این سالها شاهد آن بودهایم کم اهمیت جلوه دادن ساعات درس هنر در مدارس از سالهای ابتدایی تحصیل است. حتی در زمان انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان نیز بسیاری از معلمان و کادر آموزشی به انتخاب رشتههای نظری اصرار ورزیده و انتخاب رشتههای فنی و هنری را برای دانشآموزانی با ضریب هوشی پایینتر مناسب میدانند. همراهی و حمایت بخش دولتی در برگزاری نمایشگاهها، جشنوارهها و مراسمی که برپایی آنها با مشکلات متعدد خصوصا مشکلات مالی روبرو است، بستری مناسب برای رشد و تقویت سواد فرهنگی- هنری مردم ایجاد میکند. البته که مسئولین مربوطه در ارگانها و بخشهای دولتی به دلیل عدم مهارت و سواد لازم در سمّت خود، خط مشیهای نادرست سازمانی و یا بسیاری دلایل دیگر، موانعی بر سر راه هنرمندان و فعالان حوزه فرهنگ و هنر ایجاد کرده و اجازه گسترش روح هنر در جامعه را نمیدهند. امید است که مدیران و مسئولین اگر در بخش اقتصاد و معیشت کمکی به خانوادهها نمیکنند، حداقل در حوزه سواد فرهنگی- هنری مانعتراشی نکرده و امکان رشد، پیشرفت و تعالی را از افراد جامعه دریغ ننمایند.
دانـــــــلود رایــــــگان شــــــماره اول ایــــــــماژ
دانــــــلود رایـــــگان شــــــماره دوم ایــــــــماژ
مطلبی دیگر از این انتشارات
چشمان کور و آیینهها
مطلبی دیگر از این انتشارات
هوهوی بوف در برف : حضور بینامتنی «بوف کور» هدایت در «ایمان بیاوریم» فروغ
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیگانه با خویشتن: نگاهی بر بیگانگی ونگوگ با خود در زندگی و آثار