رویکردها و عکس‌العمل‌ها از کجا می‌آیند؟

عکس العمل‌ها و رویکردهای ما نتیجه نوع نگاه ما نسبت به مسائل است.

هنوز هیچ مسأله یا حادثه خاصی اتفاق نیفتاده است با این حال در ذهن ما روش و رویکرد خاصی نسبت به هر مسأله‌ای که ممکن است اتفاق بیفتد، وجود دارد.

این رویکردها از کجا آمده‌اند؟

با یک مثال برای شما توضیح می‌دهم.

فرض کنید که سر شما درد می‌گیرد و این اتفاق برای اولین بار افتاده است. شما چه عکس‌العملی نسبت به این سردرد خواهید داشت؟

یا مثلا گرسنه هستید. یا با یک صحنه و موقعیت جدید مواجه شدید.

اولین عکس العمل شما نسبت به این موقعیت جدید چگونه خواهد بود؟

هر کسی ممکن است برای این سؤال‌ها جواب خاصی داشته باشد ولی یک نکته کلی در رابطه با این رویداد وجود دارد. عکس العمل انسان‌ها نسبت به موقعیت‌های مشابه، متفاوت است حتی اگر تمام این انسان‌ها برای اولین بار با این موقعیت مواجه شده باشند.

چه چیزی باعث به‌وجود آمدن این اختلاف در عکس‌العمل‌ها می‌شود؟ اگر دقت کنید هیچ‌یک از انسان‌های مثال ما تجربه گذشته‌ای نداشته‌اند تا بر اساس تجربه گذشته، نسبت به موقعیت فعلی عکس‌العملی از خود بروز دهند.


پس منشأ این اختلاف در عکس‌العمل‌ها کجاست؟

جواب این سؤال را تنها در یک نکته باید جستجو کرد.

رویکردهای کلی انسان‌ها در برخورد با هر مسأله‌ای. این رویکردهای کلی از روش تفکر انسان‌ها تغذیه می‌شوند.

در مورد مثال‌هایی که در بالا بیان شد، خیلی از انسان‌ها وقتی با سردردی روبرو می‌شوند سریعا به قرص‌های مسکن مراجعه می‌کنند تا سردرد را از بین ببرند. این یک رویکرد در برخورد با مسأله است. مسأله حال حاضر در اینجا سردرد است.

به نظر شما این نوع عکس‌العمل نسبت به مسأله چه ویژگی‌هایی دارد؟

رویکرد متفاوتی نسبت به رویکرد قبل نیز وجود دارد. اگر برای اولین بار با یک حادثه روبرو می‌شویم، قبل از اینکه حالت انفعالی نسبت به حادثه داشته باشیم، با تمرکز و خودآگاهی ابتدا موقعیت موجود را تحلیل کنیم و سعی کنیم قبل از عکس‌العمل، علت‌های شکل‌گیری حادثه را کشف کنیم و پس از کشف علت‌ها، بر اساس عوامل و علت‌ها، عکس‌العمل مناسبی را انتخاب کنیم. مثلا هنگام مواجه شدن با مسأله سردرد می‌توانیم این سؤال را از خودمان بپرسیم که این سردرد چه علتی دارد؟

این سؤال ممکن است جواب‌های مختلف و متفاوتی داشته باشد: کم‌خوابی، کمبود اکسیژن،‌ کمبود قند خون، مشکلات گوارشی و …

آیا روش پاسخ‌گویی به تمام این علت‌ها یکسان است؟

طبیعی است که جواب منفی است. درمان کم خوابی با خوابیدن به موقع و متناسب است و کمبود اکسیژن با تأمین اکسیژن حل می‌شود و دلایل دیگر به همین ترتیب جواب خاص خود را خواهند داشت.

تفاوت این دو رویکرد را با همین مثال می‌توانیم درک کنیم. اگر ریشه سردرد در کم‌خوابی باشد و ما به‌جای معالجه ریشه و علت اساسی، تنها سعی کنیم که دیگر سردرد را احساس نکنیم، تنها سردرد را حس نخواهیم کرد در حالی که مشکل اساسی سرجای خود باقی است. وقتی مشکلی وجود دارد، اثر خود را نیز خواهد گذاشت. ممکن است در ابتدا حضور این مشکل را اصلا درک نکنیم. در این صورت مشکل بزرگ‌تر شده و بعدا بلاهای بیشتری بر سر ما می‌آورد.

مثال دیگری که با آن به شخصه مواجه شدم، خوردن مسکن هنگام درد زانو است.

در این حالت چه اتفاقی می‌افتد؟

اولا باید گفت که خوردن مسکن تنها پاک کردن صورت مسأله‌ است و مسأله اصلا حل نشده است. این یکی از ویژگی‌های رویکرد و عکس‌العمل نوع اول است. این رویکرد ویژگی‌های مهم دیگری هم دارد که بعدا درباره آن صحبت می‌کنیم.

وقتی مسکن مصرف کردیم و دیگر دردی را حس نکردیم، در این حالت با اعتماد به نفس بیشتر راه می‌رویم و فشار بیشتری بر روی زانو‌ها می‌آید. در این حالت مشکلی که در ابتدا باعث درد شده بود بیشتر خواهد شد و اگر وضعیت به همین ترتیب ادامه پیدا کند با یک معضل خیلی بزرگ مواجه می‌شویم.

رویکرد نوع دوم در این حالت قبل از تلاش برای از بین بردن درد زانو این سؤال را مطرح می‌کند که اگر دردی وجود دارد، پس این درد ریشه و علتی دارد که باید آن را کشف کنیم. بعد از تحقیق در این باره به این نتیجه می‌رسیم که استخوان زانو ساییدگی پیدا کرده است و دردی که اکنون حس می‌کنیم نتیجه این ساییدگی است. در این صورت به دنبال حل ساییدگی استخوان‌ها هستیم، کمتر به زانو‌ها فشار می‌آوریم تا این ساییدگی افزایش پیدا نکند و مشکل حادتر نشود و با حل مشکل ساییدگی استخوان با روش‌های درمانی موجود، نه تنها درد را از بین بردیم، ریشه درد نیز از بین خواهد رفت و دردسر جدیدی برای ما به‌وجود نخواهد آمد.

این دو نمونه تنها مثال‌هایی بودند از یک رفتار یا عکس‌العمل نسبت به مسائل. در برخورد با هر مسأله دیگری می‌توانیم این دو نوع رویکرد را داشته باشیم. اگر در خانواده خودمان به مشکلی برخورده‌ایم، اگر در مسیر زندگی با مشکلات متعدد روبرو هستیم، اگر در تحصیلات خودمان ضعیف هستیم و هر مسأله دیگری، می‌توانیم از هر دو رویکرد حتی در اولین بار هنگام مواجه شدن با مسأله استفاده کنیم.

بعضی از ویژگی‌های این دو نوع رویکرد را در اینجا بیان کردم. انتخاب با شماست که در مسائل زندگی‌تان از کدام رویکرد استفاده کنید ولی زندگی تفکر محور و مهندسی فکر رویکرد دوم را پیشنهاد می‌دهد. با کمی بررسی می‌توانید نقاط برتری این رویکرد را نسبت به رویکرد اول کشف کنید.