و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله . . ..
توجه به انسان سالم
دو نکته جالب و قابل تامل که با دانشجویان عزیزم قبلا مرور کردیم:
نکته جالب اول:
جالب است که وقتی زلزله یا سیل، ویرانی و جراحت و مرگ و غم ایجاد میکند همه برای کمک هجوم می آورند.
ولی وقتی در همان نقطه محروم، بدون زلزله، میخواهیم کار کنیم داوطلب کم است و اگر هست بسیار بد قول و ناتوان.
نکته جالب دوم:
وقتی برای بچه های معلول(که همه شان عزیزم هستند) بخواهیم کاری کنیم کلی موسسه هست، اما اگر برای جوانان کاملا سالم کشورمان بخواهیم کاری کنیم کسی پا پیش نمی گذارد.
برای ادم مریض و ناتوان ، بیشتر از فرد زنده سالم وقت میگذاریم رمزش چیست؟
به موضوع زیر توجه کنیم:
ادم مریض و ناتوان احساس ما را تشدید میکند، ولی برنامه ریزی برای ادم سالم و توانمند که اتفاقا بیشتر در معرض نابودی است توجیهی ندارد چرا؟
چون روش تفکر ما در این زمینه ایراد دارد!
مثال: یک کارخانه ماشین های عالی میسازد و در خط تولید تعدادی هم جدا شده و در پارکینگ معیوب ها قرار میگیرند.
حالا ما وقتی که صف ماشین های زیبای بی ایراد را میبینیم ، یکدفعه میپرسیم :
راستی اون پارکینگ کوچک آن گوشه چیه؟
میشه اونجا بریم؟
بعدش هم اونجا را انتخاب میکنیم و آن ماشین ها را بررسی می کنیم تا ایرادش را پیدا کنیم شاید اصلا قابل استفاده هم نباشند ولی توجه ما را جلب کرده اند.
ان جی او ،برای معلولین بسیار راحت ایجادمیشود ولی برای بهبود درس بچه های سالم یک شهر یا روستا کسی وقت نمی گذارد.
عجیب است همان بچه اگر وقتی حادثه ببیند و یا مثلا معتاد شود ان جی او وجود دارد که کمکش کند.
بحث پیشگیری از حوادث و ارزیابی ریسک، یک بحث است که در جای خود مهم است.
اما بحث اصلی اینست که این انسان که حالا سالم شده و از همه مخاطرات هم داریم او جامعه اش را پیشگیری می کنیم باید چه کاری بکند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
قبله کج
مطلبی دیگر از این انتشارات
دعا برای دشمن
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشک و لبخندِ تزریقِ پنی سیلین