یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب باهوشترین آدمای تو اتاق : نوشته: بتانی مک لین و پیتر الکیند
معرفی و خلاصه کتاب باهوشترین آدمای تو اتاق : نوشته: بتانی مک لین و پیتر الکیند
خلاصه کتابی که قرار بشنوید داستان واقعیه شرکتیه که روزی یکی از بزرگترین و معروفترین شرکت های آمریکا بوده اما بعد از چالشهای زیاد و سود و زیانهای سرسام آور درنهایت یک روز به آستانه فروپاشی و ورشکستگی میرسه. قراره کشف کنیم که چه چیزی منجر به بزرگترین پرونده ورشکستگی در تاریخ ایالات متحده شد و ماجرای افرادی رو بشنویم که این شرکت رو به قعر چاه بردن و اون رو به یک رسوایی در تاریخ تبدیل کردن.
خلاصه متنی رایگان کتاب باهوشترین آدمای تو اتاق
بتانی لی مک لین نویسنده کتاب، یک روزنامه نگار آمریکاییه که بعد از نوشتن این کتاب و ماجرای رسوایی انرون معروف شد
پیتر الکیند در نوشتن این کتاب به مک لین کمک زیادی کرده و البته این دو نفر بعد از نوشتن این کتاب درگیری هایی با مدیران شرکت پیدا کردن.
با هم خلاصه این کتاب جذاب رو بشنویم.
توی این کتاب به گذشته انرون میریم تا در مورد افراد پشت پرده این رسوایی بدونیم و ببینیم که طمع و فریب چطور میتونه منجر به چنین مرگ دراماتیکی بشه!
انرون در سال ۱۹۸۵ با ادغام دو شرکت تشکیل شد و به سرعت رشد کرد. در حدی که در اواسط سال ۲۰۰۱ حدود ۲۱.۰۰۰ نفر کارمند داشت. این شرکت به دلیل نوآوری های مالی و ارزش آفرینی از طریق طراحی و عرضه انواع الگوهای سرمایه گذاری، بیش از پیش مطرح شد. در حدی که نشریه فورچون از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰، هر ساله شرکت انرون رو نوآورترین شرکت آمریکا اعلام می کرد.
در سال ۲۰۰۱ با افشای شیوه های غیراخلاقی ارائه صورتهای مالی انرون، سهام این شرکت در مدت کوتاهی به تقریبا نصف مقدار قبلی کاهش پیدا کرد و در سال 2001 غول انرژی آمریکایی، انرون، اعلام ورشکستگی کرد. نابودی شرکت به دلیل بدهی های هنگفت و روش های تجاری متقلبانه، منعکس کننده مشکلاتی بود که سال ها قبل، شرکت موقع شروع کار، تجربه کرده بود.
اما اون چیزی که به فروپاشی و ورشکستگی شرکت منجر شد، شیوه های خاص حسابداری اون بود. شیوه هایی که توسط اون ، هزینه های شرکت رو کمتر و سودآوری رو بیشتر از میزان واقعی نشون میداد. با توجه به این که سهام انرون در بورس عرضه شده بود و باید حتما حسابرسی شفاف انجام میشد، انرون یکی از شرکت های حسابرسی بسیار شناخته شده و معتبر وابسته به خودش با نام آرتور اندرسن رو مسئول حسابرسی کرد و به این روش، ضمن این که در ظاهر، همه چیز شفاف بود و گزارش های مالی به نهاد های عمومی و رسانه ها ارائه میشد، دست مدیران انرون برای نمایش سود غیر واقعی و افزایش رغبت سرمایه گذاران به سهام این شرکت باز بود. شرکت انرون، با شیوه ی خاص حسابداری و حسابرسی، به عنوان هفتمین شرکت بزرگ آمریکا شناخته میشد و رابطه ی بسیار نزدیکی با سیاستمداران آمریکا و بسیاری دیگر از کشورهای جهان داشت.
مغز متفکر اصلی در این ماجرا، اندرو فستو، مدیر ارشد مالی انرون بود
که تونسته بود سیستمی چنین پیچیده رو طراحی و پیاده سازی کنه که سال ها، تمام نهاد های مالی و اقتصادی آمریکا متوجه نشده بودن یا نتونسته بودن حرفی بزنن. انرون درگیر اقدامات تجاری غیرشفافی بود که شرکت رو به مرز ورشکستگی رسونده بود و یک زیرمجموعه خاص به نام انرون اویل بیشترین دردسر رو ایجاد می کرد. انرون اویل تولید یا فروش نفت نبود، بلکه صرفاً روی قیمت نفت گمانه زنی می کرد.
نه تنها این، بلکه تاجران نفت هم، در حال دستکاری درآمدهای خودشون بودن.
به عنوان مثال، اونها با شرکت های جعلی معامله می کردن که به اونها اجازه می داد در یک قرارداد زیان هنگفتی رو متحمل بشن، اما با قرارداد دومی که همون مقدار سود رو به همراه داشت، این ضررها رو خنثی می کردن. زیان های ساختگی باعث شد که شرکت درآمد خودش رو از یک فصل به فصل دیگه منتقل کنه.
انرون در تلاش بود به وال استریت ثابت کنه که می تونه به طور پیوسته سود در حال افزایش داشته باشه، روندی که بازار سهام به سرعت به اون پاداش میده. با این حال، بازی تجارت نفت انرون در شرط بندی های پرخطر چنان ضرری رو به شرکت تحمیل کرد که کل شرکت در آستانه ورشکستگی قرار گرفت.
انرون تونست خودش رو از اولین بحران بیرون بکشه
اما مشکل اصلی شرکت این بود که مدل کسب و کاری نداشت که بتونه سود واقعی رو به ارمغان بیاره، مشکلی که انرون امیدوار بود با استخدام جفری اسکیلینگ یک تاجر آمریکایی حل کنه. اسکیلینگ که قبلاً مشاور مک کینزی و فارغ التحصیل مدرسه بازرگانی هاروارد بود، در سال 1990 به انرون پیوست و سِمت مدیر عاملی رو در زیرمجموعه جدیدی به نام Enron Finance گرفت.
اسکیلینگ، انرون رو به چیزی تبدیل کرد که بهش بانک گاز میگفت. ایده این بود که تولیدکنندگان گاز قراردادی رو برای فروش محصول خودشون به انرون امضا کنن. سود انرون تفاوت بین مبلغی که به تولیدکنندگان می پرداخت و اونچه از مشتریان دریافت می کرد، بود. گام دوم در طرح اصلی اسکیلینگ، متقاعد کردن انرون برای استفاده از متد حسابداری مارک تو مارکت (mark-to-market) بود.
حسابداری عادی با وارد کردن درآمدها و سود حاصل از قرارداد وقتی که پول وارد میشه، کار می کنه، ولی حسابداری مارک تو مارکت ارزش کل قرارداد رو در روز امضای اون قرارداد ثبت می کنه. بنابراین، با ایجاد سریع سودهای بالقوه، به نظر می رسید شرکت هایی که از حسابداری مارک تو مارکت استفاده می کنن به سرعت در حال رشد هستن. این به نوبه خود، دلالان وال استریت رو خوشحال می کرد. در نهایت اسکیلینگ شرکت رو پر از افراد خود شیفته و حیله گر کرد. افرادی که از لحاظ اجتماعی ناسازگار بودن. اما اسکیلینگ از اونها به نفع خودش استفاده می کرد.
اما آیا این امکان برای یک شرکت وجود داره که روی موجی از موفقیت که صرفا توسط نیروی کار درخشان پیش میره، سوار بشه؟ در مورد انرون نه! یکی دیگه از افراد انرون که این شرکت رو در قعر چاه برد ربکا مارک بود. ربکا مارک مسئول فرهنگ سمی معامله سازی انرون بود.
این اسکیلینگ بود که انرون رو متحول کرد، اما تا اواسط دهه 1990، اکثر افراد خارج از شرکت هیچ سرنخی از اون نداشتن. چهره انرون در دنیای بیرون در واقع ربکا مارک بود، یک ستاره زن در یک صنعت تحت سلطه مردان.
تا دهه 1990، کشورهای در حال توسعه معمولا توسط شرکت های غربی نادیده گرفته میشد، حتی اگه جمعیت زیادی داشتن و نیازهای انرژی مشابهی داشتن. ربکا مارک رئیس زیرمجموعه شرکتی به نام توسعه انرون بود و وظیفه اون بستن قرارداد های انرژی با کشورهای در حال توسعه بود، در نتیجه پرچم انرون رو در سراسر جهان به اهتزاز درآورد.
اما مارک به تدریج فرهنگ معامله رو توی شرکت انرون آلوده کرد
کارمندای مارک به این فکر می کردن که وظیفه اونها صرفا تضمین هر چه بیشتر معاملاته که نتیجه ساختار ناقص انرون بود.
به عنوان مثال، پاداش به توسعه دهندگان به صورت پروژه به پروژه پرداخت میشد. به این معنی که در زمان بسته شدن یک قرارداد، قبل از انجام شدن مراحل اولیه کار، مبلغ به اونها پرداخت میشد. بنابراین، توسعه دهندهها انگیزه ای برای دنبال کردن قراردادهایی که امضا کرده بودن نداشتن، و هیچ کس دیگری در انرون وجود نداشت که مسئولیت پروژهها رو پس از پایان کار به عهده بگیره. بنابراین، در حالی که مارک تصور می کرد هیچ اتفاق بدی نمیفته ، هر روز فجایع جدیدی رخ میداد. از طرفی اسکیلینگ در حین اصلاح مجدد شرکت، از هر فرصتی برای کنار گذاشتن فعالیت های تجاری قبلیش، حتی اونهایی که سودآور بودن، استفاده کرد. در نتیجه، انرون شاهد یک تغییر عمیق بود. انرون برای رسیدن به سودی که به سرمایه گذاران وعده داده بود، مجبور شد چند ترفند رو انجام بده.
اندرو فاستو سرپرست کل امور مالی انرون ساختارهای مالی رو ایجاد کرد که به انرون کمک کرد تا بدهی های خودش رو پنهان کنه و خودش رو در این فرآیند ثروتمند کنه. البته موقعیت های دوگانه در شرکت به فاستو اجازه داد که ده ها میلیون دلار سود شخصی هم به دست بیاره.
انرون نمی تونست برای همیشه از روش های حسابداری تقلبی استفاده کنه
یکی از ایده های اسکیلینگ ورود به تجارت انرژی الکتریکی بود. انرون روی این واقعیت که بازار در نهایت مقررات زدایی خواهد شد، حساب می کرد. با این اتفاق، اونها در موقعیت مناسبی قرار می گرفتن تا بتونن برق رو مستقیماً به مشاغل و خونه ها در سراسر کشور بفروشن.
انرون بیش از 20 میلیون دلار برای تبلیغات هزینه کرد تا کسب و کار جدیدش رو بسازه. با این حال، علی رغم تخفیف هایی که انرون میتونست ارائه بده، مصرفکنندگان آماده نبودن از ابزار قابل اعتمادی که همیشه در گذشته استفاده می کردن دور بشن.
علاوه بر این، انرون به تجارت برق علاقه نداشت. به عنوان مثال، انرون برای جذب مشتریان قول داد که شرایط رو بهتر کنه اما مشکل این بود که اونها هیچ ایده ای برای انجام این کار نداشتن. طرح اسکیلینگ شکست خورده بود. ایده بعدی انرون، خدمات پهنای باند در جهان بود. تحلیلگران انرون رو دوست داشتن، اگرچه بسیاری از اونها می دونستن که شرکت بدهی خودش رو پنهان می کنه.
تحلیلگران به عملکرد انرون اعتماد داشتن. در جلسه ای مدیران شرکت با اطمینان خاطر بیان کردن که این شرکت به "بزرگترین ارائه دهنده خدمات پهنای باند در جهان" تبدیل خواهد شد، و از استراتژی جدید پهنای باند انرون رونمایی کردن. اسکیلینگ حتی پیشبینی کرد که سرمایهگذاری تجاری جدید 29 میلیارد دلار ارزش داره!
حدود 200 تحلیلگر سریعا تماس گرفتن و گفتن که در انرون سرمایه گذاری می کنن. در نتیجه، سهام این شرکت تنها در یک روز 26 درصد افزایش یافت. در واقع، هیچ کدوم از تحلیلگران حاضر جرأت نکردن یک سوال بپرسن.
نگرانی ها در مورد وضعیت مالی انرون در سال 2000 به وجود اومد و با تغییرات عجیب در شرکت تقویت شد
شک و تردید در مورد موفقیت انرون شروع شد. در 20 سپتامبر 2000، جاناتان ویل(Weil) گزارشی رو درباره تاجران انرژی و استفاده اونها از حسابداری مارک تو مارکت، منتشر کرد. با خوندن این گزارش، یک مدیر با نفوذ به نام جیم چانوس شروع به بررسی بیشتر کرد. اون متوجه شد که اگرچه انرون به طور پیوسته درآمد خودش رو افزایش میده، اما خود کسب و کار درآمد زیادی کسب نکرده. چانوس دیدگاه های شکاکانه خودش رو در مورد انرون به مجله فورچون برد و مقاله ای با عنوان "آیا انرون بیش از حد گران است؟" منتشر شد.
این مقاله به کمبود جریان نقدی و افزایش بدهی انرون اشاره کرد، و شک و تردید نسبت به انرون در دنیای سرمایه گذاری رو آشکار کرد. این شک و تردید زمانی بیشتر شد که اسکیلینگ به طور غیرمنتظره ای از سمت خود به عنوان مدیر عامل خارج شد. اسکیلینگ به سرمایه گذاران اینطور گفت: "هیچ چیزی برای فاش کردن وجود نداره، شرکت در وضعیت خوبیه و این یک تصمیم کاملا شخصیست.
اما این حرکت قطعا عجیب به نظر می رسید. چرا چنین مدیرعامل جاه طلبی فقط شش ماه پس از این کار استعفا میده؟
انرون در نهایت تحت فشار بدهی های هنگفت کم آورد و مجبور شد برای ورشکستگی اقدام کنه
مدیران شرکت نیاز داشتن تا دو یا سه میلیارد دلار در حساب شرکت داشته باشن، وگرنه طلبکاران شرکت رو تعطیل می کردن. اما این مورد غیرممکن بود، چون بانک ها قبلاً اعلام کرده بودن که خط اعتباری انرون کاملاً منفیه. به طور خلاصه، انرون شکست خورد و بزرگترین پرونده ورشکستگی در تاریخ ایالات متحده در دوم دسامبر 2001 تشکیل شد. کن لی، جفری اسکیلینگ، اندرو فاستو و سایر مدیران انرون به اتهام کلاهبرداری مجرم شناخته شدن و به زندان محکوم شدن.
در سال 2004، فاستو به تمام اتهامات خود اعتراف کرد. اون شش سال رو در زندان گذروند و در سال 2011 آزاد شد.
کن لی قبل از گذروندن یک روز در زندان درگذشت. کن لی به ده اتهام از جمله توطئه، اظهارات گمراه کننده و کلاهبرداری متهم شده بود. قبل از اینکه دادگاه حکم اون رو تعیین کنه، بر اثر حمله قلبی درگذشت.
جفری اسکیلینگ در سال 2004 به 35 مورد از جمله توطئه، کلاهبرداری و تجارت داخلی متهم شد و در سال 2006 به بیش از 24 سال زندان و 45 میلیون دلار جریمه محکوم شد.
و البته، ربکا مارک! مارک، انرون رو در آگوست 2000 ترک کرد، قبل از اینکه این رسوایی عمومی بشه. اون سهام انرون خودش رو در اوج فروخته بود. مارک هرگز متهم به ارتکاب هیچ جنایتی نشد.
تبعات سقوط انرون در حدی جدی بود که به محض از بین رفتن قدرت اقتصادیش، فسادهای سیاسیش هم آشکار شد و سیاستمداران متعددی به خاطر دریافت رشوه از انرون ، دچار مشکل شدن.
همچنین به علت این که بسیاری از مردم آمریکا، مستقیم و غیرمستقیم، از طریق صندوق های سرمایه گذاری، سهامدار انرون بودن، ورشکستگی این شرکت یک بحران فراگیر ملی برای این کشور ایجاد کرد. بعد از ورشکستگی انرون، بسیاری از مدرسان و مدیران این شرکت رو سرلوحه قرار دادن و از این شرکت چیزهای زیادی یاد گرفتن.
گاهی اشتباهات و روش های غلط میتونه بهترین منبع برای یادگیری باشه. این داستان پر از نکته بود، تموم سعی مون رو کردیم تا کلیدی ترین و مهم ترین نکات رو در این خلاصه کتاب بگنجونیم. امیدواریم مطالب گفته شده براتون مفید باشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب راهبی که فراریاش را فروخت : نوشته: رابین شارم
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب در یک چشم به هم زدن : نوشته مالکوم گلدول
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه خلاصه رایگان : تاب تفکر خلاق (درون چارچوب)