موتور جستجوی شغل جابیکو www.jobico.ir l
۲۰ استراتژی بازاریابی استارت آپ ها
وقتی یک کسب و کار آنلاین را شروع میکنید، تبلیغات آن میتواند آن را تا آسمانها بالا ببرد، یا برعکس آن را به زمین پر از گناه با تمام سردردها، شرایط دشوار، مسائل مالی و… تنزل دهد. اما اگر میخواهیم به موفقیت برسیم، باید مثبت فکر کنیم. و ما سعی میکنیم مثبتاندیش باشیم. با این حال استارت آپ بدون استراتژی مثل سفری است که فرد نقشه راه آن را ندارد. بنابراین هدف این مقاله،نمایش ۲۰ استراتژی بازاریابی استارت آپ هاست و دادن نقشهای به خوانندگان است ، تا در جنگل انبوه و سرکش بازاریابی راه خود را گم نکنند.
مقدمه:
استراتژی بازاریابی هر شرکتی همیشه به چند عامل بستگی دارد: محصول شما، بازار شما، و کسب و کار شما. اما نهایتا همه چیز به پول بستگی دارد. فکر نمیکنم کسی بتواند این واقعیت را انکار کند که بودجه استراتژی را تعیین میکند. بدون شک استراتژی بازاریابی استارت آپ ها باید برای هر موردی کاملا خاص و ویژه باشد. با این حال چند نکتهی کلی و مهم برای هر کسب و کار وجود دارد .
– برای چه کسی توزیع میکنید؟ (آن بخش از بازار که هدف شما است).
– آدمها چرا باید محصول شما را بخرند؟ (چگونه میتوانند از خرید آن نفع ببرند).
– چه چیزی شما را از رقبا متمایز میکند؟ (پیشنهاد ویژهی فروش شما).
من نمیخواهم زیاده گویی کنم، میخواهم سراغ نکتهی اصلی بروم. اکنون که سه موضوع کلی و ضروری برای هر کسب و کار را شناسایی کردیم، میتوانیم نوعی دستورالعمل برای استراتژی بازاریابی استارت آپ ها ارائه کنیم که هر استارت آپ بتواند به سرعت به یک سازمان کامل رشد پیدا کند. ما تصمیم گرفتیم فناوریهای تجربی را در نظر نگیریم چون یک شرکت استارت آپ به سادگی نمیتواند از پس ریسک بر بیاید و بهتر است استراتژیهایی را به کار بگیرد که در طول زمان امتحان خود را پس داده و همیشه جواب میدهد.
۱. متمرکز کار کنید
مخاطب هدفتان را انتخاب کنید. سعی نکنید همه را راضی نگه دارید، چون این مسیری است که به هیچ جا نمیرسد. بگذارید جملهای را از کتاب “مجذوب کردن” اثر سالی هاگزهد نقل کنم: “اگر هیچ کسی را به واکنش منفی تحریک نکردهاید، هیچ کس را نیز مجذوب نکردهاید.” کوههای یخی در طول شب منجمد نمیشود و شما مجبور نیستید فورا نظر مثبت همه را جلب کنید. با چیز کوچکتری شروع کنید، تمرکز کنید، و سپس آن را توسعه دهید. در ضمن، فیس بوک زمانی برای دانشجویان در دانشگاههای خاص بود، و ببینید اکنون چه اتفاقی افتاده است. ما، نوجوانان ما، مادرها، پدرها، و حتی پدربزرگ و مادربزرگها در فیس بوک حساب کاربری دارند. این مثال واضحی از تمرکز صحیح است.
. رسانههای اجتماعی را فراموش نکنید
تعامل مستقیم با مشتریان بالفعل و بالقوه از طریق رسانههای اجتماعی یکی از ارزشمندترین تکنیکها برای شروع جنبشی در راستای محصول یا کسب و کارتان است. این روش، اگر رایگان نباشد، ارزان و در عین حال کارآمد است. ساختن برندتان به واسطهی تعامل یک به یک شیوهای خوب است که در درازمدت، و بدون شکست، نتیجه خواهدداد.
۳. محتوای باکیفیت تولید کنید
محتوای جالب و مفید اساس سئو و رسانههای اجتماعی است. هنگام تولید محتوا با خودتان روراست باشید. یک سوال را از خودتان بپرسید: “آیا محتوای من واقعا ارزش اشتراکگذاری دارد؟” به کاربران دلیلی بدهید تا از وبگاه شما بازدید کنند؛ محتوای باکیفیت دلیل خوبی است.
۴. از تمام ابزارهای بازاریابی استفاده کنید
منظور ما از این نکته این است: همهچیز را امتحان کنید. سئو، بازاریابی ایمیلی، و بازاریابی اجتماعی را پوشش دهید. وقتی برای هدایت سریع درآمد/ تبدیل مشتری، به یک تکیهگاه مطمئن نیاز دارید، تبلیغات هزینهدار (تبلیغ در سایتها، پرداخت در ازای هر کلیک، و غیره) را از قلم نیندازید.
۵، ۶ و ۷. برند قوی و هویت برند خود را بسازید
بازاریابهای متخصص اذعان کردهاند که بدون یک هویت برند قوی، ساختن یک پیشنهاد محصول/ خدمت قابل اطمینان و استراتژی بازاریابی استارت آپ ها غیرممکن است. ساختن اینها باید مقدم بر سئو، مضامین رسانههای اجتماعی، محتوای باکیفیت و… باشد. استارت آپها قبل از نوشتن هرگونه محتوا برای سایت باید اول مشخص کنند چه کسی و چه چیزی هستند، چون برند شما روی طرحتان، زبانتان، رویکردتان و… اثرگذار است. آدمها همانطور که با آدمهای دیگر ارتباط برقرار میکنند، با برندها نیز ارتباط برقرار میکنند. اگر فردی مطمئن نباشد کیست، کاملا مشخص است، و شما به سختی با چنین فردی طرح دوستی میریزید. دقیقا همین اتفاق برای یک برند ناپایدار رخ میدهد.
بیایید محرکهای برندسازی درونی را برشماریم: محصول شرکت، ماموریت، چشمانداز، اهداف، مخاطب هدف، و برداشتهای کارمند؛ و محرکهای بیرونی: تمام راههای دستیابی به مشتری، و نیز این که عامهی مردم چه برداشتی از کار شما دارند.
البته شما میتوانید برای برندسازی هزینه کنید، ولی اگر از نظر مالی در مضیقه هستید، خودتان به سادگی تصمیم بگیرید چه نوع سوالاتی را میخواهید پاسخ دهید، و با استفاده از یک ابزار نظرسنجی ساده آنها را جواب بدهید. از خودتان و کارکنانتان سوالاتی مانند این را بپرسید: “چرا در این کسب و کار هستید؟ کسب و کار شما چه میکند؟ مشتریان شما چه کسانی هستند؟ بزرگترین رقبای شما چه کسانی هستند؟ محصول شما چیست؟ بزرگترین مشکلی که محصول شما آن را رفع میکند چیست؟ در ۵ سال آینده شرکتتان را در چه جایگاهی میبینید؟ فرهنگ شرکتتان را چگونه توصیف میکنید؟” اگر هنوز مشتری ندارید، با این نوع محرکهای درونی شروع کنید تا حداقل تمام اعضای تیمتان در یک مسیر فکری باشند.
هنگامی که این پژوهش کامل شد، میتوانید به این فکر کنید که چگونه خودتان را به عامهی مردم معرفی کنید. همچنین باید قادر باشید بهتدریج بخشهای بازارتان را با این تمرین بهدست بیاورید و دورنمایی از مشتریانتان بهدست بیاورید که به شما کمک میکند هر بخش از بازار را به درستی هدف قرار دهید و پیام مناسبی را انتقال دهید.
اگر این سنگ بنا را به درستی قرار دهید، میتوانید ابزار و اطلاعات خوبی برای بازاریابی بهدست بیاورید. در پایین سطح، این ابزار و اطلاعات (بسته به محصول شما) شامل این موارد است:
– یک وب سایت و اپلیکیشن یا وب سایت موبایلی
– ارائهای برای فروش
– یک بروشور
– بهترین شیوهای که ارزش محصول شما را نشان میدهد (وقتی کسب و کارتان پا گرفت همچنان به ساختن این محتوا ادامه دهید، چون اینها بهترین نقطهی فروش شما هستند).
این ۴ نکتهی ساده شما را حرفهای نشان میدهد، در فروش اثرگذار است، و ارزش را نشان میدهد.
سپس مطابق با بودجهتان دربارهی یک طرح بازاریابی ۶ ماهه فکر کنید. راههای دستیابی به مشتری شامل این موارد است:
– ایمیل
– ایمیل مستقیم
– رسانههای اجتماعی
– رویدادها (به عنوان شرکتکننده، سخنران یا غرفهدار)
– رویدادهای وب
– تبلیغات
– رسانهها (نشریات و جراید، مقدمه و مقالات تبلیغاتی، رادیو، تلویزیون).
روشهای رایگان و غیر رایگان دستیابی به مشتری را ترکیب کنید.
فارغ از آنچه میتوانید یا نمیتوانید در اختیار داشتهباشید، فقط مطمئن شوید بازاریابیتان منسجم است: درک کامل مخاطب ۷ گام ساده دارد، بنابراین اگر یک کمپین به راه میاندازید، مطمئن شوید روشهایتان برای دستیابی به مشتری با محتوا و طرحهای گرافیکیتان همخوانی دارد، و از طریق چند رسانه منتشر میشود. هر کاری که میکنید، روشی پیدا کنید تا یک ایمیل بهدست بیاورید.
برای پشتیبانی از تلاشهایتان یک سیستم فناوری مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) داشتهباشید.
برای کسب و کارهای کوچک InfusionSoft توصیه میشود، اما سیستمهای زیاد دیگری وجود دارد که میتوانید انتخاب کنید. وقتی شروع به ساختن بانک اطلاعاتی مشتری میکنید و پیگیری میکنید چه کسی ایمیلهایتان را باز میکند، میتوانید یک قیف فروش بسازید که به فروش واقعی ختم میشود. انتظار نداشتهباشید یک ایمیل به یک فروش منجر شود؛ بلکه با استفاده از گامهای مختلف دامنه را محدود کنید تا زمانی که تلفن را بردارید و مستقیما با یک فرد تماس بگیرید – یا حتی بهتر از آن، با شما تماس بگیرند.
بعد از فروش، مطمئن شوید با ارتباط مداوم با مشتری و آموزش، طرح خوبی برای حفظ مشتری دارید.
این مشتریان را راضی نگه دارید و ارزشهایی را که آنها در محصولتان مییابند ثبت کنید. این ارزشها را گردآوری کنید تا بهترین شیوه را پیدا کنید، و مسیرتان را به سوی رهبری صنعتی که به آن وارد شدهاید، پیش ببرید.
۸. از پایه شروع کنید
وقتی به تازگی سعی دارید فضاپیمای کسب و کارتان را پرتاب کنید، ما به شما توصیه میکنیم ایدههای بزرگ را پیگیری نکنید. با نقاط فروش خودتان شروع کنید. روی مشخصات منحصر به فرد محصولتان که رقبا فاقد آن هستند، تمرکز کنید. بر اساس اطلاعات بالا، مشتریان هدف خود را شناسایی کنید.
در همان ابتدا، اکیدا توصیه میشود روی گروههای خاص و کوچک، سلیقهها، ترجیحات، و تقاضاهایی که از آنها مطمئن هستید تمرکز کنید. آنها را زیر نظر بگیرید؛ رفتارشان، علایقشان، تمایلاتشان را بررسی کنید. پس از آن یافتن کانالی برای دسترسی به مشتریان هدف، چندان پیچیده نخواهدبود. همهچیز را تا جایی که امکان دارد ساده کنید. شما از پس سرمایهگذاری پول و تلاش کوتاه و میانمدت به طور همزمان بر نمیآیید.
۹. طرح دقیقی برای بودجه داشتهباشید
این گام به قدری بدیهی و ساده به نظر میرسد که بسیاری از تازه کارها آن را فراموش میکنند. لطفا به یاد داشتهباشید: پول شما تمام میشود، قبل از اینکه حتی متوجه این واقعیت شوید که مراقب نحوهی خرج کردنتان نبودهاید. مهم نیست از چه طریقی به مشتریان دست پیدا میکنید؛ سعی کنید هزینه را دقیقا بررسی کنید. هرگز چیزی را برآورد نکنید. اگر تامینکنندهای دارید برای گرفتن آخرین قیمت واقعی با او تماس بگیرید. شاید بخواهید برای ثبت دادههای گردش مالی از MS Excel استفاده کنید، اما فراموش نکنید که مرتب آن را ویرایش کنید. به این طریق انحرافات و تهدیدات بودجهای احتمالی را به موقع میبینید.
اگر یک نمودار ساده (مثلا نمودار گانت) طراحی کنید تا از پیشرفت طرح بازاریابیتان بینشی اجمالی داشتهباشید و سعی کنید مقدار پولی را که از حساب بانکیتان میرود متعادل کنید، فوقالعاده است. به محض اینکه متوجه شدید مشکلی وجود دارد طرح بازاریابیتان را بازبینی و اصلاح کنید. همچنین ما به شما توصیه میکنیم مقداری پشتوانه داشتهباشید تا در صورت لزوم مخارج”ضروری” بازاریابی را پوشش دهید.
۱۰. بازاریابی ربایشی را به کار بگیرید
این یک استراتژی کمهزینه است که برای بهدست آوردن مشتریان راغب به کار گرفته میشود. این یک راهحل سریع نیست، این شیوه برای رشد و بلوغ نیازمند زمان است. اما به هر حال حاصل آن مشتریان راغب باکیفیت است. آیا میخواهید بدانید چگونه باید شروع کنید؟ در وبلاگتان دربارهی صنعتتان بنویسید تا خودتان را به عنوان یک رهبر اندیشه معرفی کنید. همچنین میتوانید به عنوان نویسندهی افتخاری در نشریات معتبر فعالیت کنید و از اینفوگرافیها، اوراق سفید، مطالعات موردی و امثال آن استفاده کنید. تمام این تلاشها کمک میکند نبض صنعتتان را بهدست بگیرید.
۱۱. به علت خواستههای مشتریان پی ببرید
اینکه از مشتری بپرسید چه میخواهد بیمعنی است، وقتی مشتری را بهدست بیاورید، او چیزی جدید میخواهد. (اینجا ما گفتهی استیو جابز را کمی تفسیر کردیم). بنابراین، کار درست چیست؟ پی ببرید چرا مشتریانتان این محصول یا آن محصول را میخواهند. به این روش شما پی میبرید چرا آدمها یک محصول را میخواهند و میتوانید منحصر به فرد، خلاق و غافلگیرکننده باشید.
۱۲. از رقبا پیش دستی کنید اما بیشتر خرج نکنید
هدف شما این است که از رقبای سرسخت پیشی بگیرید نه اینکه بیشتر از آنها خرج کنید. برای مثال میتوانید یک داستان مهیج دربارهی محصول یا کمپین بازاریابیتان خلق کنید. به علاوه محصول شما باید به قدری فوقالعاده باشد که هر ترفند بازاریابی که برای یک محصول ضعیف به کار گرفته میشود بیفایده باشد.
۱۳. محرکهای اقتصادی کسب و کارتان را درک کنید
منظور ما از این نکته این است که شما باید ارزش طول عمر مشتری را به دقت تحلیل و درک کنید. این شما را از مقدار هزینهی مجاز برای بهدست آوردن مشتری آگاه میکند که پس از آن کانالهای بازاریابی، استراتژیها و تاکتیکهایی را که میتوانید به کار بگیرید به شما نشان میدهد. اگر این بررسی شما به شما نشان داد که باید بازدید بسیار ارزانی تولید کنید، شاید بتوانید از تاکتیکهایی مانند سئو، روابط عمومی، بازاریابی اجتماعی و ویروسوار استفاده کنید. شاید برای شما بهتر باشد یک استراتژی کاملا متفاوت به کار بگیرید، مثل اجارهی فهرست ایمیل، ارسال مستقیم ایمیل به مشتریان بالقوه، استخدام کارکنان فروش تلفنی و خرید رسانه در سراسر وب. همانطور که میبینید، همه چیز به محرکهای اقتصادی کسب و کارتان بستگی دارد.
۱۴. اعتمادسازی کنید
استارت آپ هایی که هیچ شهرتی ندارند باید روابطی ایجاد کنند که به اعتمادسازی بینجامد، بنابراین هنگام ایجاد ارتباط خود واقعیتان باشید. صحبت نکردن با مشتریان بالقوه برای یک استارت آپ خودکشی است چون برای هیچ فردی مفهومی ندارید. ارزشی را که ارائه میکنید درک کنید و آماده باشید تا دربارهی آن توضیح مختصری بدهید. بدانید آدمها چه چیزی را دوست دارند، از چه چیزی نفرت دارند، چه چیزی را فریاد میزنند و روی این نقاط هیجانی دست بگذارید.
به این طریق میتوانید دنبالکنندگان وفادار بهدست بیاورید. اگر اپلیکیشن بهتری داشتهباشید لزوما اجتماع بهتری گرد آن جمع نمیشوند، بلکه این اجتماع حول باور/جایگاهی گرد میآید که این اپلیکیشن بهدست میآورد. اقدامات بالا به بستری برای تاکتیکهای بازاریابی شما تبدیل خواهدشد. به کارگیری این اقدامات کمی دشوار، اما ضروری است. سپس شما میتوانید تاکتیکهای واقعی سئو، روابط عمومی آنلاین، بازاریابی اجتماعی و غیره را به کار بگیرید که مهم است، اما در عین حال فرعی و یادگیری آن آسانتر است.
۱۵. این واقعیت را درک کنید که بازاریابی با مشتری شروع و با او تمام میشود
تمرکز محض روی تولید یک محصول (یا خدمت) فوقالعاده در زندگی واقعی جواب نمیدهد، یعنی هیچکس فورا به این دلیل محصول شما را نمیخرد. شما برای کشف منابع بالقوهی رشد به بخشبندی نیاز دارید. مشتریان را بر اساس انتخابهایشان دستهبندی کنید.
وقتی گروههای مختلفی را که میتوانند منابع بالقوهی رشد شما باشند شناسایی کردید، باید انتخاب کنید که منابع بازاریابیتان را مستقیما به سوی کدام یک گسیل کنید. در اینجا مجبور میشوید با وسوسهی اینکه کورکورانه دنبال بزرگترین بخش (از نظر وسعت یا ارزش) بروید مبارزه کنید. هرچند ممکن است بخشی باشد که بیشترین ظرفیت را دارد، اما سوال بجایی که میتوانید از خودتان بپرسید این است که آیا میتوانید شروع به تامین نیازهای خاص این بخش بکنید، و با توجه به نقاط قوت فعلیتان، آیا در موقعیتی هستید که در آن بخش موفق شوید، بخشی که به دلایل بدیهی هدف رقبای مختلف خواهدبود. نیازهای بخش هدف شما باید با نقاط قوتتان همخوانی داشتهباشد (البته اگر میخواهید برنده باشید). برای این منظور باید مخاطب هدفتان را آگاهانه انتخاب کنید و از سایرین چشمپوشی کنید.
جایگاهیابی چیزی است که بر اساس محصولتان انجام نمیشود، بلکه در واقع درون ذهن مشتری بالقوهی شما صورت میگیرد (همانطور که بیشتر آدمها هنگام بسیاری از تصمیمگیریها، به جای استفاده از مغزشان از ذهنشان استفاده میکنند). و از این رو برای ایدهپردازی و اجرای یک استراتژی موفق برای جایگاهیابی، باید دربارهی یک جایگاهیابی تصمیم بگیرید که بکر، متمایز، و در درازمدت قابل تملک و ماندگار باشد، و در عین حال باید شناختنامهی مخاطب هدفتان، چارچوب رقابتپذیری که در آن عمل میکنید، و نقطهی کلیدی تمایزتان را به یاد داشتهباشید.
۱۶. مشتریان را راضی نگه دارید
برای اینکه استارت آپتان موفق شود سادهترین و کمهزینهترین رسانه را برای برقراری ارتباط و تحویل به موقع محصول/ خدمتتان به کار بگیرید چون هیچچیز نمیتواند ناراحتکنندهتر از تحویل دیر از موعد باشد. دربارهی سیستمی فکر کنید که بتوانید با مشتریان راضی خود در ارتباط باشید. مشتریان ناراضی را نیز رها نکنید، آنها را شناسایی کنید و محترمانه با آنها کنار بیایید تا با رفتار و محصول/خدمتتان مراجعان ناراضی را به مشتریان راضی تبدیل کنید. مشتریان راضی خود را تشویق کنید فروشندهی دواطلب شما باشند.
۱۷. در صورت امکان تلاشهایتان را به حداقل برسانید
ما از اطلاعات بالا متوجه شدیم محتوا خیلی مهم است، به ویژه وقتی پای سئو و بهدست آوردن رتبهی خوب در موتورهای جست و جو در میان است. با این حال، وقتی شما در شبکههای اجتماعی نظیر توئیتر، فیس بوک، یا یکی از موثرترین ابزارها یعنی فهرست ایمیل، به اندازهی کافی دنبالکننده بهدست آوردید میتوانید به شیوههای دیگر محتوا فراهم کنید. وارد بازاریابی ایمیلی Aweber شوید. در Aweber یک حساب کاربری باز کنید. به این طریق میتوانید برنامهریزی کنید که طبق یک زمانبندی از پیش تعیینشده یک سری ایمیل برای مشترکینتان ارسال شود و اشتراکگذاری محتوایتان به صورت خودکار انجام شود. این نوعی قدرت نفوذ و آزادی است که بسیاری از کسب و کارهای آنلاین به آن تکیه میکنند.
۱۸. از آزمون آ/ب استفاده کنید
آ/ب همه چیز را تست میکند. محصول شما و کاربران بالقوهی آن منحصر به فرد هستند و متاسفانه پاسخهای سیاه و سفید خیلی کمی در بازاریابی وجود دارد. راه رسیدن شما به جواب در سوالات است. قبل از اینکه دربارهی اجرای آزمون فکر کنید، به فکر یک استراتژی مناسب باشید. اگر استراتژی بازاریابی استارت آپ ها به درستی مشخص شود اجرای آزمون بسیار ساده خواهدبود.
۱۹. رویکرد جز به کل در پیش بگیرید
سعی کنید هر چه سریعتر آمارهای ضروری از قبیل نرخ تبدیل را بهدست بیاورید. این شما را قادر میسازد محاسبه کنید چه میزان ضریب خروج دارید، و تقریبا هزینهی شما برای هر اقدام بازاریابی چهقدر است و دورنمایی از آیندهی نزدیک بهدست بیاورید.
وقتی این آمار را با دامنهی تغییرات کمتر از ۱۲ درصد تثبیت کردید، سپس میتوانید ترافیک را به قیف فروش خود منتقل کنید.
برای مثال اگر با ادسنتر شروع میکنید، و در حال بررسی بازده سرمایهگذاری هستید، حتما به یاد داشتهباشید که همیشه میتوانید یک کمپین را به کانالهای مشابه انتقال دهید، در این مورد گوگل ادوردز، که تقریبا همان نرخ تبدیل را دارد. هزینههای شما بالاتر خواهدبود اما در عوض به شما یک طرح جایگزین فوری خواهدداد.
در این مقطع میتوان تغییرات زیادی را در محصول اعمال کرد تا نرخ تبدیل بیشتر شود. در بدترین شرایط ممکن، شما هنوز نسخهی اولیه را دارید که به آن برشد.
بعدا به دیگر شاخصهای کلیدی عملکرد از قبیل ارزش طول عمر مشتری (CLTV) پرداخته خواهدشد، اما شما اول باید معیارهای مهم را در ابتدای قیف فروش تعیین کنید.
این رویکرد با عنوان جز به کل شناخته میشود و قبل از سرمایهگذاری و تخصیص منابع برای یافتن محصول/ بازار مناسب خیلی خوب جواب میدهد.
۲۰. نتیجهگیری
ما از صمیم قلب امیدواریم فهرست توصیههای متخصصان صنعت برای استراتژی بازاریابی استارت آپ ها به شما کمک کند با سرعت و با صرفهی اقتصادی کسب و کارتان را بالا بیاورید. ما با خلاصهسازی تمام نکاتی که در بالا گفته شد دوست داریم یک بار دیگر روی مهمترین لحظات تاکید کنیم.
البته این تا حد زیادی به آنچه میفروشید بستگی دارد، اما برخی از بهترین موارد استراتژی بازاریابی استارت آپ ها میتواند این موارد باشد:
سئو – این یک استراتژی بلند مدت (۶ تا ۱۲ ماه) است؛
– وبلاگ نویسی – همیشه سودمند است، اگر محتوا ارزشمند و باکیفیت باشد؛
– تبلیغات در رسانههای اجتماعی مبهم، و برای مخاطبتان بسیار حساس است. رایگان است و آدمها از پینترست، تامبلر و دیگر رسانههای اجتماعی به شیوههای بسیار خلاقانهای استفاده میکنند؛
– ادوردز کوتاهمدت اما پر هزینه است؛
– Klout – بحث برانگیز است اما کسانی که روی محصول شما اثرگذار هستند ارزش شناسایی و تحقیق را دارند. آنها را از طریق Klout جذب کنید.
و آخرین گزینه، که امیدواریم از آن استفاده نکنید – اگر تمام تلاشهایتان با شکست مواجه شد، با یک آژانس بازاریابی قرارداد بندید.
بگذارید این مقاله را با کلام دِرک بندیکت به پایان ببرم که نشان میدهد استراتژی بازاریابی خوب تا چه حد مهم است:
“همهچیز به بازاریابی بستگی دارد؛ هنر واقعی اینجا خود را نشان میدهد. بهترین بازیگران لزوما بزرگترین ستارههای نمیشوند و برعکس این موضوع نیز صادق است.”
مطلبی دیگر از این انتشارات
۹ ایده شگفت انگیز، برای رشد یک کسب و کار
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۳ بهترین فرصت های کسب و کار کوچک در ۲۰۱۸
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه ابعاد برند را از طریق محتوا تقویت کنیم؟