بزرگ‌ترین مشکل انسان‌ها در همه زمان‌ها و بهترین راه‌حل آن!

همه ما مشکلات ریز و درشتی توی زندگی داریم و باهاشون درگیر هستیم. شاید اکثر وقتمون هم برای حل این مشکلات صرف میشه.
چرا؟ چون روی یک مشکل متمرکز میشیم تا اون مشکل حل بشه. بعدش میریم سراغ یک مشکل دیگه. بعدش مشکل دیگه. و همینطور زندگی ادامه پیدا می‌کنه. بعد از چند سال برمی‌گردیم به عقب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم هیچ اتفاق خاصی توی زندگی‌مون نیفتاده. و اون وقتی که مشغول حل مشکلات اون لحظه بودیم، همزمان مشکلات جدیدی داشته شکل می‌گرفته. ولی چون یه سری چیزها بلد نبودیم، از این مشکلات غافل شدیم و بعداً خودشون رو نشون دادن.



یکی از مهم‌ترین رمز‌های موفقیت من در زندگی این بوده که به جای حل مستقیم مشکلات، دنبال کشف ریشه مشکلات باشم و اون‌ها رو ریشه‌ای حل کنم. چون می‌دونم اگر یک مشکلی از ریشه حل نشه، الان شاید آثارش ناپدید بشه، ولی بعدا دوباره خودش رو نشون میده و قطعاً اون مشکل بزرگ‌تره. چون اگر مشکلی وجود داشته باشه، یعنی داره اثر خودش رو هر لحظه به جا میزاره.
فرض کنید یکی سردرد داره. در نگاه آدم‌های معمولی، سردرد اصل مشکله. پس باید این مشکل حل بشه. راه حل چیه؟ یک مسکن قوی. و بعد از چند دقیقه دیگه اثری از سردرد نیست. و به خیال این فرد، مشکل حل شده. چون اصلا مشکل رو درست تشخیص نداده. واقعیت چی بوده؟
یک ویروس در بدن این فرد وجود داره که برای ریه‌هاش مشکل به وجود آورده و مشکل ریه‌های این فرد، سردرد به وجود آورده. ولی با خوردن مسکن، ویروس از بین نرفته.
یعنی مشکل اصلی سر جاشه. و وقتی هنوز ویروس در بدن هست، یعنی هنوز داره روی بدن تأثیر میزاره ولی ما متوجه نیستیم. کی متوجه میشیم؟ وقتی که به مشکل تنفسی برخورد کردیم. در حالی که میشد از این اتفاق پیشگیری کرد. چطوری؟ با کشف و حل صحیح مشکل از ریشه در زمان درست.

و این تنها یک مثال بود. زندگی ما و سلامت زندگی ما، دقیقاً مثل بدن ماست. همونطور که بدن ما سیستم داره، زندگی ما هم سیستم داره. و اگر ما این سیستم رو کشف نکرده باشیم، باعث نمیشه این سیستم، طبق خواسته و دل ما رفتار کنه.
همه این مثال‌ها رو گفتم تا بتونم مشکل و معضل اصلی زندگی رو بهتون معرفی کنم. و همونطور که مشکلات ریشه‌ای به راحتی قابل کشف نیستن، این مشکل هم دیده نشده. ولی داره اثر خودش رو میزاره.
ولی اگر این مشکل رو نشناسیم و تشخیص ندیم، همون اتفاقی که گفتم میفته. بعد از ده سال، یا بیست سال به گذشته خودتون نگاه می‌کنید و می‌بینید که اونجوری باید پیشرفت می‌کردید، پیشرفت نکردید!!!
خب این مشکل چیه؟ چه مشکلی در زندگی‌های ما به وجود اومده و آدما نمی‌تونن ببیننش؟ چرا این مشکل دیده نمیشه؟
این مشکل دیده نمیشه چون وقتی حماقت جمعی بشه، ناپدید میشه. مشکل هست و همه باهاش درگیر هستن. ولی چون همه درگیرش هستن، کسی بهش توجه نداره.
اسم این مشکل رو میزارم روزمرگی و مرگ هوشمندی.
روزمرگی همون چیزیه که باعث میشه در زندگی هیچ دستاوردی نداشته باشید. و اگر از یک انسان روزمره بپرسن تفاوتت با یک دیوار چیه، شاید نتونه دقیقاً این تفاوت رو مشخص کنه.
حالا بعضی‌ها متوجه شدن که نباید روزمره باشیم. اومدن دوره‌هایی گذاشتن و گفتن که راهش اینه که پیشرفت کنید، کسب و کار داشته باشید و ارتباطاتتون رو تقویت کنید.
بله. این هم یک راه حله. ولی همونطور که قبلا گفتم، اگر مشکل رو ریشه‌ای حل نکنید، تا مدتی احساس متفاوتی خواهید داشت ولی بعداً، با مشکل بزرگ‌تری روبرو خواهید شد.
در واقع باید از تکنیک سؤال پرسیدن استفاده کنید و بپرسید که: ریشه روزمرگی چیه؟
در حالیکه بقیه میان و مستقیماً بدون استفاده از این تکنیک، راه حل ارائه میدن. طبیعیه راه‌حلشون ناقص باشه! این راه حل ناقص، آثار روزمرگی رو از بین میبره و نه خودش رو. یعنی شما نهایتاً توی روابطتون بهبود پیدا می‌کنید. ولی حواستون نیست با وجود اینکه آموزش دیدید، در روابطتون، روزمره رشد کردید. در کسب و کارتون رشد کردید، ولی رشدتون یک رشد روزمره و بی‌معنیه. فقط ظاهرش تغییر کرده. و تغییر ظاهر، مدتی شما رو مشغول میکنه تا اینکه متوجه بشید تغییر ریشه‌ای شکل نگرفته و تغییراتی که ایجاد شده، ظاهری هستن.

مشکل اصلی چیه؟ مشکل اصلی درست رشد نکردنه (رشد اشتباه!)

س تا الان متوجه شدیم که حتی راه‌حل‌های جدید، نتونستن مشکل رو از ریشه حل کنن. در واقع از چاله افتادیم توی چاه.
پس یک بار دیگه میاییم ببینیم مشکل اصلی چیه؟
ریشه خیلی از مشکلات ما روزمرگیه. ولی خود روزمرگی هم یک ریشه داره. اون رو باید پیدا کنیم و درک کنیم.
شما نمی‌تونید کسی رو که خودش به شکل ظاهری رشد کرده و حرف‌های دیگران رو برای شما بازگو می‌کنه، به عنوان الگوی پیشرفت در نظر بگیرید. چون مشکل از ریشه هیچ وقت اینجوری حل نمیشه.
مشکل اصلی عدم رشد هوشمندیه.
وقتی هوشمند رشد نکنیم، هم توی روزمرگی گیر می‌‌کنیم و هم مشکلاتِ خیلی خیلی بزرگی برامون به وجود میاد. مشکلات جسمی، مشکلات ارتباطی، مشکلات ذهنی و روانی، مشکلات مالی و خیلی مشکلات دیگه.

حواستون به رشد مکانیکی باشه! تا حالا بهش فکر کردید؟ رشد مکانیکی اصلاً به گوشتون خورده؟

حواستون باشه که الان، به جای کمک به رشد هوشمندی شما، آموزش‌های مختلف مشغول تبلیغ رشد مکانیکی هستن. از چاله به چاهی بزرگ‌ و تاریک
خلاصه اینکه به هر مشکلی توی زندگی از هر نوعی برخورد کردید، دلیلش رو فقط و فقط یک جا جستجو کنید. هوشمندیِ سرکوب شده.
اگر هوشمندیِ خودتون رو رشد ندید، و آموزش‌های تک تک ببینید، نه تنها از مشکلات رهایی پیدا نمی‌کنید، بلکه در توهم حل مشکلات اسیر می‌شید و وقتی که خیلی دیر شده متوجه این موضوع می‌شید.
چند تا از ساده‌ترین و دم دست‌ترین مشکلاتی رو که به خاطر رشد نکردن هوشمندی به وجود اومده با شما در میون میزارم.
گیر کردن در توهم برتری
شکل‌گیری باورهای مخرب و محدودکننده
شکست‌های مالی
توهم دانش
توهم رشد
عدم تشخیص آموزش‌های درست از آموزش‌های نادرست و نابودکننده (نمونه‌اش خیلی از آدم‌هایی که در دوره‌های زرد شرکت می‌کنن، بعدا درباره این دوره‌ها بهتون بیشتر توضیح میدم.)
دقت بسیار پایین در زندگی که ضررهای مختلف مالی، جسمی و روانی به وجود میاره.
ارتباطات خیلی ضعیف
نشناختن درست طرف مقابل
بازی خوردن از رسانه
درماندگی آموخته شده و باور به ناتوانی
از دست دادن فرصت‌های بزرگ در زندگی
مشکلات جسمی و روانی
ندیدن خیلی از فرصت‌ها
ظلم ناخواسته به دیگران (این یکی از بزرگ‌ترین معضلات جامعه ماست)
ایجاد زمینه پسرفت اجتماعی (یک جامعه مکانیکی محکوم به پسرفته. تا وقتی که مشغول زندگی مکانیکی هستید، نمی‌تونید به وجود مشکلات اعتراض کنید)
و این یک صدم مشکلاتی که رشد نکردن هوشمندی به وجود میاره هم نیست.
و با رشد هوشمندی، مهم‌ترین دستاوردی که به دست میارید، قدرت کشف و حل ریشه‌ای همه مسائله.
رشد هوشمندی هزاران دستاورد داره. از جمله رشد قدرت تفکر، برداشت حداکثری از شرایط موجود، حاکم شدن به شرایط زندگی، رشد سریع یادگیری، از بین بردن محدودیت‌های ذهنی و روانی، ایجاد احساسات عمیق و پایدار،  رشد جایگاه اجتماعی، و خیلی چیزهای دیگه.
و نکته خیلی مهم اینه که اگر در هر کاری تخصص دارید و حتی از لحاظ علمی به درجه‌های بالا رسیدید، هوشمندی چیزی نیست که در دانشگاه و مسیر تخصص به دست بیاد. چون هوشمندی شما وابسته به مهارت‌های ذهنی و فکری شماست. این مهارت‌ها نه کشف شدن و نه آموزش داده میشن. و در واقع تخصص بدون هوشمندی منجر به تک بعدی شدن شما خواهد شد. البته این مشکلیه که خیلی از متخصصین نمی‌پذیرن چون میگن مگه میشه؟ ما سال‌ها درس خوندیم ولی هیچ قدمی برای هوشمندی خودمون برنداشتیم؟ و دقیقاً با همین حرف ثابت می‌کنن که هوشمند نیستن. فقط خودشون نمی‌دونن.

خب حالا راه حل چیه؟

من راه حل رو در رشد هوشمندی می‌بینم و برای رشد هوشمندی، باید مسیر خاصی رو طی کنیم. اگر علاقه‌مند به اطلاعات بیشتر و کامل‌تر هستید، کلمه کارخانه ذهن هوشمند رو در گوگل سرچ کنید.