مهندس نرمافزار در گوگل. دکترای هوش مصنوعی. از زندگیام، کارم، کتابهایی که میخونم و هرچیزی که به نظرم جالب میاد مینویسم. نظرها شخصی است.
سه سوال رایج همه مصاحبههای کاری
یکی از دوستان اخیرا برای مصاحبه کاریاش ازم مشورت خواسته بود. وقتی داشتم جوابم رو براش آماده
میکردم، مجبور شدم برای اولین بار بشینم فکر کنم تو مصاحبهها چه نکاتی رو باید رعایت کرد. نکات رو که براش آماده کردم، به نظرم بد نیومد که اینجا هم بنویسمشون.
من نزدیک دو سال هست که در گوگل برای استخدام مهندس نرمافزار و یادگیری ماشین مصاحبه میکنم و توصیههام رو از لابلای مصاحبههای خودم در آوردم. ولی از اونجایی که سوالهای تخصصی هر رشته متفاوته، نمیشه راهنمایی کلی برای همه مصاحبههای فنی داشت. ولی قسمتهای رفتاری مصاحبهها همهجا شبیه هم هستن. به همین دلیل، تمرکز این نوشته روی سوالهای فنی مربوط به رشته کامپیوتر یا هوش مصنوعی نیست؛ بکله سوالهای رایج و نکاتی هستن که تقریبا برای همه مصاحبهها و همهی موقعیتهای شغلی تکرار میشن.
تو این پست، سه سوال رایجی رو که باید خیلی بدیهی باشن ولی معمولا همه بهشون کم توجهی میکنن، توضیح میدم.
خیلی خلاصه خودت رو معرفی میکنی؟
همه مصاحبههای ما با همین سوال شروع میشن و انتظار میره که متقاضی بتونه خودش رو در حد پنج دقیقه معرفی کنه. ولی بطرز عجیبی اکثرا در معرفی خودشون آماده نیستن و یه سری جملات نامفهوم تحویل مصاحبهکننده میدن. آماده نبودن تو این قسمت خیلیها رو دچار دستپاچگی هم میکنه؛ اینکه نتونستن همه کارهای مهم گذشتهشون رو درست معرفی کنن روی ذهنشون سنگینی میکنه و تو قسمتهای بعدی هم عالی عمل نمیکنن.
خب، چطور جواب این سوال رو بدیم؟ شخصا این روش رو بیشتر از بقیه میپسندم که سه قسمت داره:
۱) معرفی خود در رشته و کار - در چه رشتهای درس خوندین، چه دانشگاهی بودین، محل کار فعلی شما کجاست، تو چه زمینهای تخصص دارین (سابقه کار یا تحصیل) و مسئولیتهاتون چیها هستن.
۲) توضیح دادن چند پروژه یا دستاورد مشخص که از بقیه مهمترن. این پروژهها رو با توجه به میزان اهمیتشون مرتب کنین - بزرگی پروژه و ارتباطش با موقعیتی که دارین براش مصاحبه میکنین. برای توضیح هر پروژه این ساختار رو در نظر بگیرین: i) شرح مساله و اهمیتش، ii) راه حل شما، و iii) نتیجه نهایی که بدست آوردین. بین این سه قسمت، شرح مساله از بقیه مهمتره. مصاحبه کننده باید بفهمه شما رو چه مشکلی کار کردین و چرا باید براش مهم باشه. احتمالا توضیح یک یا دوتا پروژه کفایت میکنه.
۳) چرا شما دنبال این موقعیت هستین؟ (موقعیتی که دارین براش مصاحبه میکنین) جوابی که من دوست دارم تقریبا اینطوریه: "اگرچه من از موقعیت و شرکت فعلیام خیلی راضی ام، ولی فکر کردم الان میتونه وقت یک چالش جدید باشه. تیم شما در [فلان حوزه] کارهای مهمی انجام داده (یا قراره انجام بده) و برای من که تو این زمینه کار میکنم (یا میخوام کار بکنم) بسیار هیجان انگیزه."
باز هم تاکید کنم که برای این قسمت باید تمرین کرد. خیلیها همه تمرکزشون رو میذارن رو قسمتهای فنی مصاحبه و از معرفی خودشون غافل میشن. دوستان، باور کنید این قسمت اصلا راحت نیست! تمرین کنید!
در پنج سال آینده خودت رو کجا میبینی؟
این سوال هم نسبتا رایجه و به نظر من سوال بدی هم نیست. اتفاقا نشون میده طرف چقدر خودش و حوزهی کاریش رو میشناسه و تونسته برای آیندهاش یه مسیر معقول و منطقی متصور باشه. از بین جوابهایی که شنیدم، این ساختار رو بیشتر از بقیه میپسندم که این هم سه قسمت داره:
۱) مشخص کنید چکار میکنید. مثلا "من در ۱-۲ سال آینده سعی میکنم تمام جزییات [موقعیت شغلی] رو بشناسم و با توجه به پیشینهای که در [فلان حوزه] دارم، تو این قسمت کاملا مسلط باشم. بعد، برای ۲-۳ سال سعی میکنم که مسئولیتهای بیشتری بپذیرم و ببینم رو [موضوعهای دیگه] چه کارهایی میشه کرد و اون پروژهها رو رهبری بکنم."
۲) علاقهتون چیه: مثلا "...من خیلی به [این صنعت] علاقه دارم و به نظرم در آینده نقش مهمتری هم خواهد داشت."
۳) برجسته کردن تعهدتون به شرکت: مثلا "... به نظرم این شرکت برای رشد و کار کردن در [فلان تخصص] گزینهی عالیای هست که اجازه میده من تجربه مرتبط با علاقهام رو بدست بیارم و رشد کنم.
در آخر، سوالی از من نداری؟
وقتی مصاحبه داره تموم میشه معمولا در حد ۵ دقیقه به متقاضی وقت میدن که اگه اون سوالی داره بپرسه. مثلا کاندیداها میپرسن "شرایط شرکت چطوره؟"، "چیزی بوده که ازش ناراضی بودی؟" و غیره. (حتی یکی پرسیده بود "غذای ایرانی هم دارین اونجا؟" ?)
این قسمت جز ارزیابی نیست و جواب غلط (در واقع سوال غلط) وجود نداره. ولی یه سوال هست که من توصیه میکنم حتما بپرسین: "فرض کنید به تیم شما اضافه شدم. دوست دارم بدونم چطور میشه تو این تیم موفق بود؟ به عنوان کسی که چند ساله توی این تیم هستین، چه توصیهای برای منِ تازهوارد دارین که بتونم موفق بشم؟"
چرا پرسیدن این سوال رو توصیه میکنم؟ چون این سوال یه جورایی کمک دریافت کردن هست. مصاحبهکننده برای اولین بار تو مصاحبه خودش رو در سمت شما میبینه و سعی میکنه شرایط شما رو درک کنه و بهتون راهنمایی مفیدی بکنه. یه چیزی شبیه مشاوره دادن هست. طرف سعی میکنه در موفقیت شما، به عنوان مشاور و راهنما، سهیم بشه. از پرسیدن این سوال هم راهنماییهای خوبی دریافت میکنین و هم احتمالا اطلاعات مفیدی در مورد فرهنگ اون شرکت و تیم بدست میارین؛ ولی از همه مهمتر، این سوال باعث ایجاد یک ارتباط دوستانه و حرفهای با مصاحبهکننده میشه.
یه توصیه هم برای چگونه رفتار کردن سر مصاحبه دارم. دو تایپ شخصیتی هستن که برای ما خط قرمز به حساب میان:
یک. آدمهای pushover: اونهایی که از خودشون هیچ نظری ندارن و هرچی شما میگین رو میپذیرن و تایید میکنن.
دو. آدمهای arrogant: اونهایی که انقدر از خود راضی هستن که فقط حرف خودشون رو قبول دارن، با مصاحبهکننده از بالا به پایین صحبت میکنن، و موضعشون رو هیچوقت عوض نمیکنن؛ حتی وقتی دارن اشتباه میکنن، پذیرفتن اشتباه و اصلاح حرفشون براشون غیرممکنه.
توصیه من هم همین هست؛ نه pushover باشید و نه arrogant. به حرف طرف مقابل خوب گوش کنید. اگه به نظرتون منطقی نمیاد، سوال بپرسید. اگه قانع نشدید، نقطه نظر خودتون رو توضیح بدید و بگید چرا براتون منطقی نیست (pushover نباشید و الکی چیزی رو تایید نکنید). در عین حال، اگه متوجه حرف طرف شدید و فهمیدید اشتباه کرده بودین، رو اشتباهتون پافشاری نکنید. پذیرش نقطه نظر مقابل نشون دهنده شخصیت بالغه (arrogant نباشید).
مطلبی دیگر از این انتشارات
نصب جاوا و اجرای یک برنامه ساده در CMD
مطلبی دیگر از این انتشارات
توضیحی در مورد threadها در زبان جاوا
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا باید از الگوی repository استفاده کنیم؟