طلبه، نویسنده، محقق و مدرس
به کجا چنین شتابان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام؛
امروزه در فضای مجازی، شاهد شکلگیری سایتهای بسیار زیادی در زمینه آموزش برنامهنویسی هستیم؛ که سعی میکنند کاربران فضای مجازی را به سمت و سوی برنامهنویس شدن سوق دهند. البته این روزها، همه کارها براساس میزان درآمد و سودی که برای افراد دارند؛ مورد توجه یا بیتوجهی افراد قرار میگیرند. برنامهنویسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از مردم بر این باور هستند که برنامهنویسی مانند بسیاری از کارها، یک شغل بوده و افراد میتوانند پس از طی کردن دورههای آموزشی مربوطه، به یک برنامهنویس تبدیل شوند و براساس تبلیغات فضای مجازی، میتوانند درآمد بالایی داشته باشند. درمورد صحت و سقم این مسأله نمیخواهیم صحبت زیادی داشته باشیم ولی اگر بخواهیم کمی در این زمینه اطلاعات خود را افزایش دهیم باید چنین گفت: "برنامهنویسی یکی از گرانترین شغلها و برنامهنویس یکی از مهمترین افراد در جامعه امروزی است و بر این اساس، بله، درآمد خوبی هم دارد". ولی به این نکته توجه کنید که "برنامهنویسی چیست و برنامهنویس کیست". در این نوشته قصد داریم به این نکته بسیار مهم بپردازیم. پس لطفا با این نوشته همراه باشید.
ابتداء بگذارید خودم را به صورت اجمالی خدمت شما معرفی کنم:
نام و نام خانوادگی: عماد سلیمانی خشوئی
تحصیلات: ادبیات و علوم انسانی: دیپلم | حوزه علمیه: سطح دو
تخصص: کلام و اعتقادات - فلسفه اسلامی و غرب - ادیان و فرق - رسانه - برنامهنویسی وب، ویندوز و موبایل
در نگاه اول ممکن است این نکته به ذهنتان خطور کند: "چی شد؟ طلبه؟ برنامهنویسی؟ فلسفه؟ دیپلم؟". در پاسخ باید عرض کنم: "بله". در گذشته افرادی بودند که با علومِ مختلفِ روز، متناسب با نیاز خود و جامعهای که در آن زندگی میکردند؛ آشنایی داشتند. علت این مدل آشنایی در گذشته را میتوان به دو شکل تحلیل کرد:
اول) عدم رشد فکر عموم جامعه جهت کسب علم و توقف در فضای زندگی روزمره و در نهایت، کسب مهارت فنی
دوم) وجود دیدگاه جامعیت علمی در میان اهل علم که باعث میشد آن افراد به یک دستهبندی از علم قانع نباشند و سعی کنند به دیگر دستهها نیز ورود کرده و در حد توان و مهمتر، در حد نیاز(خود و جامعه) از آن علم، به دانش خود اضافه کنند.
در دوران مدرنیته که شاید بتوان گفت از زمان صنعتی شدن حیات انسانی شروع شده است؛ تفکر گذشته که همان "جامعیت علمی" بود، از بین رفت و نگاه به جهان، پدیدهها، انسان و علم، کاملا تخصص محور شد. در گذشته مردم برای رفع مسائل و مشکلات خود به افرادی رجوع میکردند که فقط در یک موضوع تخصص نداشتند و با علوم متفاوت آشنایی داشتند و دلیل آن پیشتر بیان شد. در دوران مدرن که جامعه به تخصصهای مختلف نیازمند شد، مردم برآن شدند تا در حد توان و متناسب با نیاز که این بار، نیازِ صنعت و جامعه بود، تخصصی در یکی از بخشهایی که الآن جزء جدایی ناپذیر زندگی شده کسب کنند و پیش و پس از کسب آن دانش و حتی حین آن، فرصتی پیش نمیآمد که به موضوعات دیگری که میتواند مورد نیاز ایشان و جامعه باشد آشنا شوند و سعی کنند در حد توان و نیاز، دانشی کسب کنند(به صورت خلاصه عرض شد و البتّه، نیاز به تبیین کاملتری دارد که در این مقال نمیگنجد). بنابراین، جامعه، در دوران مدرن با مسئلهای به نام "محدودیت دید و نیاز" مواجه است. این محدود شدن برای انسانی که ذاتاً به دنبال رشد و تکامل است؛ میتواند مشکلاتی به همراه داشته باشد. یکی از این مشکلات، محدودیت مسیرهای کسب درآمد و در نتیجه، میل به حضور در فضاهایی است که میتواند بازدهی مالی بیشتری را همراه داشته باشد. در این حالت، افرادِ یک جامعه، به جای نگاه به تواناییها و مهمتر، نیاز خود و جامعه، سعی میکنند براساس میزان درآمدِ یک شغل، آن را انتخاب یا رد کنند. این انتخاب یا رد، معمولاً با تحقیق همراه است که عمدتاً حول محور اقتصادی شکل میگیرد. یعنی افراد جویای کار، بیش از اینکه به ذات یک فعالیت و همچنین آثار آن در جهان و جامعه توجه کنند، به نکاتی از قبیل چند ساعت از وقتم را میگیرد، بیمه دارد یا خیر، حقوقش چه میزان است، حضوری یا غیرحضوریست، امکان رشد مالی دارد یا خیر و ... توجه میکنند و البتّه، در میان افراد جویای کار، افرادی هم هستند که به ذات فعالیت و آثار آن توجه دارند ولی تعداد آنها بسیار اندک است. نتیجه این مدل تفکر و توجه در زمینه کسب مهارت و انتخاب شغل و آینده کاری، چیزی جز نگاه محدود به جامعه و در نتیجه، پایین آمدن کیفیت نخواهد بود. توجه کنید منظور بنده از کیفیت این نیست که یک کار خروجی خوبی نخواهد داشت بلکه منظور، آثار آن فعالیت بر جهان و انسان است.
سعی کردم یک مقدمه تقریباً قابل قبول خدمت شما ارائه کنم در راستای همسو شدن فکر و دیدگاه جهت پرداختن به بحث اصلی که همان برنامهنویسی چیست و برنامهنویس کیست است.
خب، اگر بخواهیم درمورد برنامهنویسی و برنامهنویس صحبت کنیم لازم است چند نکته را پیرامون آنها بندانیم:
اول) برنامهنویس صرفاً پولی نمیگیرد تا برنامهای بسازد و تحویل دهد.
دوم) برنامههایی که نوشته میشوند، براساس زبانهای مختلف، حیطه اجرایی مخصوصی دارند. برای مثال برخی در سیستم عامل ویندوز و برخی دیگر در سیستم عامل لینوکس و یا مک قابل اجراء هستند. همچنین زبانهایی نیز وجود دارند که توسط آنها میتوان در اصطلاح برنامههای چند سکویی نوشت که روی سیستم عاملهای متفاوتی اجراء شوند.
سوم) برنامههایی که تولید میشوند، میتوانند به صورت آنلاین یا آفلاین کار کرده و اهدافی را که برای آن ایجاد شدهاند، محقق کنند. سایتها، نرمافزارهایی که برای گوشیهای هوشمند طراحی و ساخته میشوند و قرار است اطلاعاتی را میان دو یا چند کاربر و همچنین میان کاربران و سرورها ردّ و بدل کنند و شبکههای مجازی جزء نرمافزارهای آنلاین هستند و نرمافزارهایی مانند مجموعه آفیس برای ویندوز، نرمافزارهای تغییر فرمت فایل و نرمافزار فتوشاپ نیز، جزء نرمافزارهای آفلاین هستند؛ البته برخی از این نرمافزارها قابلیت دوگانه آنلاین و آفلاین دارند که درصورت نیاز در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
چهارم) برنامهنویسی و تولید برنامه صرفاً جهت سهولت انجام امور و بالا بردن سرعت کار نیست بلکه اهداف متفاوتی میتواند داشته باشد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
توضیح هر کدام از نکات بالا و نکاتی که هنوز بیان نکردهام، ممکن است به مذاق برخی از خوانندگان این نوشته خوش نیاید به همین دلیل، از بیان و توضیح برخی نکات خودداری میکنم و درصورت نیاز به کسب اطلاع دقیقتر پیرامون مطالب این مقاله، میتوانید با حقیر به صورت خصوصی صحبت کنید و مطالب را جویا شوید.
متأسفانه امروزه، آموزشهایی در فضای اینترنت و شبکههای مجازی دیده میشود که در عین حال که جهت یادگیری مفیداند، میتوانند ضربههایی را به بدنه اجتماع وارد سازند. این ضربهها ناشی از آموزش غیراصولی بوده و اصلا به صرف آموزش ارتباطی ندارد. بنابر آنچه از تاریخ فهم میشود، آموزش، همیشه یک رکن مهم و اساسی در جامعه بوده به نحوی که برخی از علوم به دلیل آثار مخربی که میتوانست داشته باشد، تقریباً از برخی جوامع به صورت کلی رخت بربست و برخی از دانشمندان نیز نگرانیهای خود را درمورد علم یا علومی ابراز کرده و برخی دیگر مطالب علمی خویش را از بین بردهاند. همچنین وقتی به تاریخ شکلگیری جوامع نگاه میکنیم یا حتی امروزه به فضای آموزشی برخی از کشورها یا سیستمها توجه میکنیم، در مییابیم که علم، آموزش و مطالب علمی، چه میزان مهم هستند. این اهمیت تا حدی بوده و هست که به خاطر آن کتابخانهها در آتش سوختهاند، جنگها شروع شدهاند، ترورها صورت گرفته است و ... و هنوز هم ادامه دارد. ایجاد فضایی تقریبا واقعی در دل ابزارهای ارتباطی با حقیقت دیجیتالی، برنامهنویسی را به یکی از علوم استراتژیک تبدیل کرده و این در حالی است که یادگیری آن از میزان دسترسپذیری بالایی توسط عموم مردم برخوردار است. این میزان از در دسترس بودن، مخالف با استراتژیک بودنِ آن است ولی اگر بگویم اهدافِ پشت پرده بسیاری دارد که انتشار عمومی آنها به ضرر افرادی است که از این راه کسب سود میکنند باور نخواهید کرد. نمیخواهم فضای توطئه و توهم توطئه ایجاد کنم. احساس میکنم مطلب بسیار طولانی شد. این کلام آخرم باشد. همانگونه که برای ساخت یک سازه آهنی، شرکتهایی مانند ذوب آهن اصفهان، ابتداء پس از تحقیقات بسیار زیاد پیرامون مواد و ساختار، یک قالب طراحی میکنند و سپس آهن مذاب را در آن شکل میدهند، برنامهنویسی نیز چنین حالی دارد. یعنی باید حتما درمورد جامعه هدف، نیازها، خروجیهای مورد نیاز، مدل ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، پلتفرم ارائه برنامه، امکان استفاده از ابزارهای متفاوت جهت تحقق اهداف مورد نیاز و ... تحقیق کرده و سپس اقدام به تنظیم الگوریتم و نهایتاً تولید کرد. در فضای آموزشی فعلی در دانشگاهها، آموزشگاهها و دیگر فضاهایی که آموزش برنامهنویسی میدهند، این اصل مهم یعنی "آثار و ذات" مورد غفلت قرار میگیرد که میتواند آثار نامناسبی داشته باشد.
این مطلب ادامه دارد و در این بخش به اتمام نمیرسد. با تشکر از توجه شما بزرگواران
تاریخ نگارش مطلب: 06 اردیبهشت ماه 1401
مطلبی دیگر در همین موضوع
مشکلات اساسی کارفرماهای ایرانی برای کارکردن با فریلنسرها
مطلبی دیگر در همین موضوع
آدمهایی که نماد میشوند
افزایش بازدید بر اساس علاقهمندیهای شما
تجربه کدوم جذابتره؟ بلکفرایدی یا اسنپپی؟