تجربه خانم یعقوبی در دوره کوچینگ زندگی و رشد هوشمند مجموعه ذهن هوشمند

قبل از دوره

منتظر بودم اتفاقات خاصی برام بیافته و انتظار داشتم بقیه به من حق بدن و دیگران را مسئول نرسیدن به اهدافم میدونستم.

در موقعیت های مختلف به دلیل ضعف هایی که داشتم همیشه استرس زیادی را تحمل می کردم و شرایط و آدم ها را علت ضعفم می دونستم.

زمان نسبتا زیادی را در طول روز به بهانه بی حوصلگی و خستگی به کارهای بیهوده می گذشت و آخر روز همیشه عذاب وجدان داشتم که امروز تمام شد و کار مفیدی انجام ندادم.

وارد آموزش های زیادی شدم و حتی مدرک زیادی گرفتم اما نه تنها چیزی از اون آموزش ها یادم نمونده بلکه نتونستم تا الان استفاده مفیدی ازشون در زندگیم کنم.

شروع بعضی کارها یا اضافه کردن عادت های جدید برام خیلی سخت بود و شاید برای انجام آن ها یک شروع هیجانی و پایان ناامید کننده داشتم.

بعد از دوره

در خلوت خودم عمیق تر فکر میکنم،عمیق تر میشنوم و سوالات عمیق تری از خودم می پرسم و دنبال اینم که چگونه میتونم به اهدافم برسم.

تمام ضعف هایی که مانع پیشرفتم هستند را در برگه ای نوشتم و دارم سعی میکنم قدم به قدم و روزانه به اون ضعف ها غلبه کنم یا حتی با تمرین زیاد اون ضعف را تبدیل به نقطه قوتم برای رسیدن به خواسته هام کنم.

الان نهایتا بعد از 15 دقیقه چیزی در ذهنم آلارم میده که داری وقتت را تلف میکنی بلندشو.وتونستم خیلی از کارهای عقب افتاده و کارهایی که برای انجامشون بهانه میاوردم جبران کنم.

الان آموزشی را انتخاب کردم که برای اون انگیزه زیادی دارم تا من رو به هدفم برسونه و برای یادگیری اون برنامه ریزی روزانه دارم.بعد از آموزش هر بخش نکات مهمش را می نویسم و با روش های مختلف(مثلا توضیح دادن اون درس برای بقیه با تجسم خودم در یک جمع یا سخنرانی)اون را تکرار میکنم و با طرح سوالات مختلف از اون درس نکات جدیدی را که یاد میگیرم یادداشت میکنم.

برای انجام کارهای و عادت های جدید از قدم های کوچکتر شروع میکنم مثلا مطالعه از روزی 5 دقیقه شروع کردم و دارم سعی میکنم زمانش را به حداقل روزی یکساعت برسانم و برای انجام کارها برای خودم جایزه تعیین کردم.