به بهانه‌ی انتخابات هیات‌ مدیره سازمان نصر

سازمان نظام صنفی رایانه‌ای کشور
سازمان نظام صنفی رایانه‌ای کشور

در این مطلب راجع به وظایف نظام صنفی (از نظر شخصی) برای شما می‌نویسم. از چالش‌هایی که من و دوستانم با آن مواجهیم و می‌توانیم همچنان امید داشته باشیم که روزی، به وسیله این سازمان حل شود.

پیش از صحبت راجع به این رویکردها و چالش‌ها، کمی از خودم و دلیل کاندید شدنم برای دوره‌ي ششم هیات مدیره استان مازندران، برای شما می‌نویسم.

من سیدعلی موسوی متولد ۱۳۶۳، و دارای مدرک کارشناسی نرم‌افزار هستم. از سال ۸۲ که وارد دانشگاه شدم فعالیت در حوزه تکنولوژی را انتخاب کردم و با دیگر علایقم خداحافظی کردم. از سال ۸۶ در شهرستان کوچک نکا وارد بازار سخت افزار و خدمات شدم و از سال ۸۹ و به خاطر راه‌اندازی یک فروشگاه اینترنتی، به تهران مهاجرت کردم اما به خاطر شرایط آن زمانم، تا ۹۵ در بازار لپ‌تاپ زمین‌گیر شدم. از خرده فروشی تا واردات و فروش به سراسر ایران. دوستان بازاری‌ام مرا با برند hp میشناسند. با بحران بازار در ۹۴ به بازار موبایل رفتم و کمتر از یکسال در آن مشغول به فعالیت بودم اما ذهن و فکرم در جای دیگری بود. سال ۹۵ بود که در زمینه‌ی مورد علاقه‌ام یعنی نرم‌افزار وارد شدم و به همراه چند تن از دوستانم در تبِ راه‌اندازی استارتاپ قرار گرفتم و به خاطر یکی از این استارتاپ‌ها به مازندران برگشتم و به همراه بچه‌ها، با تیم دیگری ادغام شدیم و در نهایت بنیان شرکت امروزه‌ی ما ساخته شد.

استارتاپ‌های ویندی ( آموزش آنلاین ویدئویی)، سامانه سمیار (سامانه برگزاری رویدادهای آنلاین و برگزیده دو دوره جشنواره وب و موبایل ایران) و تلکا پنل (ارسال پیام‌های تبلیغاتی در بستر شبکه‌های اجتماعی) و زردلیمو (سامانه فروشگاهی مواد مصرفی و میوه و تره بار که هنوز هم مشغول به فعالیت است) از کارهای این سال‌های استارتاپی ماست.

در همان ابتدای حضور در مازندران، متوجهِ نبود یا شاید کمبود فضای تعامل در اکوسیستم مازندران شدم و به همین خاطر، به همراه چند‌ نفر از دوستان رویداد همفکری آزاد را پایه‌ریزی کردیم و در ۵۹ رویدادی که برگزار شد (در هر رویداد از ۳ تا ۲۰۰ نفر شرکت کننده داشت) با دوستان فعال بسیاری آشنا شدم.

شاید به خاطر همین فعالیت‌ها بود که دعوت شدم تا در کمیسیون کسب‌ و کار و پس از آن، کمیسیون نرم‌افزار نظام صنفی شروع به فعالیت کنم.طی دوسالی که در دو کمیسیون‌های نظام صنفی فعالیت داشتم هرگز به دنبال حتی یک برگه حکم نبوده و نیستم. و برای من و دیگر دوستان فعالم، رخ دادن اتفاقات مثبت مهم بوده و گمان می‌کنم آنچه در توانمان بوده انجام دادیم. این خرده کارهای انجام شده باعث شد که کم کم امیدوار شوم که می‌شود کارهایی کرد.

تفکر جمعیِ اشتباهی در مورد نظام صنفی وجود دارد که «آیا وجود این سازمان یا نبودش فرقی هم دارد؟». با احترام به این تفکر باید عرض کنم که این تفکر از پایه درست نیست زیرا که سازمان نظام صنفی یک سازمان مردم نهاد یا همان NGO هست و در حقیقت اگر خروجی مناسبی نداشته به خاطر عدم حضور فعال اعضا بوده و برآیند این افکار باعث حضور من در این دوره هیات مدیره شد تا شاید بتوانم نقش‌آفرینی کوچکم را پررنگ‌تر کنم.

اما چالش‌هایی که در این اکوسیستم مشاهده کردم و رویکردهای من برای این حضور چیست؟

ضمنا موارد ذیل را می‌نویسم تا بدانم برای چه در این راه قدم نهادم و قطعا طی سال‌های آتی، آن‌ها را پیش‌ رویم خواهم داشت تا فراموش نکنم و درگیر منافع فردی نشوم که البته بعید هم می‌دانم در اینجا خبری هم باشد.

انسجام صنفی:

همه می‌دانیم که دنیای تکنولوژی بسیار سریع است. اما سوال اینجاست که سازمان نصر چابکی متناسب با تغییرات این دنیای جدید را دارد؟ با شناختی که در این دوسال همکاری نزدیک پیدا کردم‌ می‌گویم، قطعا فرایندهای فعلی، قابلیت چابک‌تر شدن را دارند.

آیا تفکر اکوسیستمی و به دور از نگاه‌های فردی که «من به دنبال بدبختی خودم هستم و چه کار دارم که فلان شرکت چه می‌کند» وجود دارد؟ نصر می‌تواند بستر آشنایی شرکت‌ها و اعضای فعال با هم برای انجام کارهای بزرگ‌تر باشد. چه در رویدادها و چه در کمیسیون‌ها و چه در ایجاد بسترهای عمومی مشترکی که ایجاد می‌نماید.

دولت و اعضا

شاید مهم‌ترین کاری که باید نظام صنفی انجام دهد، ترجمه زبان تکنولوژی به زبان مدیران و بالعکس است.

نگرش مدیران دولتی و قانونگذار نسبت به حوزه تکنولوژی باید تغییر کند. اینکه تکنولوژی کالای لوکس نیست که در جدول اولویت ایشان پایین بماند.

مدیران استانی ما باید به فضای بومی خود اعتماد کنند و هزینه‌ی واقعی تخصص را پرداخت نمایند.

متاسفانه مجوز‌ها به جای آنکه یار شرکت‌ها و فعالان باشند، بار هستند. این واژه که «امروز باید از اینجا هم مجوز بگیرید» نباید در تکنولوژی شنیده شود. برای تکنولوژی یا قانون نداریم یا ناقص است. هنوز مسئله ساده‌ای مانند مسئولیت محتوایی که در یک پلتفرم بارگزاری میکند با کیست، حل نشده است.

سازمان نصر در هر استان، به جای دعوا و رقابت، باید با نهاد‌های دولتی مرتبط مانند پارک‌ علم و فناوری، مراکز رشد، سازمان ICT، سازمان افتا و... همکاری حداکثری داشته باشد.

این نگاه غلط و نخ‌نمای مدیران به فضای مجازی و اینترنت، باید از طریق چه نهادی تغییر کند؟

از مشکلات در حوزه‌های استارتاپی و تکنولوژی که فقط بقال ده ما خبر ندارد که درگیر ماست و نوشابه خود است. هر روز یک حکم جلب برای یک مدیر استارتاپی و هر روز پلمپ یک دفتر و هر روز یک دعوا در گوشه‌ای که این استارتاپ کار و بار مارا کساد کرده است. این دوستان پیشرو که شاید مظلوم‌ترین حلقه‌ی این زنجیر باشند.

خلاصه بگوییم، در نظام صنفی فاصله بین اعضا و همینطور مدیران دولتی و قانونگذار، باید در کمترین حد باشد تا صدای این طرف‌ها به هم برسد. برای این نزدیک بودن، بدیهی‌ست یکی از وظایف نظام، جلوگیری از هر فعالیتی از جانب اعضاست که اعتماد را از بین می‌برد.

با توجه به نوشته‌های بالا، لزوم حضور اشخاصی که هم ادبیات طرف سیاسی را بدانند به نظر ضروری می‌آید و هم نیاز به حضور جوانان و اعتماد به این قشر و استفاده از خلاقیت و توان آنان.

استفاده از محتوا و زیرساخت‌های موجود

برای این آموزش‌ها و آگاهی‌های دوطرفه، یک راهکار ساده و قدیمی، برگزاری جلسات حضوری با این و آن است. اما شاید وقت آن رسیده باشد که این استا‌ن‌های پهناور و شهرهای دور از هم و مدیران همیشه مشغول و شرکت‌ها و نفرات ناامید از سازمان را بتوان به وسیله محتوا به هم نزدیک کرد. مدیر حرفش را در یک پادکست خیلی راحتتر به گوش همه می‌رساند و نه چند عضو هیات مدیره یا یک کمیسیون خاص. جوان راحت‌تر به یک ویدئو در اینستاگرام نگاه می‌کند تا به یک خبر در روزنامه درِپیت از لحاظ خودش در استان. به جای اینکه مدیران و اعضا و دیگر بخش‌های اکوسیستم را به رویدادها و دفاتر سازمان بکشانیم، این ارتباطات می‌تواند از طریق فضای مجازی به گوش طرفین برسد. در استان‌هایی مانند مازندران خودمان رسانه‌ها بیشتر درگیر زبان محلی خودشان و پرکردن تایم برنامه‌ها و برنامه‌های مناسبتی خودشان هستند. اینکه مسافر آمده و کرونا زیاد شده بیشتر از اینکه جوانی بیکار شده برای همه مهم است. غافل از اینکه خطر این مورد دوم، کمتر از بیماری و مرگ نیست. پای گود کشیدن رسانه‌های موجود و حمایت از شکل‌گیری رسانه‌های جدید جزو مهمترین کارهایی‌ست که سازمان می‌تواند باعث اتفاق افتادنش شود.

سرمایه انسانی

یکی از مشکلات اکوسیستم تکنولوژی کشور مشکل نیروی انسانی است. از تامین نیروی انسانی گرفته تا نگهداری و چالش‌هایی مانند مهاجرت نیروی متخصص در این حوزه. چه از شهرستان‌ها به شهرهای بزرگ‌تر و چه مهاجرت به خارج از کشور که در این بستر نظام صنفی به عنوان یکی از متولیان اصلی این حوزه می‌تواند در یک تعامل بهتر با دانشگاه‌ها، آموزشگاه‌های فنی‌و‌حرفه‌ای و موسسات آموزشی، مسیر حرکت صحیح آموزش و تربیت متخصصان را فراهم آورد.

تغییر نگاه به سرمایه انسانی و اهمیت وجود آن برای ادامه راه برای شرکت‌های فعال بر کسی پوشیده نیست اما شرکت‌ها معمولا در نگهداری این سرمایه آموزش چندانی ندیده‌اند و عموما با چالش کمبود نیروی متخصصِ واقعی مواجهند درحالیکه مشکل را از جانب خود نمی‌بینند و همه‌ی تقصیر را متوجه فرهنگ بی‌تعهدی نیروی فنی می‌دانند. نظام صنفی می‌تواند با تغییر این دیدگاه، از منافع این سرمایه محافظت نماید تا از مهاجرت آنان جلوگیری نماید.

فریلنسر‌ها هم به عنوان بخشی از این اکوسیستم که البته کمی منزوی‌ هستند، می‌باید جدی گرفته شوند و مورد آموزش و اهمیت قرار گیرند. با حمایت از این‌ متخصصان، نظام صنفی می‌تواند بخش عظیمی از نگاه به یک اکوسیستم را از خارج‌ِ آن تغییر داده و کارها و وظایف بسیاری را از طریق ایشان به انجام رساند. همچنین می‌توان با برگزاری هر چه بیشتر رویداد ها و ساماندهی آنان و همینطور حمایت ویژه از این گروه فعال، باعث هدایتشان به سمت تشکیل گروه‌های قوی‌تر و شرکت‌های قدرتمند‌تر از گذشته بود. فریلنسر‌ها می‌توانند باعث افزایش سودآوری و همینطور کاهش بار شرکت‌ها در قالب قراردادهای پروژه‌ای استاندارد شوند که در نهایت منافع اکوسیستمی بسیار خوبی خواهد داشت.

اقتصاد و سرمایه‌گذاری حوزه تکنولوژی

یکی از ستون‌های حفظ هر سازمان و نهادی، اقتصاد آن است.

نباید تنها نگاه سازمان نصر به حق عضویت‌ها باشد. گرچه اینطور به نظر می‌رسد اما نصر می‌تواند با تولید خدمت، شیوه‌های درآمدی متعددی برای خود ایجاد نماید که هم خود برنده باشد و هم شرکت‌ها و هم دریافت‌کنندگان خدمت.

اگر در استانی شرکت‌های قوی وجود داشته باشند، از سازمان خود در تمامی فرایندهای فوق، حمایت خواهند کرد. از طرفی شرکت‌ها برای رشد و توسعه‌ی خود در بسیاری موارد، به حمایت‌ نهاد‌ها نیاز‌ دارند که نصر در این خصوص می‌تواند تسهیلگری نماید. صادرات، خواستگاه تکنولوژی‌ست. مدیران باید به قدرت صادرات در محصولات و خدمات فناوری توجه ویژه نمایند.

یکی از دیگر کارهایی که تغییر نگرش در آن می‌تواند بسیار اثربخش باشد، علاقه مند کردن سرمایه‌داران به مقوله‌ی تکنولوژی و تبدیل به سرمایه گذار حوزه فناوری و استارتاپی است. اگر جوانی بخواهد یک فروشگاه فیزیکی برای خود ایجاد کند مورد حمایت پدر خواهد بود، اما همان پدر برای یک رویای نامرئی در یک استارتاپ فرزند، ریالی سرمایه و یا حتی حمایت کلامی نخواهد داشت. همه رسانه‌ها و محتواها و جلسات باید در این خصوص به همراهی سازمان نصر بیایند.

آنچه نوشتم دغدغه‌های این سال‌های فعالیتم در همه‌ی حوزه‌های نرم‌افزار و بازار و استارتاپ به آن‌ها برخوردم و گمان می‌کنم برای آن راهکارهای امیدوار کننده‌ای وجود دارد.

در پایان چه در این انتخابات رای بیاورم و چه نه، برای رشد اکوسیستم استان و کشورم، تمام تلاشم را خواهم کرد تا برایش اتفاقات بهتری رخ دهد.

خوشحالم که فضا آنقدر در استان خودم باز بود، که برخلاف تصور خارج از گود‌ها، با فراغ بال از جانب دوستان و بزرگان پذیرفته شدم.

ممنون می‌شوم اگر، از راهنمایی‌ها و نظرات و تجربه‌های شما استفاده کنم.

پی نوشت: حال که در این انتخابات یکی از منتخبین بودم، بار سنگین‌تری را به دوش خود احسال می‌کنم و گمان می‌کنم بدون کمک فعالان حوزه فناوری در استان هیچ هیات مدیره‌ای کاری از پیش نخواهد برد و امیدوارم این دوستان فعال از طریق مشارکت در کمیسیون‌ها، مطالبه‌گری خود را از هیات مدیره منتخب به جدیت داشته باشند تا اتفاقی که همه به دنبال رخداد آن هستیم را در ادامه به چشم ببینیم.