آرین افشار فعال حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر و مشاور محصول
تعریف مدیریت محصول
مدیر محصول به صورت مستقیم هیچ یک از افراد تیم را مدیریت نمیکند. در اکثر ساختارهای سازمانی هر یک از اعضای تیم زیر نظر مدیر قسمت خود فعالیت میکنند. مانند توسعهدهندگان که زیر نظر مدیر فنی یا طراحان که زیر نظر مدیر طراحی هستند. مهمترین وظیفه یک مدیر محصول افزایش ارزش و اعتبار محصول است. مدیران محصول برای تحقق این اتفاق باید شناخت خوبی از کاربران، تکنولوژیهای توسعه محصول و مدل کسبوکار محصول داشته باشند.
مدیریت محصول یکی از عوامل چرخهی عمر درون یک شرکت با برنامهریزی، پیشبینی، و تولید یا بازاریابی یک یا چند محصول است که در تمام مراحل چرخهی عمر محصول جریان دارد. به همین نحو، مدیریت چرخهی عمر محصولات (PLM) افراد، دادهها، فرآیندها و سیستمهای کسبوکار را ادغام میکند. این کار برای شرکتها و زنجیره تأمین و فرصتهای سرمایهگذاری وسیع آنها اطلاعات محصول را فراهم میکند.
این وظایف ممکن است شامل توسعه محصول و بازاریابی محصول باشد و هدف از آن انجام کارهای متفاوت و درعینحال مکمل جهت به حداکثر رساندن درآمد فروش، سهم بازار، و حاشیه سود خواهد بود.
مدیر محصول اغلب مسئول تجزیه و تحلیل شرایط بازار و ویژگیهای تعریف یا توابع یک محصول میباشد. مدیریتمحصول بسیاری از فعالیتهای استراتژیکی و تاکتیکی متفاوتی بر اساس ساختار سازمانی شرکت را برعهده دارد.
مدیر محصول با به حداکثر رساندن تأثیر و مزایای یک محصول برای سازمان، مجزا و مستقل بودن خود را ثابت میکند. در بسیاری از شرکتها یا کسب و کارهای نوپا مدیر محصول نقش مدیر عامل شرکت یا موسس رو ایفا میکند و همچنین مدیر سعی بر همخوان سازی محصول با بازار دارد. درحالیکه مدیریت محصول با چرخهی عمر محصول در ارتباط است، تمرکز اصلی آن بر روی توسعهی محصول جدید است.
با توجه به بزرگی شرکت و سابقه آن، مدیریت محصول دارای توابع و کارهای متفاوتی است.
برخی اوقات یک مدیر محصول وجود دارد، ولی گاهی نقش مدیر محصول توسط نقشهای دیگر انجام میشود. اغلب برآورد سود و زیان (P&L) بهصورت یک معیار کلیدی جهت ارزیابی عملکرد محصول انجام میشود. در بعضی از شرکتها کار مدیریت محصول، مرکز بسیاری از فعالیتهای دیگر در پیرامون محصول است.
در بعضی دیگر، مدیریت محصول یکی از کارهای بسیاری است که باید برای ورود یک محصول به بازار انجام شود و بهطور فعال آن محصول را در بازار نظارت و مدیریت کند.
در شرکتهای بسیار بزرگ، وقتیکه خصوصیات سیستم برآورده نشود، مدیر محصول کنترل مؤثری بر تصمیمگیریهای ارسال به مشتریان دارد، مدیریت محصول غالباً نقش چند شاخهی عملی را دارد و شکاف داخل شرکت بین تیمها با مهارتهای مختلف، به خصوص بین تیمهای مهندسی محور و تیمهای تجاری محور را پر میکند.
برای مثال، مدیران محصول اغلب اهداف تجاری تنظیم شده برای یک محصول توسط بازاریابی یا فروش را به الزامات مهندسی تبدیل میکنند، بر عکس ممکن است قابلیتها و محدودیتهای محصول نهایی را دوباره به بخش بازاریابی و فروش توضیح دهد (که مشخصات تجاری نامیده میشود).
مدیران محصول همچنین ممکن است یک یا چند گزارش مستقیم از مدیر وظایف عملیاتی یا مدیر تغییرات که بر ابتکارات جدید نظارت دارد، داشته باشند. تولید محصولات از عملکرد بخش تحقیقات فاصله دارد و مدیر محصول در صورت وجود هرگونه شکافی بین این دو، مسئول پر کردن آن است.
وظایف اصلی مدیر محصول:
تکنولوژی (Technology): یک مدیر محصول نرم افزاری بیشترین زمان خود را در بین تیم توسعه میگذراند، او نیازی ندارد که حتما به یک زبان برنامهنویسی تسلط داشته باشد، بلکه با دانش و آگهی از بستر تکنولوژی مرتبط (موبایل، وب) میتواند تصمیمات درستی را در بهینهسازی سیستم بگیرد.
کسبوکار (Bussiness): مهمترین قسمت مدیریت محصول، تمرکز بر روی رسیدن به اهداف کسبوکار خواهد بود. در آخر هر روز شما به عنوان یک مدیر محصول میبایست KPI های محصول خود را اندازهگیری و اطمینان پیدا کنید که روند رشد محصول خود را پایش میکنید. یک مدیر محصول خوب باید اهمیت تمام تصمیمات مرتبط با کسبوکار بداند و متوجه باشد این تصمیمات چه تغییراتی بر روی محصول خواهد گذاشت.
تجربه کاربری (User Experineces): شما باید صدای مشتریان خود را بشنوید و از همه مهمتر صدای آنها در مجموعه خود باشید، نیازهایشان را کشف کنید تا بتوانید یک محصول خوب را برایشان تولید کنید. این بدین معنا نیست که شما حتما با یک طراح حرفهایی باشید. ولی به بیرون سازمان خود بروید و نظر مشتریان محصول خود را جویا شوید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مدیریت محصول، مدیریت پروژه نیست!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب "مقدمه ای بر تحلیل مالکیت محصول" منتشر شد
بر اساس علایق شما
ویرگولاوا! (از حرفایی که تو دلت پنهونه میترسم!)