مدرس و مبتکر مهندسی فکر و ذهن هوشمند، نویسنده بیش از 30 عنوان کتاب در زمینه رشد فردی، رشد ذهنی و مهندسی فکر، مربی و کوچ ذهن هوشمند و اجرای دورههای ذهن هوشمند به سه زبان
چرا فکر میکنیم؟ چرا باید فکر کنیم؟
آیا تا بهحال از خودتان سؤال کردهاید چرا فکر میکنیم؟ کارکرد تفکر و جایگاه آن در زندگی ما چیست؟ اصلا فکر کردن چه اهمیتی دارد؟ و سؤالّهای بسیاری با همین مضمون.
فکر کردن فرایندی است که چه بخواهیم و چه نخواهیم اتفاق میافتد. ولی آگاهی یا عدم آگاهی ما نسبت به وجود این فرایند، تأثیر غیر قابل انکاری بر نتایج و خروجیهای این فرایند دارد. حالا قبل از جواب به سؤال اصلی، این سؤال را مطرح میکنم: چقدر به حضور و وجود فرایند تفکر در زندگی خودتان آگاهی دارید؟
چرا این سؤال را قبل از جواب به سؤال اول مطرح کردم؟ به این دلیل که تا چیزی وجود نداشته باشد یا به وجود آن آگاهی نداشته باشیم، چطور میخواهیم درباره چرایی یا فلسفه آن صحبت کنیم؟ اگر دقت کنید همین الان یک ایده در رابطه با اهمیت فلسفه مسائل مختلف مطرح شد. چرا بر این نکته تأکید کردم؟ چونکه خیلی از آدمها تا اسم فلسفه میآید از آن فراری میشوند. ولی چیزی که متوجه نیستند این است که با فرار از فلسفه داریم از چرایی مسائل که محرک اصلی ما برای هر عملی هستند فرار میکنیم. دلیل دیگر این است که فلسفه را خوب نفهمیدیم و دیدگاه درستی نیز درباره آن نداریم. سر فرصت حتما به این نکته به صورت جداگانه فکر کنید و نتایج خودتان را مکتوب کنید.
خب بگذریم. برگردیم به سؤال اصلیمان: فرض کنیم که به وجود هر لحظه تفکر آگاهی پیدا کردیم. خب؟ چرا اصلا فکر وجود دارد؟ چرا فکر میکنیم؟ یا اینکه اصلا چرا باید فکر کنیم؟ مثلا اگر فکر نکنیم چه میشود؟
این سؤال هم ساده است و هم پیچیده! سادگی آن از این جنبه است که اگر کمی نسبت به خودمان و اطراف خودمان آگاهی داشته باشیم، متوجه میشویم که بدون تفکر عملا هیچ کاری امکان پذیر نیست حتی اگر فکر میکنیم که در لحظه خاصی مشغول به فکر کردن نیستیم. جنبه پیچیده آن هم مربوط میشود به اینکه مکانیزم فکر کردن چگونه اتفاق میافتد و اینکه رابطه تفکر و دستیابی به اهداف باید به خوبی مشخص شود و هر دوی این سؤالات نیاز به شخص خیلی دقیق از انسان دارد (این شناخت قطعا شناخت سادهای نیست)
کمی دقت و توجه ما را به جواب میرساند.
انسانها در زندگی هدف دارند.
انسانها در زندگی حرکت میکنند و اعمال خاصی را انجام میدهند.
عمل و عکس العمل انسانها در راستای دستیابی به اهدافشان است.
با این سه قضیه ساده و ابتدا میتوانیم به جواب سؤال برسیم. وقتی وجود هدف را در زندگی درک کردیم، قطعا برای دستیابی به هر هدفی نیاز به مسیر و راه داریم. خب این راهها را چگونه باید بشناسیم؟ چگونه به این راهها باید دست پیدا کنیم؟ تفکر جواب این سؤال است. یعنی برای رسیدن به اهداف باید مسیرهای دستیابی به اهداف را بشناسیم و برای شناخت این مسیرها نیاز به تفکر است. اگر دقت کنید، انسانّها از بدو تولد هیچ آگاهی خاصی ندارند. پس چگونه به آگاهیهای مختلفی دست پیدا میکنند؟ چگونه قادر به انجام کارها و براورده کردن نیازهای خود میشوند؟ به سادگی تفکر از ابتدای زندگی همراه ما بوده و ما را در مسیر دستیابی به اهداف کمک کرده است. یعنی تفکر ابزار ما برای رسیدن به هر هدفی است. پس مشخص شد که چرا فکر میکنیم؟ چون برای رسیدن به اهداف نیاز به فکر کردن داریم. البته این نکته به این معنی نیست که همیشه تفکر ما نتیجه میدهد. چرا که با بررسی تفکر متوجه میشویم که تفکر، خود نیاز به روش و مسیر درستی دارد که آن را نیز باید فرا بگیریم (که البته فرا نگرفتیم، پس طبیعی است که به مشکل بربخوریم).
اگر معنی هدف رو خوب متوجه نشدید، به کمک مفهوم تصمیمگیری هم میتوانید به جواب سؤالات مطرح شده برسید. کارکرد تفکر چیست؟ تصمیم درست یکی از کارکردهای مهم تفکر است!
آیا واقعا فکر کردن است که باعث ایجاد تصمیم درست میشود یا چگونه فکر کردن؟
هر کدام از ما در زندگی انتخابهایی داشتهایم از بچگی تا کنون: کدام کلاس بروم؟! با کی دوست بشوم؟ انتخاب رشته دبیرستانم چه باشد؟ دانشگاه کدام رشته را بخوانم؟ زن بگیرم؟ با چه کسی و همراه با چه ویژگیهایی ازدواج بکنم؟ دکتری بگیرم یا همین کارشناسی خوبه؟ و هزاران … تصمیم و انتخاب دیگه،
دقت کردید وقتی به عقب بر میگردیم میبینیم اکثر تصمیماتمون اشتباه بوده، یا حداقل تصمیم بهتری میتوانستیم بگیریم؟
آیا ما فکر نداریم، یا قدرت تصمیم گیریمون ضعیفه، یا اصلا هنر چگونه فکر کردنمان ضعیف است؟
اگه فکر داریم پس چگونه خیلی وقتها نمیتوانیم انتخاب کنیم؟ مشکل چیه؟ پس فکر کردن وجود داره و برای تصمیمگیری هم از تفکر استفاده میکنیم و دلیل استفاده از تفکر هم مشخص شد ولی اشکال جدیدی بهوجود آمد که با اینکه تفکر ابزار رسیدن ما به اهداف و تصمیمهای درست است، پس چی شد که اینجوری شد؟ جواب مشخصه: تفکر نیازمند روش درست است.
با رسیدن به جواب این سؤال، جواب سه سؤال دیگر نیز مشخص میشود.
چرا تفکر وجود دارد؟ تفکر وجود دارد چون هدف وجود دارد. اگر تفکر نبود، هدف نیز معنی نداشت.
چرا باید فکر کنیم؟ اگر به دنبال رسیدن به اهدافمان هستیم چارهای جز فکر کردن، آنهم فکر کردن درست نداریم وگرنه به اهداف خود دست پیدا نمیکنیم. و اگر بگوییم که اشکالی ندارد که به هدف نرسیدیم دیگر اسم آن هدف نیست.
اگر فکر نکنیم چه میشود؟ واضح است که به اهداف خود نمیرسیم. خیلی از انسانها همینجا کم میآورند و خیلیها هم به بیراهه میروند…
پس معلوم شد چرا فکر میکنیم و چرا باید فکر کنیم و اگر نخواهیم فکر کنیم چه میشود؟ و اگر درست فکر نکنیم چه خواهد شد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
خبری تأسف برانگیز!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
حال خوب تضمینی بدون عوارض جانبی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربه آقای رحیمی در دوره کوچینگ زندگی و رشد هوشمند مجموعه ذهن هوشمند