شهرنشینی و تاثیر آن بر اراضی کشاورزی در چین

ترجمه و تدوین : رجب پناهی

مقدمه : شهرنشینی یکی از شگرف ترین و مهیج ترین شکل انسانی در زمینه تغییرات زیست محیطی است که منجر به تغییرات گسترده در ساختار و عملکرد اکوسیستم ها، از جمله سیستم های کشاورزی می شود (Seto et al.، 2012). شهرنشینی تاثیرات زیادی بر سیستم های کشاورزی و نیز تأثیر مستقیم بر تغییر کاربری و از دست دادن زمین های کشاورزی دارد. شهرنشینی همچنین، تأثیرات غیرمستقیم بر سیستم های کشاورزی دارد. تغییرات در رژیم غذایی شهری، فشارهای اساسی بر سیستم های کشاورزی و مهاجرت روستایی-شهری، از طریق ایجاد فرصت های اقتصادی و اشتغال بیشتر در شهرها ، منجر به رها شدن زمین های کشاورزی می شود.

سکونتگاههای شهری، صدها سال است که نکوین یافته اند. با شروع انقلاب نوسنگی، گذار از زندگی مبتنی بر شکار به کشاورزی و مالا زندگی یکجا نشینی، از 10،000 سال پیش آغازشد. پیشرفت در کشت مواد غذایی، از جمله سیستم های آبیاری و ذخیره سازی مواد غذایی،منجر به افزایش عرضه مواد غذایی شد و امکان اشتغال جمعیت زیادی در این بحش فراهم گردید . شهرسازی مدرن، ابتدا در طول قرن هجدهم و به دلیل انقلاب صنعتی رونق یافت. با پیشرفت تکنولوژیکی ، اقتصادها بیشتر به منابع طبیعی وابسته شدند، که به نوبه خود، باعث تسریع تبدیل و تغییر گسترده اراضی ، به منظور توسعه شهری شد.

توسعه شهری و تغییر کاربری اراضی برای این مقصود ، یکی از عناصر اصلی فرآیند شهری است. در حال حاضر، نرخ گسترش شهری، در کشورهای توسعه یافته ، مانند آمریکای شمالی و اروپا ،به دلیل توسعه شهرنشینی، در طول قرن نوزدهم و بیستم، به میزان قابل توجهی ،کاهش یافته است (Seto et al.، 2011). در مقابل، بسیاری از کشورهای کم درآمد تا درآمد متوسط، مانند هند و چین، در شرایط حاضر، در حال توسعه شتابان شهری، در کنار توسعه اقتصادی و صنعتی شدن هستند (Naab et al.، 2013).

شهرنشینی، به دلیل سطح نسبتا بالایی از تراکم جمعیت روستایی و نزدیکی به مراکز شهری، موجب تغییر کاربری اراضی کشاورزی می شود. به این ترتیب، با رشد مناطق شهری ، آنها به سمت مناطق مجاور، که عمدتا کشاورزی هستند،گسترش می یابند . در سراسر جهان، نمونه های فراوانی وجود دارد که در آنجا سطح زمین های کشت شده ، به دلیل افزایش شهرنشینی و صنعتی شدن ، کاهش پیدا می کند. برای مثال، در آسیا، زمین های کشاورزی در ژاپن بین سالهای 1970 تا 2000 ، به دلیل توسعه اقتصادی و سودآور نبودن کشاورزی، سالانه به میزان 1 درصد کاهش یافته است (Saizen et al.، 2006). کره جنوبی هم در دهه 1970 ، کاهش سطح اراضی کشاورزی را نجربه کرد (کیم و پاولیت، 2007). در بسیاری از کشورهای اروپایی، زمین های کشاورزی بین سال های 1975 تا 1995 ، به میزان جزئی کاهش یافت (Antrop، 2000) ؛ در ایالات متحده، زمین های کشاورزی ، به دلیل توسعه اقتصادی و با وجود تلاش های حفاظت از محیط زیست، سالیانه بین 1/0 تا 3/0 درصد کاهش یافت (Imhoff et al .، 2004؛ جانتز و همکاران، 2005).

توسعه شهرسازی، به مثابه جاده است که موجب کاهش سطح اراضی کشاورزی و اثرات منفی بر سیستم های زیست محیطی شده و به عنوان محرک تغییرات محیطی منطقه ای عمل می کند. کشور چین، که در این ارتباط مورد بررسی قرار گرفته است ، می تواند درک بهتری از چگونگی روند فعلی شهرنشینی و تاثیر آن بر اراضی کشاورزی، فرصت ها برای حفظ زمین های پیش روی ما قرار دهد .

اثرات شهرنشینی بر زمین های کشاورزی



کشاورزی در زمینه تولید مواد غذایی، مواد خام، نیروی کار، سرمایه و تهیه زمین، به شهرسازی کمک می کند. شهرسازی هم البته ، نقش مهمی در توسعه کشاورزی با ارائه بازارهای غذا و سایر محصولات کشاورزی و همچنین پیشرفت های تکنولوژیکی ایفا می کند. از اواخر دهه 1970، چین تغییرات سریع شهری را تجربه کرده است که منجر به گسترش شتابان مراکز شهری شده است . مطالعات با استفاده از تصاویر ماهواره ای با وضوح بالا ، نشان می دهد که میزان توسعه شهری چین در دهه 1990 به حدود 25 درصد افزایش یافته است (لیو و همکاران، 2005). در سراسر کشور گسترش پوشش شهری روستایی، سریعتر از رشد جمعیت شهری اتفاق افتاده است (ستو و همکاران، 201.

یکی ازتبعات گسترش شهرها، از دست دادن زمین های کشاورزی در سراسر کشور ، به ویژه در استان های ساحلی و مرکزی است. در عین حال، تقاضای رو به رشد محصولات کشاورزی و از دست دادن زمین های کشاورزی، منجر به کشت زمین هایی می شود که قبلا برای مقاصد کشاورزی استفاده نشده است. کشت اراضی جدید، به ویژه در استان های شمالی و مرزی کشور، قابل توجه است (Deng et al.، 2006). اگرچه ارقام مربوط به بهره وری کشاورزی اختصاصی در دسترس نیست، برخی مطالعات نشان می دهد که میزان تولید این اراضی کشاورزی جدید ،کمتر از اراضی تغییرکاربری یافته شده است (یان و همکاران، 2009). در حقیقت، بهره وری زمین های کشاورزی که برای استفاده شهری تغییر کاربری داده شده است، 80 درصد بیشتر از زمین های حاشیه ای است که برای استفاده کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند (یان و همکاران، 2009).

در چین، گسترش زمین های شهری با کاهش زمین های کشاورزی ارتباط دارد و رشد تولید ناخالص داخلی، ناشی از فعالیت های صنعتی ، بر اراضی کشاورزی تاثیر منفی دارد (جیانگ و همکاران، 2012). در سراسر کشور، اراضی با قابلیت کشاورزی با کیفیت بالا به کاربری های صنعتی، تجاری و مسکونی تغییر کاربری داده می شود. این امر، به مرور به تغییر الگوهای فضایی کاربری زمین کشاورزی منجر می گردد . به نظر می رسد که در استان های داخلی، بخشی از مناطق احتمالا به "کشاورزی فشرده " اختصاص می یابد که می تواند پیامدهای زیست محیطی قابل توجهی را در پی داشته باشد. به منظور جبران مشکلات مربوط به سازگاری کشاورزی، کشاورزان ، ناگزیر از افزایش منابعی ، مانند کود و یا استفاده از روش های مدیریت جایگزین هستند . بنابراین، می توان استدلال کرد که، کاربری اراضی در سرتاسر یک کشور - و نه فقط اراضی بلافصل در مجاورت مناطق شهری - به طور مداوم ، تحت تاثیر تقاضای ناشی از رشد اقتصادی درون مناطق شهری، شکل می گیرد. (Deng et al.، 2010).


الگوهای فضایی کاهش اراضی کشاورزی

بررسی های تخریب اراضی کشاورزی در چین، عمدتا در ارتباط با یکی از دو مقیاس ملی یا منطقه شهری صورت می گیرد . اکثریت تحقیقات در مورد گسترش شهرها به مطالعه رشد شهرها و مناطق شهری اختصاص یافته است (He et al.، 2008؛ Long et al.، 2007). نتایج بررسی ها نشان می دهد که تغییر کاربری اراضی کشاورزی، بیشتر در استان های کم درآمد و متوسط صورت می گیرد. به عنوان مثال، در سالهای 1990 تا 2000، منطقه کلانشهری پکن-تیانجین-هبی، به میزان 71 درصد افزایش یافته است. حدود 74 درصد توسعه شهری بر روی اراضی کشاورزی صورت گرفته است (Tan و همکاران، 2005).چرا گسترش شهری عمدتا بر روی زمین های کشاورزی رخ می دهد؟ یک دلیل عمده ، تفاوت نسبی اجاره زمین بین مناطق شهری و اراضی کشاورزی است (ستو و کافمن، 2003؛ جیانگ و همکاران، 2013). اجاره بهای بالای زمین شهری، باعث وسوسه و تحریک بیشتر زمین های کشاورزی می شود که آن هم به نوبه خود ، منجر به افزایش بیشتر اجاره زمین شهری در یک منطقه می شود. توسعه شهری جدید ، نوعا در نزدیکی یا در مجاورت مناطق شهری موجود، رخ می دهد. با توجه به تفاوت در اجاره زمین، زمین های کشاورزی در مجاورت مناطق شهری موجود، بیشتر در معرض خطر تغییر کاربری قرار دارند.

علاوه بر این، زمین های کشاورزی به دلیل تفاوت در سطح دستمزدها، در معرض خطر تغییر کاربری هستند. به دلیل افزایش دستمزدها در خارج از مزرعه (فعالیت های غیر کشاورزی)، هزینه فرصت کشاورزی، افزایش می یابد و ممکن است، منجر به کمبود نیروی کار در بخش کشاورزی شود. این امر ، به نوبه خود می تواند، منجر به رهاشدن زمین های کشاورزی و افزایش خطر تغییر کاربری اراضی کشاورزی، به کاربری های معارض و غیر کشاورزی شود (جیانگ و همکاران، 2013). در سراسر کشور، شهر های کوچک تمایل دارند، نرخ بالای تغییر کاربری اراضی کشاورزی را در رابطه با شهرنشینی تجربه کنند، زیرا اراضی شهری با زمین های زراعی در زمینه توزیع فضایی ، ارتباط دارند. (Tan et al.، 2005). علاوه بر این، اثرات تجمعی جانشینی و عوامل غالب در ارتباط با تغییر زمین، موجب شده است تا کشاورزان پیرامون شهرها، از حیث دسترسی به زمین بشدت در تنگنا باشند (Naab et al.، 2013).

در چین، کل تغییر کاربری اراضی کشاورزی به کاربری های معارض، منجر به از دست دادن خالص حدود 348 میلیون تن غلات و یا حدود 1/0 درصد از کل ظرفیت تولید، بین سال های 1988-2008 شده است؛ لیکن، کاهش خدود 499 میلیون تن غلات( حدود 65 درصد کل ظرفیت تولید)، ناشی از تغییر کاربری اراضی کشاورزی، به منطقه ساخته شده، بوده است.

علاوه بر این، رشد سریع شهری، همراه با مقررات ناکافی در حوزه زمین و ساخت و ساز ، منجر به ناکارآمدی استفاده از اراضی شهری و مناظر ناموزون و تکه تکه شده ، گردیده و پیامدهای ناگواری را بر محیط زیست تحمیل می کند. به عنوان نمونه ، می توان به شهر اوردوس ( (Ordos در مغولستان داخلی اشاره کرد؛ یک شهر میانی ، متکی بر منابع است که در دهه 1990 ، وارد دوره شهرنشینی شتابان شد. جمعیت آن از 812000 نفر در سال 1990 ، به بیش از یک میلیون نفر در سال 2007 ، افزایش یافت (دونگ و همکاران، 2012). شهرنشینی تأثیرات عمیقی بر محیط زیست، جامعه و اقتصاد گذاشت . چشم انداز ناموزون تکه تکه شده ، با انواع وصله های ناجوری که یک ویژگی فضایی متمایزی را به نمایش می گذارد.اردوس ( Ordos )، به نمادی از شهرنشینی ناموفق بدل شده و بخش عمده آن خالی از سکنه است. در منطقه جدید خان باشی ( Kangbashi)، زمین های کشاورزی ، به ساخت و سازهایی اختصاص پیدا کرد که در حال حاضر یا خالی هستند یا بطور نیمه تمام، رها شده اند. این نمونه بارزی از اتلاف اراضی کشاورزی و عدم رعایت اصول بهره وری در استفاده از زمین است.

از منظر ملی، زمین های کشاورزی در برخی مناطق ، قربانی حمایت از شهرنشینی و حفاظت از محیط زیست ، در جای دیگر، شده است . به عنوان مثال، بعضی از اراضی کشاورزی در مغولستان داخلی ، به مرتع و بیشه زار تبدیل شده اند تا از شهر پکن در مقابل طوفان های شن و ماسه محافظت کند. با این حال، اشکال بزرگی که با نوجه به شواهد ، برای اینگونه استراتژی ها وارد می شود ، این است که ، این برنامه ها برای فقرا سودمند نبوده و اینکه کشاورزان نتوانسته اند از فرصت های اشتغال ایجاد شده در بخش غیر کشاورزی بهره مند شوند (Uchida و همکاران، 2007).

علاوه بر این، شهرنشینی شتابان که به دنبال افزایش جمعیت، از طریق مهاجرت روستایی-شهری و تبدیل سکونتگاههای روستایی به شهرها و شهرک ها اتفاق افتاد، زمین های کشاورزی تحت تاثیر قرار گرفتند. شهرها ، به آسانی می توانند کار ارزان و کارآمد را برای کارخانه های در حال ظهور فراهم آورده و فرصت شغلی فراوان را برای جذب ساکنین روستایی فراهم کنند. سیاست های مهاجرت روستا- شهری و توسعه شهرنشیتی ، باعث از دست رفتن بیشتر زمین های کشاورزی شده است که در دهه های اخیر، یکی از چالش های بسیار مهم ارزیابی می گردد. شهرنشینی تا حدودی باعث افزایش میانگین درآمد در شهرهای بزرگ ، لیکن ، کاهش میانگین درآمد در مناطق روستایی می گردد. رها شدن اراضی کشاورزی توسط کارگران کشاورزی، نرخ بالای بیکاری روستایی، درآمد کم کشاورزی، همراه با شرایط نامطلوب زیست محیطی و حوادث طبیعی غیرمترقبه ، از عوامل مهاجرت روستا- شهری به شمار می روند.

علاوه بر این، انتقال پول به اعضای خانواده روستایی، ساختار خانواده های کشاورزی را به طور قابل توجهی، تغییر می دهد. در چین، آمار حاکی از آن است که ، حدود 250 میلیون روستایی ، برای یافتن کار به شهرها نقل مکان کرده اند (بنیاد تحقیقات توسعه چین، 2012). این بدان معنی است که ، نیمی از کشاورزان چینی ، تا حدودی و یا بطورکامل از بخش تولید محصولات کشاورزی منفک شده و درآمد خود را عمدتا از طریق کار در شهر یا بخش غیر کشاورزی به دست می آورند (دیمورگر و لی، 2013). اکثریت این کارگران کشاورزی میانسال بوده و صرفا دارای مهارت های کشاورزی هستند؛ در حالی که، آنها به شهرها مهاجرت می کنند و فرزندان و والدین سالخورده آنها در مناطق روستایی باقی می مانند و به بدین ترتیب ، جامعه شناسی روستایی و پویایی شناسی خانوار نوینی بوجود می آید . با افزایش اشتغال کشاورزان در فعالیت های غیرکشاورزی ، شکاف درآمد در مناطق روستای و شهری افزايش و باعث می شود تا سایرکارگران کشاورزي ،جهت مهاجرت به شهرها وسوسه و ترغيب شوند. و به این ترتیب، دور باطل رها سازی اراضی و فعالیت های کشاورزی ایجاد می شود (Feng et al.، 2010).

مباحثی پیرامون تاثیرات شهرنشینی بر اراضی کشاورزی






تغییر کاربری اراضی کشاورزی در مقیاس گسترده ، باعث بلعیده شدن منابع طبیعی می شود که اغلب تاثیرات منفی بر محیط زیست گذاشته و موجب بروز مشکلات جدی اجتماعی و اقتصادی می شود . مهاجرت روستایی منجر به کمبود زیرساخت ها در شهرها شده و موجب گسترش شهر به حومه ها و بر روی اراضی کشاورزی می شود . با تدابیری، می شود این اراضی کشاورزی رها شده را به یک کشاورز دیگر انتقال داد، لیکن ، غالبا این اراضی به صورت بلااستفاده به حال خود رها می شوند . به منظور جبران کاهش اراضی کشاورزی و تولید محصولات کشاورزی، اغلب بخش وسیعی از علفزارها و مراتع و اراضی بایر و موات ، به اراضی کشاورزی تبدیل می شوند که خود تهدید جدی دیگری برای محیط طبیعی ایجاد می کند. به این معنا که ، توسعه شهرنشینی در مجاورت اراضی کشاورزی ، منجر به کاهش خالص اراضی کشاورزی می شود.

در کشورهای توسعه یافته، مانند ایالات متحده و کانادا، کاهش نیروی کار در بخش کشاورزی می تواند به مدد کشاورزی صنعتی متعادل شود؛ لیکن، در کشورهایی با سطوح پایین توسعه اقتصادی که در آن فن آوری های کشاورزی، بیش از حد گران بوده یا در دسترس نیستند، مشکل ایجاد می نماید. این امر، به ویژه در مناطق دور افتاده و تپه ماهوری کشورهای در حال توسعه، بیشتر صادق است؛ جاییکه در آن ، نرخ مکانیزاسیون کشاورزی پایین بوده و استفاده از ماشین آلات موجود در مزارع کوچک ، مستلزم نیروی کار و مهارت قابل توجهی است (Siciliano، 2012). بحث دیگری که مطرح می شود ، این است که ، آیا زمین های کشاورزی بایررها شده توسط دیگر کشاورزان باقی مانده در مناطق روستایی، کشت می شود. در حقیقت، مهاجرت کشاورزان به مناطق شهری ، بسیار گسترده است ، و بطور کلی، مالکیت زمین معمولا بین کشاورزان، بدون کسب اجازه از دولت محلی، منتقل می شود. در برخی از کشورها، مانند چین، مالکیت فردی نیست. رشد اقتصادی و شهرنشینی ، همراه با قیمت پایین کالاهای کشاورزی، اغلب بدین معنی است که، در بلند مدت ، اجاره دادن و یا حتی رها کردن زمین برای کشاورز، در مقایسه با ادامه فعالیت کشاورزی، بسیار به صرفه است. چالش اصلی شهرنشینی درتقابل با کشاورزی، تغییر کاربری اراضی کشاورزی مرغوب، در سطح گسترده ، به نفع کاربری های شهری است . شهرنشینی اغلب در جایی تکوین می یابد که از شرایط طبیعی و توان های محیطی مناسبی جهت کشاورزی، برخوردار هستند.

اگرچه شهرنشینی عموما منجر به از دست دادن اراضی کشاورزی می شود، لیکن، در بعضی از نقاط، این بستر و شرایط فراهم است تا شهرنشینی در خدمت افزایش بهره وری زمین ، قرار گیرد. شهرنشینی می تواند موجب افزایش دسترسی به اراضی کشاورزی شده و در نتیجه فاصله زمانی از مزرعه تا بازار مصرف تولیدات کشاورزی را کاهش دهد.کاهش هزینه های حمل و نقل و ارتباطات نزدیک با بازار ها ، می تواند بهره وری کشاورزی را با افزایش هزینه های ورودی، ترویج تکنولوژی کشاورزی و افزایش قیمت محصولات کشاورزی، افزایش دهد. چنانچه ، خانوارها به كشاورزي علمی و اشتغال در فعالیت های بخش غیر کشاورزی بپردازند، از میزان فشار بر روی اراضی كشاورزي کاسته می شود. در سراسر جهان، متوسط درآمد شهری بیشتر از متوسط درآمد روستایی است و شاخص قیمت در مناطق شهری نیز بالاتر از بسیاری از مناطق روستایی است. بنابراین، از دیدگاه اقتصادی، زمین های شهری جدید به ارزش های اقتصادی بالاتر از سایر انواع زمین ها منجر می شود. استفاده فشرده زمین در مناطق شهری، منجر به تراکم بیشتری از زمین های ساخته شده، می شود. در این شرایط، تغییر کاربری انواع دیگری از اراضی به زمین های ساخته شده، ممکن است، منجر به توسعه (پیشرفت )اقتصادی شود.

به طور کلی، شهرنشینی یک فرآیند مهمی در رابطه با صنعتی شدن و توسعه اقتصادی است. با این حال، نباید این فرآیند تا آنجا ادامه پیدا کند که عملکرد زمین های کشاورزی را تحت الشاع و کاهش دهد.