«یک شهر ، یک واقعه» تمام شد؟؟


عکاس: محمد آهنگر
عکاس: محمد آهنگر




وقتی صحبت از به «پایان آمد این دفتر» می‌شود، سخن گفتن از اتفاق مربوطه و توصیف آن، گزافه گویی به نظر می‌رسد اما داستان دیگری درست در نقطه‌ی پایان شروع می‌شود؛ داستان ثبت و شرحِ واقعه. در ابتدا فکر کردیم توضیح موضوعی دیگر از مسابقات که به اتمام رسیده، عبث است و اضافی اما به طور خاص این موضوع، به ما ثابت می‌کند که نه.... واقعه تمام نشده.

یک واقعه را در نظر بگیرید. هر چیزی. هر چیزی که در ذهنتان مانده و از آن به بعد هر زمان به اطرافتان نگاه می‌کنید، به نوعی تأثیرش را در زندگی خود و آدم‌های دور و برتان می‌بینید؛ تثبیت و یا فقدان فردی، خانه‌ای و یا آرمانی....

درخواست این ماه از عکاسان و مخاطبان ایراسوگرافی، ارسال روایت‌هایی بود که بزنگاهِ زندگی مردم یک شهر به حساب می‌آیند. واقعه‌ای که برای تمام ساکنین یک شهر، رخ داده؛ با علم به اینکه هر شخصی آن را متفاوت تجربه کرده اما باعث شده همه تحت عنوان یک رویداد کنار و یا مقابل هم قرار گیرند.

روایت‌ها گاه به آئین‌ها و مراسم‌های مذهبی پرداختند که خودشان به نوعی در حال نمایش و بازگشت دوباره به آن اتفاقِ بزرگتر هستند که در یک جایی از تاریخ رخ داده و هنوز تمام نشده.

برخی دیگر، ویروسِ دست و پا گیر این روزها را سوژه قرار دادند؛ بحث برانگیزترین برچسب مصائب امروز یعنی کرونا.

و برخی دیگر نیز درباره‌ی بازماندگان یک واقعه گفتند. کسانی که آوارِ آن واقعه هر روز برسرشان می‌ریزد و تمامی ندارد. یادمان نرود که واقعه شاید کوتاه مدت اتفاق بیفتد اما می‌تواند تأثیرات بلند مدتی داشته باشد.

هدف از این موضوع، به خاطر آوردن و تماشای دوباره‌ی تجربیات جمعیِ مردم یک شهر بود . این اتفاقات با این خاصیت و ویژگی، معمولاً چند قدم جلوتر از تاریخ ثبت شده در تقویم‌های گوشی و یا جیبی‌مان قدم برمی‌دارند. آن‌ها به ندرت در بخش مناسبت‌های روز ذکر می‌شوند؛ تولد و مرگ دسته جمعی مردمی که تاریخ رسمی یک خط بزرگ رویشان کشیده، گویا آن قدر مهم نبوده و نیست.

وقایع تقویمی مهری بر پیشانی دارند مبنی بر تثبیت و تصدیق.

یک شهر، یک واقعه قصد داشت از وقایعی بگوید عکس این جریان.

این وقایع از هر نوعی که باشند زنده هستند و تمام نشده‌اند. عکس و عکاسی که آنجا حضور داشته گواه همین مسئله‌اند. به خاطر وجود همان عکس‌هایی که به دستمان رسیده، واقعه‌ی ثبت شده در حال نفس کشیدن است. عکس، جریانِ سیالِ ماجرا است.

قصد داشتیم واسطه‌ای باشیم برای نشان دادن این سیالیت و جریانِ تمام نشدنی....