نقش انجام تحقیقات بازار در زمان تورم بالا

وقتی می شنویم که تورم بالا است، یا نرخ ارز پایین است، یا بیکاری افزایش یافته است، شروع به فکر کردن در مورد وضعیت اقتصادی عمومی می کنیم. و بررس یمی کنیم که به طور خاص چگونه بر کسب و کار ماتاثیر می گذارد.

چشم انداز بازار با سرعت زیادی در حال تغییر است. تحقیقات بازار برای حفظ نبض بازار امروز حیاتی است.

با توجه به شرایط اقتصادی فعلی، تغییرات سریع رفتار مصرف کننده غیرقابل چشم پوشی است. در زمان تغییر، ذهنیت مصرف کننده اغلب پویا است. همانطور که نیازها، ادراکات و اولویت های افراد تغییر می کند، می تواند نوسانات گسترده ای در رفتار وجود داشته باشد.

ممکن است شما برنامه های بازاریابی بر اساس قاعده های سنتی داشته باشید، همچنین باید در نظر داشته باشید که محرک های عاطفی که به عنوان عناصر بنیادی استفاده می شوند ممکن است دیگر معتبر نباشند. در محصولات زودمصرفی (FMCG) در مناطق خاص، ما متوجه شدیم که اکثر مصرف کنندگان محصولات ارزان تر را انتخاب می کنند، اما نه در هر دسته محصولی را. در حالی که قیمت های پایین تر ممکن است استراتژی مناسب برای بازاریابی برخی از محصولات باشد، می تواند در برخی محصولات اشتباه باشد.

هنگامی که تحت تاثیر افزایش قیمت های تامین کنندگان قرار می گیریم که خدمات یا محصولات خود را با قیمت های بالاتری ارائه می کنند، سودآوری ما کاهش می یابد. حتی اگر حجم فروش و قیمت خود را حفظ کرده باشیم. در این شرایط ما باید تصمیم بگیریم که آیا قیمت هایی را که از مشتریان خود دریافت می کنیم باید حفظ کنیم یا آنها را افزایش دهیم.

فراموش نکنیم که تورم کلان است

تورم یک شاخص اقتصاد کلان است. این یک اندازه گیری بسیار کلی از وضعیت اقتصاد است. ما باید در مدیریت شاخص هایی مانند تورم مراقب باشیم که در کسب و کار خودمان و زنجیره مستقیم ما، شاخص های سطح کلان دیگری وجود نداشته باشد که بتوانیم تجزیه و تحلیل کنیم.

فرصت خوبی برای شناخت مشتریان ما (opportunity)

ما عادت کرده ایم که فکر کنیم اگر قیمت محصول خود را افزایش دهیم، مشتریان خود را از دست خواهیم داد. به خصوص اگر ما یک تصور منفی از چشم انداز اقتصادی عمومی داشته باشیم. این ممکن است واضح باشد اگر ما در بخش هایی هستیم که کالاهای اساسی مانند مواد غذایی را تولید نمی کنند. اما حتی در این دسته، تفاوت های ظریف وجود دارد.

اولین سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که آیا محصولات شرکت ما مصرفی هستند و مهمتر از همه، محصولات ما از چه چیزی ساخته شده اند، نه از لحاظ فنی، بلکه از نظر ارزش. این باعث می شود که ما از خودمان بپرسیم:

چه عناصری در محصولات ما بیشتر سایر عناصر مصرف می شوند؟

این لزوما به معنای حذف آن عنصر از محصولمان نیست. اما ممکن است بتوان با مواد ارزان تر جایگزین کنیم.

اهمیت تقسیم بندی (segmentation)

جایگزینی برخی از عناصر محصولات ما با معادل های ارزان تر می تواند خطرناک باشد. به خصوص اگر ارزان بودن آنها مشهود باشد. اگر ما در بازارهایی هستیم که خریدار قدرت بیشتری نسبت به فروشنده دارد، این بدان معنی است که ترجیحات محصول می تواند تغییر کند.

تقسیم بندی به این معنی است که بدانیم همه مشتریان ما نگرش یکسانی نسبت به نام تجاری ما ندارند. آنها همچنین اثرات تورم را با شدت یکسانی متحمل نمی شوند ممکن است انتظارات مشابهی در آینده از وضعیت اقتصادی نداشته باشند. دومی به ویژه مهم است اگر در حال حاضر مشتریانی وجود دارند که از نظر سن، درامد و غیره متفاوت هستند.

از این تفاوت ها است که ما می توانیم استراتژی هایی را برای بقا یا حتی بهبود سودآوری خود در طول دوره های با تورم بالا طراحی کنیم.

زمان خوبی برای کشف بازارهای جدید

ممکن است شنیده باشید که در زبان چینی از کلمه بحران برای تعیین فرصت استفاده می شود. این فرضیه ممکنه درست باشد یا نباشد.

تورم معیاری برای سنجش قدرت خرید در طول زمان است. با این حال، معیاری برای کیفیت زندگی نیست.

واضح است که 30 یا 40 سال پیش، گرفتن خانه و ماشین راحت تر بود. اما برعکس، دستیابی به کمیت و کیفیت اطلاعاتی که اکنون در اختیار داریم، چندان آسان نبود. چه چیزی مهمتر است؟ خانه، ماشین یا اطلاعات بیشتر؟ گفتنش سخته و هیچ پاسخ درستی وجود ندارد اما این سوال نشان می دهد که چگونه اولویت ها تغییر می کنند. اگر در بحران هستیم، به این دلیل است که چیزی باید تغییر کند و این بدان معناست که ما ممکن است فرصتی عظیم برای پر کردن خلاء ناشی از ساختار اقتصادی داشته باشیم.

مهم است که به یاد داشته باشید نیازهای انسان در طول زمان به طرز قابل توجهی مشابه بوده است. این نیازها همیشه به یک شکل برآورده نشده اند. بسته به زمان، برخی از نیازهای (غیر اساسی) مهمتر از سایرین خواهند بود، پایان یک چرخه اقتصادی نشان دهنده پایان یک دوره و در نتیجه ساختار نیازهای مصرف کننده است.

گذشته همیشه نشانه ای از آینده نیست

چرخه تورمی امروز برای یک نسل کامل از مصرف کنندگان جدید است. مردم و شرکت ها چندین دهه است که این نوع آشفتگی اقتصادی را تجربه نکرده اند و اثرات طولانی مدت COVID-19 همچنان در نحوه تفکر و عمل مردم نقش دارد.در حالی که ما ممکن است به طور کلی فرض کنیم که یک اقتصاد نامشخص باعث کاهش هزینه های اختیاری می شود، ممکن است در همه بخش ها درست نباشد. در عین حال، پاندمی باعث تغییرات اساسی در رفتار مصرف کننده شد که ممکن است چرخه های تورمی قبلی را به یک شاخص ضعیف از تصمیم آینده تبدیل کند. به عبارت دیگر، این بار واقعا متفاوت است. بنابراین، درس های آموخته شده در طول رکود قبلی ممکن است در حال حاضر قابل اجرا باشد یا نباشد. سازمان ها نیاز به یک استراتژی برای ارزیابی رفتار مصرف کننده در محیط امروز دارند. برندها باید به دنبال روندها و الگوها باشند و ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد معیارهای کلیدی داشته باشند.

شرکت های تحقیقات یازار می تواند به شما در جمع آوری داده ها با سرعت و مقیاس (بدون قربانی کردن کیفیت) کمک کنند. دسترسی به کارشناسان ما برای کسب اطلاعات بیشتر.

لاین های تحقیقاتی

جالب است بپرسیم که چه تعداد از SME ها تکامل چرخه اقتصادی را دنبال می کنند. و از کسانی که این کار را انجام می دهند، چند نفر راضی هستند که بر این اساس عمل کنند، احتمالا کسانی که در مواجهه با تغییرات اقتصادی فعالانه عمل می کنند، نتایج بهتری نسبت به همتایان خود در اندازه و سایر بخش های مشابه که این کار را انجام نداده اند، داشته باشند.