اینستاگرام و ازادی بیان

"آزادی ودیعه ای است الهی که از طریق قدرتی بالاتر از انسان به او واگذار شده است. انسان محکوم به آزاد زندگی کردن است. انسان آزاد زاده شده و آزاد خواهد مرد. هرکس و هر قدرتی بخواهد آزادی را از انسان سلب کند محکوم به فنا است. حرفی که می زنی را قبول ندارم اما حاضرم بمیرم تا آزاد باشی که حرفت را بزنی"

اینها جملاتی زیبا در باب آزادی هستند که در زمان های مختلف توسط فلاسفه ی مختلف مانند سارتر، هایدگر، لاک، جان استوارت میل، روسو و... گفته شده است و بارها توسط سیاستمداران غربی مورد استفاده قرار گرفته است. اما در عمل چقدر به این آموزه ها ملتزم هستند؟

آزادی امروز بیش و پیش از آنکه یک تئوری باشد، یک دستمایه ی سیاسی است که با آن به سوریه حمله کنند، پروپاگاندای رسانه ای علیه ایران و روسیه به کار ببرند، خود را بهترین کشور دنیا بنامند و مردم سایر ملل را عاشق خود کنند. آزادی امروز بارزترین شکل از فساد یک مفهوم است. مفهومی که زمانی به عنوان یک ارزش مطلق شناخته میشد. مفهومی بالاتر از عدالت و خیر. اما امروز آزادی تنها شوآفی برای مظلوم نشان دادن خود و ظالم نشان دادن بقیه است.

در طی روزهای اخیر اینستاگرام که تحت تملک فیس بوک است با بستن صفحات افراد شاخص کشور فاز جدید از مقابله با آزادی را پیش گرفته است. نرم افزاری که نزدیک به بیست و پنج میلیون کاربرش ایرانی هستند. هرکجای دنیا با چنین تحقیری مواجه می شدند مطمئنا تقابلی در خورد نشان می دادند اما اینجا ایران است و خودتحقیری کار هرروز ماست. به شخصه به نقطه ای رسیده ام که ترجیح می دهم از وزیر جوان درخواستی نداشته باشم تا اینکه ناامید شوم.

گرچه وقتی که خوب فکر می کنم، می بینم چه خوب شد که لااقل چند صباحی دهان منتقدان و سینه چاکان غرب که آزادی را مطلق ترین تحفه و ارزش نهایی بشر تصور می کردند بسته می شود. تا بدانند حتی در مهد دموکراسی نیز اگر حرفی خلاف خواستشان بزنید به راحتی شما را قلع و قمع می کنند. تا بتوانند روح دیکتاتور غرب را در پس چهره ی ظاهر فریب آن تماشا کنند. امید است که روزی این روح دیکتاتور برای همه حتی کسانی که چشمانشان را روی حقایق واضح بسته اند اشکار شود.