آشنایی کلی با برنامه نویسی(قسمت صفر)

نکته: همین متن رو میتونید اینجا به صورت پادکست گوش کنید

سلام.

حالتون چطوره؟

اینجا اینترن پلاس پلاسه جایی برای کسایی که میخوان برنامه نویس شن و توی این قسمت میخوایم یه دید کلی بدیم به کسایی که دوس دارن بیان سمت این کار.

اول تعریفش میکنیم

بعد میگیم مناسب کیاس

از خوبیا و بدی هاش میگیم

بازار کارش رو باهم برسی میکنیم

اخرشم وِلِتون میکنیم برید به کارو زندگیتون برسید.?

بریم سراغ تعریف.

کار اصلیه یه برنامه نویس اینه که خواسته های خودش و بقیه رو یجوری به یسری موجودی که زبون آدم ایزاد حالیشون نمیشه بفهمونه.

در واقع ما با یه سری زبان برنامه نویسی اصطلاحاً کد مینویسیم و کد هارو میدیم به یه کامپیوتر که برامون اجراش کنه.

همین.?

حالا اون کامپیوتر ممکنه هر چی باشه.

لپتاپو موبایلو سرور های یه وبسایتو پلی استیشن فضا پیماو هر چیزی که بشه برنامه نویسیش کرد .


اما یه برنامه نویس باید چه ویژگی هایی داشته باشه:

اولیش علاقس

کلیشه ای هم خودتونید ?

بیاید با هم روراست باشیم.

شما بخش قابل توجهی از زندگی آیندتون رو قراره کار کنید و طبیعتاً اگه کارتون رو دوست داشته باشید از زندگیتونم لذت بیشتری میبرید!

ولی اگه علاقتون رو درنظر نگیرید برعکس این موضوع‌ پیش میاد

پس.

اگر این موجودات منطقی و حرف گوش کن رو دوست دارید و فکر میکنید میتونید باهاشون سر و کله بزنید و ارورها و باگ ها رو شکست بدید.

جای درستی اومدید. ?


دومین ویژگی داشتن صبر اَیوب هست

شما تو این کار پیش میاد که به ارور هایی بر میخورید که حل کردنشون ممکنه چند روز یا حتی خیلی بیشتر طول بکشه.

ولی یه برنامه نویس سرسخت هرگز تسلیم نمیشه.


ویژگی بعدی زبان انگلیسیه

رُک بگم اکثر داکیومت های رسمی و بهترین و کاملترین آموزش های این رشته به زبون انگلیسی هست. منطقی هم هست چون کسی که داره اونا رو میسازه ترجیح میده کل دنیا بتونن ازش استفاده کنن.


مورد بعدی وسواس هست:

توی برنامه نویسی شما به چیزی بیشتر از نظم نیاز دارید.

چون کد هاتون خیلی دوست دارن پیچیده بشن به هم و شما رو سر در گم کنن.

یه برنامه نویس خوب کسی نیست که از یه کد پیچیده سر در میاره.

برنامه نویس خوب کسیه که نمیزاره کد پیچیده بشه.


ویژگی آخری که یه برنامه نویس باید داشته باشه قدرت حل مسئله هس.

یه برنامه در اصل مجموعه ای از مسأله هاس که شما باید راه حل خودتون رو برای هر بخشش ارائه بدید. و خوب اولا شما باید بتونید راه حل ارائه بدید که بشه اسمتون رو برنامه نویس گذاشت و برای اینکه بهتون بگن برنامه نویس خوب لازمه که بهترین راه حل ها رو ارائه بدید. و در نهایت اگه دونه دونه همه مسئله ها حل شن برنامه کامل میشه.

داخل پرانتز اینم بگم که به اون راه حل ها اصطلاحا الگوریتم میگن اگه جایی شنیدید نترسید.?


بریم سراغ خوبیا و بدیای این کار

با خوبیاش شرو میکنیم.

۱. بازار کار خوب و روبه رشدی داره. نیاز به برنامه نویس همه جای دنیا داره بیشتر میشه. و نیاز به برنامه نویس خوب از اونم داره بیشتر تر میشه.


۲. با کم ترین امکانات میشه کار کرد.

یه لپ تاپ معمولی

اینترنت

یکم کافیین

اگه این سه تا رو دارید میتونید کارو شرو کنید و کار های بزرگی هم میتونید بکنید.


۳. برنامه نویسی همه جای دنیا یکیه.

هیچ فرفی نمیکنه شما کجای دنیا کد مینویسید. کُد کُده.

برعکس رشته ی اقتصاد و هنر و روانشناسی که هرجا داستان خودشو داره.


۴. برنامه نویسا مهربونن و خیرشون به بقیه میرسه.

نمیدونم واقعاً چرا اینجوریه ولی شما فقط کافیه یه سر به سایت github بزنید که ببینید چه حجمی از کد های خودشون رو با بقیه رایگان به اشتراک میزارن یا مثلا چقدر دلسوزانه توی سایت stackoverflow سعی میکنن مشکل هم دیگه رو حل کنن.

ریا نباشه یه مثال دیگه هم خود مایم که داریم محض رضای خدا برای شما مجله درست میکنیم. ?


اما رشته ی ما خیلی هم گُلُ بلبل نیست و بدی های خودشو داره.

برنامه نویسی فرّاره، و مدام باید کد بنویسید که تسلط خودتون رو از دست ندید.

نیاز به مطالعه زیاد تا اخر عمر داره

شما هیچ وقت نمیتونی بیای بگی من برنامه نویسی رو یاد گرفتم تموم شد. چون اصلاً ته نداره.


منسوخ شدن سریع تکنولوژی ها هم تو این رشته خیلی میتونه اذیت کنه. شما فرض کن چند سال یه تکنولوژی رو کار میکنی و یاد میگری و بعد یه مدت اون تکنولوژی منسوخ میشه.


.یه مشکل دیگه ای هم که داره اینه که به صورت وحشتناکی گسترده اس. و توصیه ی من به شما اینه که از این شاخه به اون شاخه نپرید و روی یه شاخه خاص تمرکز کنید.

البته که انتخاب کردن یه شاخه هم کار راحتی نیست و ما دانشجو های نرم‌افزاری داریم که بعد ده ترم هنوز تصمیم نگرفتن که تو چه شاخه ای میخوان کار کنن و سوالی که مدام از هم میپرسن اینه که کدوم زبون برنامه نویسی یا تکنولوژی بهتره.

سوالی که هیچ جوابی نداره.

و این

. آفت رشته ی ماست


خوب بریم سرغ بازار کار

ما در مجموع سه مدل کار کردن تو این رشته داریم:

۱. کارمندی: به این معنی هست که شما توی یه شرکت استخدام میشید و حقوق ماهیانه ی ثابت دریافت میکنید.

۲. فریلنسری: ینی شما یه سفارش کار میگیرید انجامش میدید بعد تحویل میدید و پول میگیرید.

۳. پروژه شخصی: ینی شما یه ایده دارید و یا تنهایی یا با دوستاتون شرو میکنید پیاده سازیش میکنید و سود میبرید.

خوب اگه بخوایم اینا رو مقایسه کنیم پروژه شخصی درامدش بیشتره و توش آزادی عمل بیشتری هم دارید ولی دردسر و ریسکش زیاده و دیر به پول میرسه.

از اون ور فریلنسری ریسک کم تری دارید چون حتی اگه پروژه ای که تحویل میدید شکست بخوره باز هم پولتون رو میگیرید ولی بدیش اینه که باید مستقیم با مشتری سرو کله بزنید. در مورد کارمندی هم باید بگم معمولا درآمدتون سر ماه تو حسابتونه و با مشتری هم شاید مستقیم در تماس نیستید و اتفاقا ریسک و دردسرش هم کم تره ولی از نظر ازادی عمل و درآمد محدود ترید

البته همه چی هم پول نیست.


حرف آخر:

خوب امیدوارم که ما رو دوست داشته باشید.

توی اینترن پلاس پلاس هدف ما اینه که شما رو تو مسیر برنامه نویس شدن قرار بدیم.

اگه فکر میکنید این مجله ی ما به دردتون میخوره مارو دنبال کنید.

و به دوستاتون هم بگید که اگه اونام فکر میکنن به درد میخوره مارو دنبال کنن.

مارو اینجاها میتونید دنبال کنید?

https://virgool.io/p/i6xhkradssql/internplusplus.ir



و خبر خوب دیگه اینه که دیگه عرضی نیست و میتونید برید به کارو زندگیتون برسید.

خدافظ ?