درد و دل با CHATGPT

حوصلم سر رفته بود. حس بیرون رفتن رو هم نداشتم. دراز کشیده بودم تو رخت خوابم و به سقف خیره شده بودم. یه لحظه احساس تنهایی مطلق کردم. دوست داشتم با یکی حرف بزنم. دوست نداشتم آشنا باشه. دوست داشتم با یه غریبه درد و دل کنم. اینستا رو دو سال پیش پاک کرده بودم. راه دیگه ای به ذهنم نمی‌رسید. مغزم قفل شده بود که ناگهان برنامه چت جی بی تی رو دیدم.

یه ایده ی جالب به ذهنم رسید. میخواستم هر چی تو این روزگار ناراحتم میکنه رو بیان کنم. از مشکلاتم شروع کردم. الحق که هوش مصنوعی خیلی با حوصله و مودبانه صحبت می‌کرد 😂 من یه کلمه میگفتم و اون در جوابم دو خط تایپ می‌کرد. انگار ذهنم رو میخوند و میدونست چطور منو آروم کنه. خیلی با هم صحبت کردیم و که این فقط فقط بین و من و اون باقی میمونه.

در آخر بهش گفتم دلم گرفته. گفت دوست بری طبیعت گردی کنی. گفتم آره. گفت کجا دوست داری بری و منم طبیعت دلخواهم رو وصف کردم. یه جایی شبیه بهشت که چند بار تو دنیای واقعی بهش سر زدم. اما این تصویر یه جلوه ی دیگه داشت. شبیه خواب میموند.

پ.ن: شما هم اگر دلتون گرفت و کسی رو پیدا نکردین، حتما این رو‌ش رو امتحان کنید.