نشریه فرهنگی، هنری و ادبی ایماژ
چطور کلیسا، موسیقی را به سراسر جهان گسترش داد؟
نویسنده: مهرداد برمایون
موسیقی زیبای Hildegard von Bingen_ O pastor animarum را شنیدید؟ ( به نسخه صوتی رجوع کنید) این سبکی از موسیقی است که راهبان در قرون وسطی شروع به آهنگسازی و آواز خواندن برای کلیسا کردند و در واقع پیدایش موسیقی از این دوره آغاز شد. قرون وسطی که به عنوان دوره قرون وسطی نیز شناخته میشود، دوره ای از تاریخ بود که حدود سال 350 تا 1400 میلادی را در بر میگرفت. موسیقی رایج آن روز، موسیقی آوازی بود و به دو صورت مقدس (که به معنای موسیقی که در کلیسا خوانده میشد) و موسیقی سکولار (که به معنی موسیقی غیردینی است و خارج از کلیسا خوانده میشود) طبقه بندی میشد.
موسیقی شفاهی؛ مشکل بزرگ مسیحیان
موسیقی مقدس در قالب سرودها توسط راهبان ساخته و خوانده، و ابتدا در کلیساها شنیده میشد. خوانندگان در کلیسا، این موسیقی را به صورت زنده یاد میگرفتند. به این معنی که خوانندگان ابتدا به آواز گوش میدادند و بارها و بارها آن را تمرین میکردند تا زمانی که آن را یاد بگیرند. اما یک مشکلی وجود داشت، شعرهای بیشتری ایجاد میشد و حفظ کردن آنها به صورت صحیح دشوار بود. به همین دلیل راهبان تصمیم گرفتند سرودها را در کتابهایی جمع آوری کنند تا برای راهبان آینده نگهداری شوند تا به این شکل، مجموعهای از اشعار و سرودها را بخوانند. همانطور که سرودهای گریگوری به نام پاپ گریگوری نامیده میشد.
یک زن پایه گذار سبک مونوفونیک
اولین سرودها در کلیسا توسط مردان خوانده میشد، اما یک آهنگساز زن به نام هیلدگارد فون بینگن بود که شروع به نوشتن سرود های خود کرد. در واقع تصمیم گرفت که راهبه ها به دستور او، به جای مردان سرودها را بخوانند. بنابراین با سرود خواندن دسته جمعی زنان در کلیسا، موسیقی مونوفونیک ایجاد شد که به موسیقی یک صدایی نیز معروف است. با اضافه شدن آهنگها، هارمونی های سادهای به آن اضافه شد، مانند بالا و پایین رفتن صدا.
پولیفونی و خنیاگران
تا پایان قرون وسطی، آهنگسازان آهنگها را به سبکی به نام پولیفونی (چند صدایی) مینوشتند. پلیفونی شیوهای است که در آن، دو یا چند صدا در قالب ملودیهای مستقلاند، و هر کدام از این ملودیها حرکت و روند خاص خود را در قالب یک مجموعه دارند. با ساخت و نواختن چندین ملودی مختلف، هارمونیها و بافتهای موسیقایی زیبایی ایجاد کردند که موسیقی آوازی نام گرفت. آن زمان کسی زیاد آواز خواندن را جدی نمیگرفت و از این دوره بود که آهنگسازان به سراسر اروپا سفر کردند و آهنگها و آوازهای خود را به صورت آواز و نواختن ساز از روستایی به روستای دیگر به اشتراک گذاشتند. مردم این افراد را با اسم های مختلف خطاب میکردند. برخی را تروبادور و برخی را خنیاگران مینامیدند.
جالب است فقط به یکی از سازهای نگاهی بیندازید. مانند Hurdy Gurdy که شباهتی به یک گیتار کوچک دارد که صدا با چرخاندن یک چرخ ایجاد شده و باعث ارتعاش سیم ها میشود. نت نویسی موسیقی در زمان قرون وسطی، شبیه به نتهایی است که امروز استفاده میکنیم. نتها را Neumes مینامیدند و زمانی که آهنگسازان به این صورت نتها را مینوشتند، آهنگهای آنها به نوعی شبیه اثر هنری به نظر میرسند. اما راستش را بخواهید واقعا خواندن آنها بسیار دشوار است؛ اولین دشواری علامت های زیاد در آهنگها است و دومی که یکی از شاخصترین تفاوت ها است، تعداد خطوط حامل میباشد که در قرون وسطی از چهار خط حامل استفاده میکردند و نه پنج خط.
گریگوری؛ شناسنامهی موسیقی قرون وسطی
سرودهای گریگوری برای یک هدف خاص استفاده میشد. این سرودها در کلیساهای کاتولیک رومی برای مراسم عبادت روزمره استفاده میشدند. مراسم عبادتی به نام توده. زبان این دعا لاتین بود، و کلیسا احساس میکرد که این دعا بسیار متن محور است و بنابراین میخواستند این سرود و این دعا از لحاظ هجا بسیار یکنواخت و متعادل باشد. به همین دلیل، دیگر در این سرودها اوج ناگهانی و یا نت خاص را لحاظ نمیکردند. ولی چرا؟ چون این امر تاکید بیشتری بر روی کلمه خاص ایجاد میشد و کلیساها میخواستند به هر قیمتی از آن اجتناب کنند. حالا اگه از شما بپرسم که یکی از سرودهای گریگوری را گوش کنید و نظرتان را بیان کنید، چه پاسخی دارید؟ قطعا اکثر شما خواهید گفت که " به گوش ما خسته کننده است ". بله اینطور به نظر میرسد اما چیزی با طراوت و بسیار آرام در گوش دادن به این موسیقی نیز وجود دارد، و آن " ارتباط این موسیقی با کلیسا و عصر قرون وسطی است".
پاپ گریگوری؛ بنیانگذار مکتوب شدن موسیقی
در اصل این سرودها به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. با گذشت زمان، ملودیهای بیشتری برای دعاهای خوانده شده در مراسم توده خلق شد، تا زمانی که پاپ گریگوری بر سرکار آمد. پاپ گریگوری حدوداً در سال 540 میلادی به دنیا آمد و در سال 604 درگذشت. یکی از دلایلی که او را به خوبی به یاد میآورند، این است که او فرمانی به کلیسا صادر کرد تا کلمهی او را مدون و یا سرودها را مستند کنند. پاپ گریگوری یک موسیقیدان و یا آهنگساز نبود. او هیچ یک از ردیفهای سرود را ننوشت، اما نام او اکنون با کل این مجموعه موسیقی ثبت شده است. زیرا به خاطر او، اکنون این موسیقی را در قالبی دقیق داریم و ما چیزی روی کاغذ داریم که میتوانیم به آن نگاه کنیم. پاپ گریگوری و بسیاری از مدیران موسیقی، و همچنین بسیاری از اعضای گروه کر در تمام صومعه ها و کلیساها، نمیتوانستند تفاوت بین برخی از ملودیها را به خاطر بسپارند. بسته به زمان روز، روز هفته و یا فصل سال کلیسا، ممکن است یک ملودی داشته باشید که در ساعت 9 صبح برای Kyrie Eleison استفاده میشود. اما در تایم بعد از ظهربایستی از ملودی متفاوت برای کایری استفاده کرد. بنابراین ملودیهای مختلف برای یک متن خاص و به یاد آوردن تفاوتها، عملا غیرممکن میشد. حال متوجه شدید که چرا پاپ گریگوری فرمان مستند کردن سرودها را به کلیسا صادر کرد؟ به همین دلیل ما امروز این سرودها را در اختیار داریم و این فوقالعاده است. اگر از هنر قدردانی میکنید، ممکن است در مورد سرودهای گریگوری از نظر هنرهای زیبا نیر صحبت کنید. پاپ گریگوری این فرمان را صادر کرد، و سپس بسیاری از راهبان و راهبهها این وظیفه را برعهده گرفتند که این آثار هنری شگفت انگیز را حلق کنند. این آثار را خلق کردند تا جزر و مد ملودی خطر موسیقی ایجاد شوند و مردم طبق آن، سرودها را بخوانند.
این تصویر (تصویر شماره 3) یکی از سرودها است. حالا این یکی خیلی زیبا نیست، چون دارای اشکال هندسی زیادی در اطراف حرف اول است. کاری که میکردند به این صورت بود که اولین دعایی که قرار بود خوانده شود، حرف اول آن کلمه را بزرگ مینوشتند و بعد دور آن را نقاشی میکردند. نقاشیهایی که با رنگ روغن و آبرنگ کار میشدند و بسیاری ازآنها واقعا زیبا بودند و هنوز هم هستند. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که موسیقی نمیخوانید، این سرودها را دوست خواهید داشت، زیرا آنها فقط نشانهای از جزر و مد ملودی هستند که به شما فرمان میدهد که چه زمانی باید بالا، پایین و یا ثابت بمانید و یا چه زمانی باید به پایین بروید. بنابراین شما دوست دارید موسیقی اینگونه باشد. اما باید بدانید که این سرودها تنالیته و هارمونی ندارند. اینها بسیاری از تعاریفی که ما در موسیقی خواندهایم، ندارند. اما باید به یاد بیاوریم که این سرودها و این مستند ها مربوط به دوران پیدایش اولیه موسیقی هستند و قطعا در زمان خود، بسیار موثر بوده است. موسیقی گریگوری در طول 800 سال، دچار تحولات مثبتی شد. ملودی و نتهای جدیدی اضافه شدند و سرودها شکل دیگری به خود گرفتند، و کم کم اکثر کلیساهای کاتولیک روم به صورت مستند و با ملودی های مختص به دعاهای خود، این سرودها را در کلیسا خواندند.
اجازه بدهید این مطلب را این طور به پایان برسانم. این موسیقی عجیب روح مرا به دوران روم باستان میبرد. موسیقی که اغلب شما تا قبل از این، آن را با نام " موسیقی کلیسا " میشناختید. آموختید که پیدایش موسیقی به صورت خواندن سرود در کلیسا شکل گرفت و به لطف پاپ گریگوری، آن را به صورت مستند نیز در اختیار داریم. پاپ گریگوری نه تنها پایه گذار مکتوب شدن موسیقی شد، بلکه به جامعهی مسیحیان و همینطور موسیقیدانان خدمت بزرگی کرد. من به عنوان عضو کوچکی از جامعه موسیقی ایران و جهان، به احترام او، کلاه از سر برمیدارم و قدران این لطف بسیار ارزشمند او هستم.
علاوه بر این، شما میتوانید بهترین نقدهای فیلمهای روز ایران و جهان را در نشریه ایماژ مطالعه کنید.
دانــــــلود رایـــــگان شــــــماره دوم ایــــــــماژ
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقشِ شهر در ازخودبیگانگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
زوال ناپیدای بشری جستاری در باب نمودهای خلع انسانیت در ادبیات
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی سینمای دارن آرنوفسکی از منظر ازخودبیگانگی