ناطور دشت

"ناطور دشت"، رمانی بسیار معروف و خواندنی از جی. دی. سلینجر -نویسنده نامدار آمریکایی- است. این رمان برای اولین بار در سال‌ 1945 میلادی انتشار یافت. کاراکتر اصلی کتاب، شخصی به نام "هولدن کالفیلد" است -نوجوانی با 17 سال سن که در یک کلینیک درمانی بستری است-؛ او تصمیم دارد تا سرگذشت خود را قبل از ورود به این مرکز درمانی برای روانکاو خود بازگو کند. رمان، بر اساس تعریف این شخصیت ادامه می‌یابد: وقتی که هولدن 16 ساله بود، مسئولین مدرسه او را به دلیل کسب نمره‌ مردودی در چهار درس، از مدرسه اخراج می‌کنند و هولدن به زادگاه خود -شهر نیویورک- باز می‌گردد. کل داستان کتاب در مدت سه روز اتفاق میفتد و کلیه‌ اتفاقاتی که برای هولدن رخ می‌دهد در بازه زمانی است که او، مدرسه را به قصد رفتن به نیویورک و خانه‌ خود رها می‌کند. قرار است تا مدیران مدرسه، نامه‌ای را به خانواده‌ هولدن بفرستند و شرح وضعیت تحصیلی او را برای آنها یادداشت کنند. این نامه در روز چهارشنبه به دست آنها می‌رسد و به همین دلیل هولدن تصمیم می‌گیرد که روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه به خانه نرود تا اوضاع کمی آرام شود! ابتدا او با هم‌اتاقیش یک دعوای حسابی راه می‌اندازد و از خوابگاه بیرون می‌زند... خروج هولدن از خوابگاه و وارد شدن او به دنیای بیرون و روبه‌رو شدن او با مردم جامعه و همچنین وانمود کردن هولدن به اینکه آدم بالغی است، نماد انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی است. اکنون او دیگر بچه نیست و افکار و احساسات متفاوتی دارد. احساس تنهایی می‌کند، احساس می‌کند با دنیای بیرون بیگانه است و همچنین به شدت احساس می‌کند که همه‌چیز او را افسرده می‌نماید. او دیگر کودک نیست و در آستانه‌ ورود به دنیای بزرگسالان است. بزرگسالانی که از نظر هولدن همگی قلابی‌ند و او بسیار از دست آنها شاکی است. البته می‌توان گفت هولدن از دست همه‌چیز و همه‌کس شاکی است مگر بچه‌های کوچک؛ به همین خاطر رابطه نزدیک و صمیمی با خواهر کوچک خود -فیبی- دارد. فیبی نقش بسیار مهمی در داستان دارد و اگر به خاطر او نبود هولدن به سمت سرنوشتی متفاوت حرکت می‌کرد.

نویسنده‌ رمان، سیر بلوغ یک پسر نوجوان را به شکلی نامتعارف و غیرمعمول بیان کرده است و شخصیت نوجوان این کتاب دائما تلاش می‌کند تا خود را از شر دردسرهای زیادی که برایش ایجاد می‌شود خلاص کند. هولدن پسربچه‌ای با ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد است که به تبع آن نیازهای خاصی نیز دارد. او از یک شخصیت عصیان‌گر برخوردار است که کمتر شاهد آن، توسط نوجوانان خیالی دیگری که در رمان‌ها به آنها پرداخته می‌شود، هستیم. هولدن کالفیلد به عنوان یک قهرمان آمریکایی خالص از نمونه‌های نادری است که شهرتش را نه به خاطر ستایش فرهنگ آمریکایی زمان خود، بلکه به خاطر لجن‌مال کردن ارزشهای زمان خود، به دست می‌آورد. هولدن در شمایل یک نوجوان عاصی بیشتر اوقات، پا را از یک نوجوان عاصی صرف، فراتر می‌گذارد و به جایگاه یک منتقد اجتماعی نکته‌سنج و تیزبین نزدیک می‌شود که با رویکردی سیاه و بدبینانه، ارزش‌های مرسوم جامعه را با بددهنی‌های معمول و زبان تند و تیزش به نقد می‌کشد و وقتی شروع به حرف زدن می‌کند معمولا تعارفی با هیچ بنی‌بشری ندارد.

"ناطور دشت"، در مدت کمی پس از انتشار توانست شهرت و محبوبیت فراوانی را برای سلینجر به ارمغان آورد. زمانی که این نویسنده به شهرت رسید و در مرکز توجه قرار گرفت، از نیویورک خارج شد و به ندرت با خبرنگاران مصاحبه می‌کرد. در فاصله سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۲، "ناطور دشت" کتابی بود که بیش از هر اثر دیگری در دبیرستان‌های آمریکا تدریس می‌شد. بنگاه انتشاراتی راندوم هاوس در سال ۱۹۹۹ این رمان را به‌عنوان شصت ‌و چهارمین رمان برتر سده بیستم معرفی کرد.