یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب آن یک چیز : نوشته: گری کلر
معرفی و خلاصه کتاب آن یک چیز : نوشته: گری کلر
? این کتاب رویکردتون رو به انجام کارها نغییر میده و میگه که برای موفقیت نیاز نیست چند کار رو همزمان انجام بدین! ⭕️ کتاب آن یک چیز به همه ماها که در طول روز سرمون رو با کارای محتلف حسابی شلوغ کردیم ولی در پایان روز به هیچکدوم از کارامون نرسیدیم و از خودمون ناراضی هستیم، توصیه میشه!
خلاصه متنی رایگان کتاب آن یک چیز
فرقی نمیکنه یک آدم عادی باشی یا مدیر یک کسب و کار!
خوندن این کتاب برای همه ما که در طول روز سرمون رو با کارهای مختلف حسابی شلوغ کردیم ولی در پایان روز به هیچ کدوم از کارهامون نرسیدیم و از خودمون ناراضی هستیم توصیه میشه.
معمولا تعریف ما از موفقیت، اینه که تو طول روز کارهای زیادی رو انجام بدیم و تا پایان روز خودمون رو زیر بار حجم زیادی از مسئولیتها قرار بدیم، اما گری کلر پیشنهاد دیگهای داره و بهمون میگه نیازی نیست زیر بار این مسئولیتها کمر خم کنیم.
گری توی این کتاب جملات ساده و در عین حال ارزشمندی رو میگه که اکثر ما ازشون غافل هستیم.
گری کلر کارآفرین و نویسنده مطرح آمریکایی، بنیان گذار املاک کلر، بزرگترین شرکت مستغلات در آمریکای جنوبیه. اون یکی از مربیان معروف در زمینه معاملات و مذاکراته و کتاب هایی که نوشته همیشه در صدر پرفروش ترین ها بوده.
پدر و مادر گری معلم بودن و اون زندگی خودش را مدیون اونها، میدونه.
کتاب آخر کلر به نام «آن یک چیز» که با همکاری جی پاپاسان نوشته از پرفروشترینهای نیویورک تایمز بوده و به زبان های مختلفی ترجمه شده.
جی پاپاسان که در نگارش این کتاب با گری همکاری داشته،
مدیرکل شرکت املاک کلر و همین موضوع واسطه ای بوده تا با گری کلر چندین کتاب بنویسن. جی پاپاسان نویسنده و ویراستار مطرحیه و با ناشرای بزرگی همکاری داشته و چندین جایزه ویراستاری هم دریافت کرده.
این کتاب مشترک، احتمالا باورهای شما رو از نحوه انجام دادن کارهاتون به هم میریزه و به شما میگه که برای موفق شدن نیازی نیست همزمان چند کار مختلف رو انجام بدین.
«گری کلر» نویسنده کتاب، بعد از اینکه وارد صنعت املاک و مستغلات میشه به دنبال این بوده که تو رشته خودش بهترین باشه و به موفق ترین فرد تبدیل بشه.
تفکر کلر در مورد موفق بودن و رسیدن به هدف این بوده که هر روز صبح یک آهنگ الهام بخش گوش بده و خودش رو برای روبرو شدن با مسئولیتهای زیادی که در طول روز باید انجام بده، آماده کنه.
کلر میگه من هر روز با سیل درخواستهای زیادی که به سمتم میومد مواجه میشدم و از طرفی هم دوست داشتم فرد موفقی باشم و کارهام رو به بهترین نحو انجام بدم.
گری در جایی از کتاب این طور عنوان میکنه که توی اون دوران تحت فشار زیادی بوده و هر راهی رو امتحان میکرده تا به موفقیت و هدفی که داشته برسه، ولی در نهایت این مسیری که طی کرده باعث شده که به یه آدم خسته و بیمار تبدیل بشه و کلاً تمرکزش رو برای انجام کارهای مهم از دست بده.
طی کردن این مسیر پر فراز و نشیب، کلر رو به این نتیجه می رسونه که برای رسیدن به موفقیت، لازمه راههای دیگهای رو امتحان کنه.
اون سعی کرده با یک تکنیک خلاقانه تمرکزش رو روی کارهای کمتری بزاره تا به موفقیتهای بیشتری برسه.
با استفاده از این رویکرد، گری بعد از گذشت زمان کوتاهی میگه: خیلی زودتر از اون چیزی که انتظارش رو داشتم به موفقیت رسیدم و احساس رضایت بیشتری رو نسبت به قبل تجربه کردم .
گری این طور عنوان میکنه که در گذشته تمرکزش رو برای شروع و انجام چندین پروژه مختلف میذاشته اما به همون اندازه نتیجه کمتری از کارش میگرفته، همین موضوع باعث شده به این فکر بیفته که چطور روی چیزهای کمتر و مهمتری تمرکز کنه تا موفقیتهای بیشتری رو کسب کنه.
گری کلر برای تایید حرفاش از یه تحقیق خیلی جالب صحبت میکنه؛
طی این تحقیق که روی گروهی از برنامه نویسهای کامپیوتر انجام شده، مشخص شد هر زمانی که برنامهنویسها روی بیشتر از یک پروژه در طول روز تمرکز میکردن، نسبت به زمانی که روی یک پروژه متمرکز بودن بازدهی کمتری داشتن.
اگه بخوایم دقیقتر بگیم، زمانی که برنامه نویسها روی یک پروژه تمرکز داشتن بازدهیشون صد درصد بوده، ولی وقتی که روی دو تا پروژه کار میکردند این بهرهوری از 100 به ۸۰ کاهش پیدا می کرده.
به همین ترتیب با اضافه شدن پروژههای بیشتر بازدهی برنامهنویسها کمتر و کمتر شده، تا جایی که وقتی روی ۵ تا پروژه متمرکز میشدن، ۸۰ درصد از بازدهیشون رو از دست میدادن و این به این معنیه که ۸۰ درصد از روزشون رو تلف میکردن.
یک مثال ساده تر:
از 1 تا 5 بشمرید
۱۲۳۴۵
سرعت شمارش تقریبا کمتر از یک ثانیه است
یک بار دیگه همین کار رو با حروف الفبا انگلیسی انجام بدید abcde
این بار هم سرعت شمارش کمتر از یک ثانیه است و فرقی با شمارش اعداد نمیکنه
حالا اعداد و حروف رو با هم ادغام میکنیم و به صورت یکی در میون اعداد و حروف رو میشمریم: 1a2b3c4d
همون طور که دیدید زمان بیشتری برای شمارش صرف میشه، و تقریباً دو برابر زمانی که برای شمردن هر کدام از اونها به صورت جداگانه نیاز بوده باید زمان بذاریم.
چرا این اتفاق میفته؟
چون ذهن ما داره بین اعداد و حروف جا به جا میشه، در نتیجه ناچاریم زمان بیشتری رو صرف انجام یه کار ساده بکنیم و تازه کمی هم گیج و سردرگرم میشیم. چون رفت و برگشت بین کارها تمرکز ما رو از بین میبره.
برگردیم به زندگی خودمون و این مثالها رو بسط بدیم به کارهای روزمره.
وقتی ما دائما از یه کار به کار دیگه ای سرک می کشیم و کار قبلی رو نصفه رها می کنیم، تمرکزمون رو از دست میدیم و باید وقت زیادی رو صرف مرور کارهامون کنیم. این یعنی افت عملکرد و ناتوانی در انجام کارها...
از این شاخه به اون شاخه پریدن و انجام کارهای مختلف در طول روز باعث میشه که از انجام ضروریات غافل بشیم و فقط وقتمون رو روی اینکه حالا باید چیکار کنیم و از کجا شروع کنیم بذاریم.
این طرز تفکر که هرچقدر در طول روز کار بیشتری انجام بدم، پس موفقتر عمل میکنم آسیب زیادی بهمون میزنه.
اکثر ماها تو محل کار مسئولیتهای متعددی رو به عهده داریم که باید به همه اونها برسیم، ولی از این موضوع غافل هستیم که این عادت نادرست انجام همزمان کارها، نتیجهای به جز افت تمرکز و اتلاف وقت و انرژی به دنبال نداره.
همونطور که توی مثال برنامه نویسها و شمارش حروف و اعداد گفتیم این کار نه تنها بهرهوری ما رو افزایش نمیده، بلکه تاثیر منفی هم روی عملکردمون میذاره و در واقع با این کار بزرگترین لطمه رو به خودمون و کارمون میزنیم.
نویسنده میگه وقتی که وسوسه شدیم و خواستیم در طول روز کارهای بیشتری رو انجام بدیم باید بریم سراغ تفکر انتقادی و از خودمون در مورد کاری که انجام میدیم سوال بپرسیم.
به عبارتی دیگه، وقتی در این شرایط قرار گرفتیم، بهتره که از خودمون سوال بپرسیم و مغزمون رو به چالش بکشیم. با این کار مغزمون رو وادار میکنیم که به ما جواب بده و هرچقدر سوالای بیشتری از خودمون بپرسیم این امکان رو به مغزمون میدیم که جواب های بهتری بهمون بده.
مثلا باید از خودمون بپرسیم که: «چه کاری انجام بدم تا همه چیزسادهتر بشه و از شر کارهای غیرضروری هم خلاص بشم».
این سوال رو وقتی که دچار اضطراب شدین، وقتی غرق در انجام کارهای غیر مرتبط شدین، وقتی دچار حواس پرتی شدین از خودتون بپرسید و این کار رو تا جایی ادامه بدید که پاسخ درستی از مغزتون دریافت کنید.
بارها و بارها این سوال رو از خودتون بپرسید تا تمام تمرکز و حواستون رو روی کارهای اصلی و ضروری بزارید و به هدف دلخواهتون برسید.
در طول روز کارهای زیادی برای انجام دادن داریم که فکر میکنیم همشون به یک اندازه مهم و در اولویت هستن و به راحتی ما رو در خودشون غرق میکنن. این همون جاییه که باید از خودتون سوال کنید:
«کدوم کار منو به هدفم نزدیکتر میکنه؟»
لزوما تمام کارهای با اهمیت در اولویت نیستند و نیازی نیست که اونها رو سریع انجام بدید
اصلا اینکه کارهای ضروری به یک اندازه با اهمیت هستن، توهمی بیش نیست.
وقتی که در طول روز درگیر کارهای مختلف و غیر ضروری میشید، بهتره کمی درنگ کنید و از خودتان این سوال رو بپرسید که کدوم کار مهمه و کدوم کار در اولویت قرار داره و باید حتما انجام بشه.
با پرسیدن این سوال، کارهای غیر ضروری حذف میشه و فقط چیزهایی باقی میمونه که قرار انجامشون بدیم و با تکرار این عادت ما در مسیر درست موفقیت قرار می گیریم.
گلر میگه که کارهای ما مثل بازی دومینو میمونه!
هر قدم کوچیکی که برداریم و هر کار کوچیکی که انجام بدیم، در نهایت روی کارهای آینده ما تاثیر میذاره.
اثر این کار مثل اولین ضربه ایه که به دومینوی اول میزنیم. اگه این ضربه اشتباه باشه در نهایت مسیری که در پیش میگیریم متفاوت از مسیری هست که دوست داریم بریم.
حالا بیایید این موضوع رو وارد کسب و کار کنیم.
فرض کنید که میخواید یه مشتری جدید به دست بیارید. کوچیکترین و بهترین کاری که برای شروع باید انجام بدید اینه که در مورد مشتری تحقیق کنید. یه تحقیق 2 دقیقهای هم کافیه تا مشتری رو بهتر بشناسید و ارتباط بهتری باهاش ارتباط بگیرید و در نهایت به هدفتون که جذب مشتریه نزدیکتر بشید.
این یک حقیقت ساده است که با سوال کردن از خودتون، میتونید هدفتون رو مشخص کنید و با تکرار این سوال، هدف توی ذهنتون روشنتر و واضحتر میشه و از این به بعد سعی میکنید تمام انرژی و تلاشتون رو توی این مسیر به کار بگیرید.
گری به ما میگه که باید اهداف اصلیمون رو با تموم وجود دنبال کنیم و ازشون دست نکشیم. و اینکه باید روی کاری تمرکز کنیم که ما رو به مهمترین اهدافمون نزدیکتر میکنه. اینطوری میتونیم مطمئن باشیم که به نتایج خیلی خوب و شگفت انگیزی دست پیدا می کنیم.
امیدوارم با گوش دادن این خلاصه کتاب فردا که میخوای از خواب بیدار بشی و روزت رو شروع کنی قبل از هرکاری این سوال مهم را از خودت بپرسی که هدفت توی زندگی چیه و اون کاری که باید انجام بدی تا تو رو به این هدف برسونه چیه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب گفتگوهای سرنوشتساز : نوشته: کری پترسون
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب مدیریت خود : نوشته: پیتر دراکر
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب چراغهای سبز : نوشته: متیو مککانهی