یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب افسانه زیبایی : نوشته: نائومی وولف
معرفی و خلاصه کتاب افسانه زیبایی : نوشته: نائومی وولف
کتاب افسانه زیبایی، نوشته نائومی ولف درباره طرز فکریه که میگه زنان باید در هر حالتی تلاش کنن زیباتر موجود روی زمین باشن. این طرز فکر باعث میشه که توی محیط کار، توی روابط فردی و اجتماعی و حتی از نظر سلامتی جسمی و روحی، زنان با مشکلاتی زیادی مواجه بشن و توی رقابتی بی پایان برای زیباتر شدن از هر طریق ممکن قدم بذارن.
خلاصه متنی رایگان کتاب افسانه زیبایی
این کتاب درباره چیه؟ درباره شناختن ساختاری اجتماعی که بهش میگن: زیبایی!
شعرا به ما گفتن که زیبایی باید توی چشم فردی که نگاه میکنه وجود داشته باشه، اما تا حالا شده که درباره این جمله فکر کنید؟ اونچه که بهش زیبا گفته میشه بارها در طول تاریخ تغییر کرده و توی جوامع گوناگون شکل های مختلفی به خودش گرفته. موضوعی که به ما یاداور میشه، زیبایی در حقیقت بر اساس هنجارها و ایدهال ها قضاوت میشه.
خب حالا که چی؟ افسانه زیبایی زنان رو مجبور به هنجار پذیری میکنه. این افسانه زنان رو به شکل دائمی مطیع مردان میکنه؛ اونا رو مجبور میکنه که هر روز لوازم ارایش بخرن، زیر تیغ جراح های زیبایی برن و حتی در طول روز ساعت ها گرسنگی بکشن. پس اجازه بدین نگاهی گذرا به تاریخچه زیبایی بندازیم تا بفهمیم که امروز این مفهوم چه جایگاهی بین ما داره.
توی این خلاصه درباره اینکه:
- چطور حضور زنان در محیط های کاری به افسانه زیبایی قدرت بخشیده
- چرا افسانه زیبایی مثل یه باور یا طرز فکر عمل میکنه و
- اینکه چطور افسانه زیبایی باعث ایجاد تفاوت بین دستمزد زن و مرز شده
صحبت میکنیم.
استاندارهای فعلی زیبایی در واقع ابزارهایی سیاسی برای کنترل زنان و حفظ مرد سالاری هستن
جنبش حقوق زنان در دهه های گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته و اگرچه زنان تونستن حقوق قانونی و ازادیهای مختلف بیشتری مثل حق تحصیل در مقاطع بالاتر یا حضور در حرفههایی که پیشتر مختص به مردان بوده بدست بیارن اما تو بسیاری از موارد هنوز نواقص زیادی وجود داره.
همونطور که توی ۵۰ سال گذشته زنان تونستن در زمینه های حقوقی و مالی قدم های زیادی بردارن، در طرف دیگه، تصویر زیبایی زنانه توی جامعه هم دست خوش تغییراتی شده؛ تغییراتی انگار از اونها در راستای محدود کردن فعالیت و پیشرفت زنان توی محیط های کاری استفاده میشه؛ تغییراتی که ما امروز بهشون افسانه زیبایی میگیم.
حالا این افسانه زیبایی چیه و دقیقا چی میگه؟ افسانه زیبایی میگه که کیفیتی توهم امیز وجود داره که بهش زیبایی گفته میشه و وظیفه هر زنیه که تمام تلاشش رو بکنه و از حداکثر امکانات خودش استفاده کنه تا به اون کیفیت برسه و البته بتونه حفظش کنه.
این افسانه نگاه های خاصی رو درون خودش داره. مثلا میگه که زیبایی یه ویژگی خوب مورثیه و زنی که این ویژگی رو به ارث نبرده باشه بی ارزش حساب میشه.
زنانی رو تصور کنید که توی اوج موفقیت حرفه ای خودشون هستن اما همچان باید فشار برای زیبا دیده شدن رو تحمل کنن، حتی میشه گفت هر چه زنی به موفقیت بیشتری می رسه این فشار برای دیده شدن روی اون بیشتر و بیشتر میشه.
میشه گفت افسانه زیبایی نوعی مکانیزم ایدئولوژیک اجتماعی برای کنترل زنانه، زنانیکه تمایل دارن ازاد باشن و ازادانه رویاهای خودشون رو دنبال کنن.
تا قبل از انقلاب صنعتی، ارزش اجتماعی زنان عموما با کارهای داخل خانه سنجیده میشد و زندگی اونا با توانایی انجام کارهای خونه، قدرت بدنی و البته توانایی زاد و ولد تعریف میشد، نه زیبایی.
اما همراه با صنعتی شدن، ازادی بیشتری هم برای زنان محیا شد و به همین خاطر برای حفظ مرد سالاری درون جامعه نیاز به رویکردهایجدیدتری بود.
یعنی دقیقا همونکاری که افسانه زیبایی براش خلق شده: این افسانه زنان رو درون خودش زندانی و بین اونها رقابتی مخرب ایجاد میکنه و از اونجایی که معیارهای زیبایی دائما در حال تغییرن، هویت و جایگاه زنان هم شکلی اسیب پذیر و شکننده به خودش میگیره که دائما نیازمند تایید بیرونیه.
محیط های کاری از افسانه زیبایی حمایت میکنن!
پس از پایان جنگ جهانی دوم تنها ۳۲.۸ درصد زنان امریکایی شاغل بودن. اما تا پیش از سال ۱۹۸۴ این عدد به ۵۳.۴ درصد رسید، افزایشی که گویی داشت ساختارهای مردسالارانه موجود رو تهدید میکرد. برای این ساختار مردسالارانه، حالا زنان به منزله گروه عظیم و رو به رشد بودن که حق و حقوق و فرصت های یکسان میخواستن.
برای مقابله با این رویه سیستمی ساخته شد که ظاهر رو به مهم ترین ویژگی یک زن تبدیل میکرد.
نویسنده کتاب به این سیستم، "فرایند انتخاب حرفه ای زیبایی" میگه.
البته حرفه ای های این سیستم یعنی بازیگرها و مدل ها و رقصنده ها از خیلی وقت پیش فعال بودن. مثلا در سال ۱۹۷۲ یکی از مدل های معروف از محل کارش شکایت کرد. علت شکایت؟ کارفرماش اون رو اخراج کرده بود و علت اخراجش رو افت کردن ظاهر خرگوشی اعلام کرده بود!
حالا فقط کافیه به استانداردهای این ظاهر خرگوشی نگاه کنیم تا ببینیم که چقدر مسخره و مضحک ن؛
معیارهایی مثل بی نقص بودن ( صورت، ژست و ...) و بی قید و شرط زیبا بودن.
همین سیستم مسخره کم کم وارد محیط های کاری شد و کم کم زنان با موقعیتی تبعیض امیز مواجه شدن که در هر صورت توی اون بازنده بودن و زیبا بودن یا نبودنشون میتونست برای مسیر کاریشون تصمیم بگیره.
افسانه زیبایی توسط سرویس های تبلیغاتی و محصولات زیبایی تقویت میشه
تا حالا شده مدل هایی که توی مجله های مد و زیبایی می بینید بهتون حس بدی بدن و باعث بشن که از زیبا نبودن خودتون خجالت بکشید؟ درسته، اونا اصلا برای همین کار طراحی شدن.
آگهی ها بخش بزرگی از محتوایی که ما روزانه میبینیم یا می خونیم یا حتی میشنویم رو تشکیل می دن و موضوع خیلی از اونا زنان هستن.
مجلهها، برنامههای تلویزیونی حتی خیلی از رسانه ها به واسطه این آگهی ها دائما تصاویر و استانداردها زیبایی ای رو ترویج می دن که مورد پسند اگهی دهنده ها باشن. این کار باعث میشه که اون آگهی دهنده ها سود کنن و در نتیجه بتونن باز دوباره آگهی بدن.
در دهه ۵۰ و ۶۰ تصویر محبوب از زن، یک همسر خوشحال و متعهد بود که شدیدا مشغول کارهای خونه ست و معمولا هم کنارش انواع وسایل مورد نیاز توی خونه تبلیغ میشد. این تبلیغات سعی داشتن کار خونه رو به عنوان یک کار حرفه ای نشون بدن و بگن که دیگه لازم نیست زنا بیرون خونه کاری انجام بدن یا مسیر حرفه ای دیگه رو پیش ببرن
همونطور که بتی فرایدن Betty Friedan) توی کتابش « جذبه زنانه» میگه، خلا هویت و هدف در جامعه زنان خانه دار امریکایی به سرعت داشت توسط کمپانی ها و شرکت های تبلیغاتی پر میشد.
اما امروزه بیشتر پلتفرم ها برای کسب درامد و گرفتن اگهی سراغ محصولات زیبایی میرن.
در واقع از زمانیکه زنان جای پای خودشون رو توی محیط های کاری محکم کردن و از خانه دار بودن فاصله گرفتن، پلتفرم های انتشار اگهی مثل مجله ها هم تغییر رویه دادن و به جای تبلیغ برای فروش محصولات خانگی، شروع کردن از تصویر ایدهال «زیبایی» استفاده کردن تا بتونن محصولات زیبایی رو بفروشن. محصولاتی مثل محصولات ارایشی، مکمل های غذایی، کرم های ضد چروک و ... ؛ هر مدل محصولی که افسانه زیبایی رو بیشتر به چشم بیاره.
زنان وقتی در مواجهه با این تصاویر میبینن که هرگز توانایی رسیدن به اون زیبایی بی عیب و نقص رو ندارن احساس ضعیف بودن میکنن. احساسی که اونا رو به مصرف بیشتر و بیشتر محصولات زیبایی می کشونه.
بیایم یه نگاهی به امار بندازیم. بین سال های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۲ تعداد مقالات مرتبط با رژیم غذایی توی نشریات حدود ۷۰ درصد افزایش پیدا کرد. در سال ۱۹۸۹ مجله های مختلف در مجموع تونستن ۶۵۰ میلیون دلار سود به واسطه تبلیغات کمپانی های محصولات ارایشی بدست بیارن در حالیکه سود حاصل از محصولات خانگی چیزی حدود ده درصد این مقدار بود.
در سال ۱۹۹۱، افسانه زیبایی سراغ صنایع جدیدی رفته بود که حالا حسابی پر سود بودن. صنایع مرتبط با رژیم های غذایی که سالانه ۳۳ میلیارد سود سالانه داشتن، صنایع لوازم ارایشی که به حدود ۲۰ میلیارد دلار سود سالانه رسیده بودن. همینطور عمل های جراحی زیبایی با ۳۰۰ میلیون و مدلینگ با حدود ۷ میلیارد دلار سود سالانه؛ میشه گفت دیگه برای کسی پوشیده نبود که زیبایی، پول نقد به حساب میاد.
در ادامه خلاصه خواهیم دید که زیبایی چطور قدرت خودش رو به واسطه مرد سالارانه بودن جامعه حفظ میکنه.
افسانه زیبایی برای زنان عواقب خطرناکی به همراه داره؛ چه فیزیکی، چه ذهنی و چه حتی اقتصادی
شاید شما هم به این فک کرده باشید که افسانه زیبایی تا چه حد ممکنه برای زنان خطرناک باشه. درسته، برای زنان اسیب های زیادی داره اما برای جمعیت دیگه ای منافع فراوانی همراه خودش داره.
توی محیط کار، افسانه زیبایی تنها به ایجاد تبعیض بر اساس ظاهر زنان بسنده نمیکنه بلکه نوعی استاندارد دوگانه شکل میده که مطمئن بشه زنان دستمزد کمتری بگیرن و همواره پول های درشت به جیب مردها بره.
تبعیضی که میشه توی شغل های مختلف به وضوح اون رودید.
در سال ۱۹۹۱ به طور میانگین وکلای مرد در رده سنی ۲۵ تا ۳۴ سال ۲۷ هزار و ۵۶۳ دلار درامد داشتن درحالیکه درامد وکلای زن، ۲۰۵۷۳ دلار بود. در همون سال فروشنده لباس مرد ۲۴۰۰0 درامد داشت درحالیکه یک فروشنده زن ۷۴۷۹ دلار درامد داشت. حتی ارایشگر زن نسبت به ارایشگر مرد ۷۶۰۳ دلار کمتر دستمزد میگرفت.
حتی همین امروز در ایالات متحده به طور میانگین زنان ۰.۷۹ دلار کمتر از مردان درامد دارن.
اما در راس این تبعیض ها، تلاش بی پایان زنان مدرن برای رسیدن به زیبایی، بیش از هر چیز روی سلامت کلی بدن اونها تاثیر گذاره.
همه می دونیم که افسانه زیبایی، زن زیبا رو لاغر و به قول معروف اسکینی معرفی میکنه. در نتیجه همین نگاه، امروز ۵ تا ۱۰ درصد جمعیت زنان امریکا با مشکلات گوارشی ناشی از رژیم های سخت دست و پنجه نرم می کنن. نکته جالب اینه که ۹۰ تا ۹۵ درصد افرادی که توی امریکا به این مدل بیماری گوارشی مبتلان، زنان هستن.
افسانه زیبایی همچنین باعث میشه که زنان خودشون رو در رقابتی بی پایان با یکدیگر قرار بدن و دائما تنهاتر از قبل بشن
به زنان زیبا توی جامعه با نوعی حسرت و حسادت نگاه میشه و کافیه دور و ورشون به زنای دیگه گوش بدین که چطور میگن « کاش من جای اون بودم».
اما همه چیز به اینجا ختم نمیشه و بحث اسیب های مالی هم در میونه.
۵۰ درصد از زنان شاغل در انگلستان اتحادیه ای ندارن. این امار در امریکا به بیشتر از ۸۶ درصد می رسه در حالیکه کارشناسان اقتصادی معتقدن داشتن اتحادیه بهترین راه کار برای احقاق حقوق زنان در محیط های کاریه و به طور میانگین زنانی که اتحادیه کاری داشته باشن، ۳۰ درصد بیشتر از سایر زنان دستمزد میگیرن.
تصویر کنید اگر زنان به جای کار کردن علیه هم، کنار هم کار میکردن به چه دستاوردهایی می رسیدن، بدون اینکه بخوان درگیر افسانه زیبایی باشن.
شکستن افسانه زیبایی یک فرایند آگاهیبخشه: ما باید فهممون از زیبایی زنان رو تغییر بدیم
خب حالا چطور میتویم از سیطره کنترلگر این افسانه زیبایی رها بشیم؟
اولین قدم برای رهایی از اون، شناخت تمامی نیروهاییه که بهش قدرت میدن.
افسانه زیبایی یه طرز فکره، نوعی نگاه اغوا گر، متقاعد کننده و البته فریب دهندهست و ابایی نداره که شما رو دائما با حس گناه و اتهام رو به رو کنه.
مثلا به ادبیات مجموعه های زیبایی دقت کنید. وقتی مثلا درباره خط های صورت شما صحبت میکنن دائما از کلمههایی مثل زیاد، خیلی و غیره استفاده میکنن. یعنی به طور پیشفرض توی ادبیات اونا شما به عنوان یه زن، موجودی ناکامل و نازیبا هستید، فقط میزان این نازیبایی فرق میکنه.
صنایع غذایی هم دقیقا به طور مشابه رفتار میکنن
اونا هم زنان رو بابت خوردن غذا به صفتهایی مانند شکمو بودن متهم می کنن، یعنی افرادی که دائما در حال خوردن چیزهای ممنوعه هستن.
حتی یکی از تکنیک های تبلیغاتی اونا اینکه به شما بگن با خرید فلان چیز یا مصرف فلان محصول دیگه صب که از خواب پا میشید بابت شام دیشب عذاب وجدان نخواهید داشت، انگار که عذاب وجدان داشتن و از خود بیزار بودن ویژگی ذاتی زنان باشه!
قدم دوم اینه که همه با هم این افسانه زیبایی رو پس بزنیم.
این حرف به این معنی نیست که زنان نباید ارایش کنن یا لباس های زیبا بپوشن، بلکه به این معنیه که زنان باید حق انتخاب داشته باشن و مجبور به انتخاب این سبک زندگی نباشن.
همینطور استقلال زنان و رابطه بینشون نیازمند ترمیم و بهبود یافتنه.
زنان به جای اینکه صرفا دنبال توجه مردان باشن باید به خودشون و روابط بین خودشون هم توجه کنن و از همدیگه حمایت کنن.
از همه مهم تر هم اینکه افسانه زیبایی باید به عنوان یک استاندارد دوگانه مخرب و تبعیض امیز شناخته بشه، این تنها راهیه که میشه از شرش خلاص شد.
برای رسیدن به این هدف هم لازمه که ما به صدای زنان گوش بدیم و سعی کنیم که آرزوها و ویژگیهای شخصیتی واقعی اونا رو ببینیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب بی حد و مرز : جیم کوییک
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب راهنمای یک فضانورد برای زندگی روی زمین : نوشته: کریس هدفیلد
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب ابتدا همه قوانین را زیر پا بگذارید : نوشته: مارکوس باکینگهام، کورت کافمن