صدایی برای آنها؛ خاموش شدگان...
عکاس و مصرف کنندهی عکس، پا جا پای آدمهای زبالهگرد میگذارد، کسی که یکی از شمایلهای دلالتگرِ مورد علاقهی بودلر برای شاعر مدرن بود :
« هر آنچه را که شهر بزرگ دور میریزد، هر آنچه گم میشود، مورد نفرت قرار میگیرد و زیر پا خرد میشود، او فهرست کرده و گرد میآورد... او چیزها را دستهبندی میکند و به گزینشی آگاهانه دست میزند؛ او مانند فرد تنگ چشمی که از گنجی مراقبت میکند، دور ریختنیهایی را گرد میآورد که میان آروارههای الههی صنعت به هیئت اشیایی مفید و خرسند کننده در میآیند.» ( سانتاگ، 110:1397)
داغ ننگ، که موضوع این ماه ایراسوگرافی است، مصداق بارز همین دور ریختنیهای جامعهای است که هر آن که را مزاحم تلقی کند، پس زده و طرد میکند. قدرت، افراد را تا آن جایی در دامان پر مهر! خود جای میدهد که برایش زحمتی ایجاد نکنند. همین که آدمی به بن بستی خورده و زندگی اقتصادی و اجتماعی و حتی روحیاش دچار تلاطم شود، در لیست سیاهِ فراموش شدگان قرار میگیرد.
میل به طرد و کنار گذاشتن در نهاد قدرت است. او با این گزینش، در حقیقت راه را برای موجودیت و بقای خود باز میگذارد. یک بیمار روانی اگر در سطح جامعه حضور داشته باشد، روابطش با افراد دیگر، امکانات اجتماعی و فضایی که باید برایش در نظر گرفته شود، برخورداری از یک سطح آموزشی خاص و منحصر به فرد، هر گونه که حساب کنید برای قدرت هزینه بر است. بنابراین همه را در یک منطقهی دور افتاده محبوس کرده و هیچ تلاشی برای بازگشت آنها به سطح جامعه نمیکند.
با این تدبیر، داغ ننگ خوردگان و کسانی که در شرایط عادی و معمولی برای ادامهی زندگی نیستند، در شلوغی شهر گم شده و صدایی از آنها شنیده نمیشود.
نمونههای دیگر سالمندان، افرادی با بیماریهای لاعلاج، افراد مطلقه و ..... هر کسی که از دایرهی زندگی معمول_ طبق تعریف قدرتِ حاکم_ خارج است.
عکاس در اینجا، یعنی در این زمینِ فراموش شده، هر آنچه که شهر بزرگ دور ریخته را بزرگ میکند با یک فوکوسِ قابل توجه. با اینکه این حرفه به نوعی لب مرزِ افتادن به ورطهای است که میخواهد از این دور ریختنیها سود برده و حتی برای منافع خودش استفاده کند و بدتر از آن درصدد ارائهی تصویری زیباتر و نه واقعیتر از سوژهی مذکور باشد، اما باز هم نمایشِ درد میتواند دریچهای باشد برای امید به تغییر.
داغ ننگ بر پیشانی مظلومان تاریخ، نیاز به صدایی برای شنیده شدن دارد. غایت هدف عکاسی اجتماعی، رسیدن به همین جایگاه ست؛ صدایی برای خاموش شدگان....
منبع : سانتاگ، سوزان. درباره عکاسی،ترجمه مجید اخگر،تهران،نشر بیدگل،1397
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای قطعیترین لحظهها
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایراسوگرافی؛ برداشتی دیگر...
مطلبی دیگر از این انتشارات
خارجیِ خوشرنگ!