سعی می کنم انسان باشم... سعی می کنم همیشه حرف حق رو بزنم، حتی اگر به زیان من باشد...
چند نکته برای برنامه نویسان ( راهنمای شغلی)
سلام! روی صحبتم با دوستانیه که به تازگی یه زمینه ای از برنامه نویسی و تکنولوژی های مربوط رو یاد گرفتن و قصد ورود به یه شغلی در زمینه کاری خودشون رو دارن. بر حسب تجربه خودم، چندتا نکته رو عرض می کنم، امیدوارم به درد دوستان بخوره.
1- هدفتون رو مشخص کنید. خیلی مهمه که بدونید چه مسیری رو دنبال می کنید. آیا هدفتون یه زندگی کارمندیه؟ که هشت صبح برید و چهار بعدظهر برگردید؟ یا میخواید تجربه ای کسب کنید و بعد یه مدت محل کارتون رو عوض کنید و همینجور پله پله جلو برید؟ هر کدوم از این موارد مزایا و معایب خودشو داره.
2- زیاد درگیر اسم و رسم شرکت نباشید. بزرگ بودن اسم یک شرکت، لزوما به معنای بهترین بودنش نیست. خیلی از شرکت های ایرانی که اسم و رسمی پیدا کردن، به احتمال بسیار قوی از یک رانت سنگین استفاده کردن و معمولا استعداد سازمان یا رعایت اصول مدیریتی علت موفقیتشون نبوده. کار در چنین شرکت هایی مثل جهنمه. چون معمولا پدیده نورچشمی ها در این مکان ها وجود دارن و شما رو از ادامه تلاش دلسرد میکنن. از این گذشته چون جریان پول در این شرکت ها بالاست، معمولا نگاه بالا به پایین به شما و همکاراتون وجود داره.
3- از کار کردن در شرکت هایی که اول کار خیلی بزرگ حرف میزنن، طرح های عجیب و غریب در حد اپل و مایکروسافت دارن!، رقبا رو تضعیف میکنن و کلا میخوان دنیا رو تغییر بدن حتی الامکان خودداری کنید. چون بعد از چند ماه درشون معمولا تخته میشه و بیکار میشید. برحسب تجربه بخوام بگم، شرکتی که بیزنس پلن داره و معلومه دنبال چیه، همون اول کار همه چیز رو روی طبق اخلاص نمیریزه و به شمایی که اصلا معلوم نیست در اونجا مشغول به کار بشید یا نشید، همه چیز رو نمیگه.
4- از برخورد تند نترسید! معمولا شرکت هایی که توش deadline خیلی اهمیت داره و با خنده و خوشی deadline ها رو به تاخیر نمیندازن، معلومه که آینده دارن. اگه مدیر پروژه سرتون داد زد، اگه از حقوقتون کم کرد، اگه تهدید به اخراجتون کرد، پیشنهاد میکنم دو دستی اون شغل رو بچسبید! چون معلومه که تو اون شرکت اهمیت دارید و به قول معروف آدم حسابتون کردن!
5- حتما حتما در کنار برنامه نویسی، دنبال یه بیزنس دیگه هم باشید. حالا چه مرتبط، چه غیر مرتبط. واقعیتش رو بخواید، نهایتا تا 40-45 سالگی میتونید برنامه نویسی کنید. چون بعد اون شاید دیگه حوصله و توانایی حل مسائل برنامه نویسی رو نداشته باشید. ناخوشی های جسمی مربوط به برنامه نویسی (ناراحتی های چشم، کیست مویی و...) معمولا اجازه نمیده بیشتر از این سن ها کار کنید. مگر اینکه ناچار باشید.
6- برای تخصص، همیشه کار هست. از این شاخه به اون شاخه هم نپرید. ممکنه مثلا به شما بگن بابا دیگه دوران وب کارها تموم شد، کی میره سایت طراحی کنه!! نون تو طراحی اپلیکیشنه! این حرفا یا از رو غرض ورزیه، یا بیسوادی. در کار خودتون متخصص بشید. همون اپلیکیشن، اگه یه API تحت وب بهش وصل نباشه، به لعنت خدا هم نمی ارزه! دنبال بازار نرید، بازار رو دنبال خودتون بکشید. اینکه میگن مثلا جاوااسکریپت داره رشد میکنه، php داره در افق محو میشه و مثلا پایتون خیلی خوبه، پس بریم سراغ پایتون، اینا همش نشان بی تجربگیه. زبان جدید، تکنولوژی جدید خیلی خوبه. منتها وقتی بدونید واسه کجا کاربرد داره. زبان های برنامه نویسی ابزار کار شماست. ولی این سطح دانش شماست که مشخص میکنه چی کجا خوبه. شما یه ست آچار بوش درجه یک با قیمت ده بیست میلیون بده دست یه شاگرد مکانیک، بگو موتور ماشین رو پیاده کن! طرف هنگ میکنه! ولی یه آچار 13 و 28 به اضافه کمی لوازم اضافی بده یه استادکار، تو دو ساعت موتور رو میاره پایین!
7- بشدت، بشدت روی تقویت زبان انگلیسی کار کنید. وقتی زبانتون خوب باشه، میتونید داکیومنت رو درست بخونید. وقتی درست خوندید، میتونید طبق استاندارد جهانی کار کنید و وقتی طبق استاندارد جهانی سوال بپرسید، جوابتون رو سریع می گیرید و بهترین کد ممکن رو تحویل میدید.
8- وقتی توی تیم کار میکنید، اصول تیم رو رعایت کنید. همیشه خودتون رو جای دریافت کننده کدتون بذارید. اگه تو تیم backend هستید، انقدر کد رو واضح بنویسید که تیم frontend که درکی از backend نداره، به سادگی از کد شما استفاده کنه. اینجور هم یه وجهه حرفه ای پیدا می کنید، هم از لیست تعدیل نیرو (در شرایط اخراج کارکنان به دلایل مالی) خارج میشید، هم اگر روزی روزگاری خواستید محل کارتون رو عوض کنید، توی رزومه تون یه چیز مشتی و خوب دارید که کارفرما رو قانع کنه شما رو کار بگیره.
9- همیشه قیام امام حسین یادتون باشه. کار کردن به هر قیمت، منجر به لوث شدن و به گندکشیده شدن خودتون و شخصیتتون میشه. گاهی باید در اوج خداحافظی کرد، ولو اینکه به قیمت مرگ باشه. با غرور کار کنید. نه خطا کنید، نه عذر بخواید. مسلما شرکتی که در اون کار میکنید، آخرین جای دنیا نیست. بزنید بیرون، شاید اوضاع خیلی بهتر از اونی شد که فکر میکردید!
10- صداقت داشته باشید. هرگز بخاطر اینکه شما رو استخدام کنن، تو رزومه یا روز مصاحبه دروغ نگید. مرد و مردونه بگید کی هستید و چی بلدید. چیزایی که بلد نیستید رو صادقانه بگید نمیدونم. باور کنید صداقت خیلی خوبه. تا اینکه برید سر پروژه و یهو تو کار بمونید و به بدترین شکل ممکن، در حالی که شرمسار دروغ هستید، اخراج بشید. تازه معمولا شرکت ها با هم ارتباطات اداری دارن و وقتی بخواید جای دیگه استخدام بشید، از شرکت قبلی شما استعلام میگیرن. کافیه شرکت قبلی بگه که دروغ گفتید. دیگه کلا پروسه استخدام کان لم یکن میشه.
انشااله موفق و موید باشید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه معماری نرمافزار را بهبود دهیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بافر چیست و فلاش بکنیم یا نکنیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
Dependency Injection (DI)