جوکری که نیاز به بتمن ندارد!!

درباره ساخته جدید تاد فیلیپس چیزی که باید دانست این است که نباید آن را در کانتکست فیلم های کامیک بوکی مارول و دی سی دید،فیلم به طور کامل خود را از این کانتکست جدا میکند، بدون شک این بزرگترین عیب و مشکلی است که میتوان برای این فیلم دانست البته از نظر علاقه مندان به این ژانر.

اما به نظره من همین امر یک شروع فوق العادست تا اینکه جوکر به یک فیلم عالی تبدیل شود و دغدقه و پیام فیلم بسیار فراتر از آنچه در فیلم های قهرمانی مارول و دی سی میبینیم باشد.

جوکر تاد فیلیپس به هیچ وجه به حضور بتمن نیازی ندارد، چون او برخلاف تمام جوکر هایی که دیده ایم حال خود یک قهرمان است، اما باز تاکید میکنم یک قهرمان متفاوت،متفاوت از آنچه که تاکنون در آثار دو کمپانی بزرگ مارول و دی سی دیده ایم، قهرمانی که ضدقهرمانانش ثروتمندان و سلبریتی ها هستند.


تفاوت از جایی آغاز میشود که سازنده در هیچ کجای فیلم خود از مناسبات رایج در هالیوود که برای ایجاد جذابیت در فیلم خود استفاده میکنند بهره نمی برد،برای مثال ما در هیچ کجای فیلم شاهد حضور یک کاراکتر زن زیبا و جذاب،یک رابطه جنسی(از این جهت فیلم نیاز به ثانیه ای سانسور ندارد?)،یک کاراکتر مرد جذاب که بخواهد توانایی ها یا قدرت های عجیب و غریب و ماوراء الطبيعی باشد نیستیم،فیلم این مناسبات رایج را کنار می زند و جذابیت خود را در نحوه ارائه داستانش آشکار کند.

نکته مهمی دیگری که باید در این فیلم به آن توجه داشت و تفاوت مهم دیگری با بقیه آثار کامیک بوکی است واقع گرایانه بودن آن است، فیلم در میان زمین و آسمان و میان کهکشان های مختلف ، با حضور سلاح ها و ماشین های ماورای تخیل روایت نمیشود بلکه ؛گویی این یک داستان واقعی در گوشه و کناری از همین جهان است .

قهرمان فیلم ما یا همان جوکر که حالا نامش آرتور است با بازی واکین فلیپس یک آدم ساده از قشر ضعیف یک جامعه است که مناسبات سرمایه داری در آن جاری است، نه قدرت های فوق العاده و ماورای الطبیعی دارد، نه حتی مانند رقیب اصلی اش در سه گانه بتمن کریستوفر نولان ثروت و امکانات هنگفتی، او خیلی شبیه آدم هایی است که شاید هر روز می بینیم.جامعه ای که ثروتمندان راس آن را گرفتند،آن ها به راحتی و باآسایش و آرامش در حال زندگی کردنند درحالی که فقر و آسیب اجتماعی در عموم بیداد میکند و بی عدالتی در سراسر جامعه اکنده است، این آسیب ها، فشار شدیدی به عموم جامعه وارد میکند. این جامعه هم طبیعتا به یک جامعه بی رحم و عصبی تبدیل میشود، در فیلم میبینیم چند جوان تابلوی فردی را که دارد در خیابان تبلیغات یک مغازه را انجام می دهد از او میگیرند،او را با بی رحمی کتک میزنند و آن تابلو را می شکنند یا در یک قطار چند فرد یک زن تنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهند،همکار آرتور با دروغی که به رییسش میگوید باعث اخراج او می شود و ... حال یکی از ثروتمندان در این جامعه با استفاده از امکانات و ثروت خود میخواهد شهردار این شهر شود،او رسما مابقی مردم را به این دلیل که مانند اون به جایی نرسیده اند دلقک میداند، حال و روز این جامعه چندان دور از واقعیت نیست و ما میتوانیم در گوشه و کنار همین جهان خودمان این وضعیت را مشاهده.

آرتور شخص خاص یا یک فرد برگزیده نیست، او هم یکی از همین آدم های عادی است که البته به دلیل پیشینه سختی که داشته و بیماری روانی اش،نسبت به دیگران در معرض آسیب بیشتری است، به مرور زمان فشار های اجتماعی آرتور را به حدی از خشم و عصبانیت می رساند که او دیگر نمیتوند تمام این فشار ها را درون خود نگه دارد، اون تمام این فشار ها را جمع میکند و تبدیل به کنش بیرونی میکند و تبدیل به یک هیولای جانی میشود که به قتل کسانی که به او ظلم کرده اند به بدترین شکل ممکن، روی می آورد، و تبدیل میشود به جوکری که همه ما آن را میشناسیم،او ناخواسته جنبشی را شکل می دهد که عموم مردم همانطور که آن فرد ثروتمند آن هارا نامیده بود خودشان را به شکل دلقک در میاورند و درمقابل ثروتمندان و قدرتمندان قرار میگیرند. فیلم به تحول آرتور به جوکر میپردازد و این تحول را به عالی ترین شکل ممکن روایت میکند.

شاید سوالی که بتوان مطرح این است که واکین فینکیس جوکر بهتری را توانسته ارائه دهد یا هیث لجر. در جواب باید گفت بازی هیث لجر در نقش جوکر در فیلم شوالیه تاریکی به حدی فوق العاده است که بازی عالی واکین فینکیس هم به آن نمیرسد، و سوای آن محبوبیت شخصیت جوکر به عنوان یک شخصیت منفی در بین مردم، و تا حد زیادی موفقیت این فیلم مدیون بازی هیث لجر بوده است. اما این نکته شایان ذکر است جوکری که هیث لجر آن را بازی کرده با این جوکر تفاوت های زیادی دارد.

جوکر فیلم شوالیه تاریکی یک فرد شرور با گذشته ای البته تلخ است.او یک خلافکار ماهر و حرفه ای است و فردی پیچیده است که اقداماتش با هدف و فلسفه ی خاصی طراحی شده اند، او در واقع میخواهد به مردم شخصیت حقیقی خودشان را نشان دهد و از این جهت اون میتوانست یک فیلسوف در حد و اندازه های نیچه یا هگل باشد.

اما جوکری که تاد فیلیپس خلق کرده همانطور که گفته شده یک آدم ساده و عادی است که رفتار ها و کنش هایش تحت عنوان جوکر، اهداف پیچیده و فلسفی ندارند، بلکه بروز و واکنش طبیعی نسبت به فشار هایی است که در او شکل گرفته ، جملات او پرمغز و پرمفهوم اند اما به سادگی بیان میشوند و این سادگی از ابتدا تا زمانی که تبدیل به جوکر میشود حفظ میشود، او حتی در انتهای فیلم و در زمانی که مشغول صحبت با مجری یک برنامه تلنت شو است، درحالی که به واسطه او یک جنبش مردمی شکل گرفته بیان میکند که از سیاست و این جنبش بی اطلاع است و تنها از عذاب و دردی که از سمت دیگران دریافت کرده برای او می گوید.


در مجموع باید گفت جوکر از نظر جنبه های سینمایی فیلم خوبی است، اما به شخصه چیزی که جوکر را برایم تبدیل به یک فیلم متفاوت و خاص کرد،نخست شخصیت پردازی و تحول شخصیت بسیار عالی شخصیت آرتور بود ، و درگام بعد داستان و روایت فوق العاده فیلم ساز که که توانسته بود به خوبی به مسائل اجتماعی که جهان امروز درگیر آن است بپردازد و یک رویکرد ضد نئولیبرالیسمی داشته باشته باشد.