یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب تخت خوابت را مرتب کن : نوشته: ویلیام اچ مک ریوِن
معرفی و خلاصه کتاب تخت خوابت را مرتب کن : نوشته: ویلیام اچ مک ریوِن
تو هم هر روز وقت کم میاری و به کارات به موقع نمیرسی؟اول از همه باید تخت خوابت رو مرتب کنی! اگه دنبال تغییرات بزرگ توی زندگیتون هستین باید این خلاصه کتاب رو گوش کنین! تخت خوابت رو مرتب کن، کلی راه حل بدون هزینه ولی اثر بخش به ما میده تا بتونیم تغییرات اساسی توی زندگیمون ایجاد کنیم. مک ریون ژنرال جنگی نیروی دریایی آمریکا بوده و این کتاب حاصل تجربیاتش از اون دوران هست که پیشنهاد میکنیم حتما گوش کنین.
خلاصه متنی رایگان کتاب تخت خوابت را مرتب کن
کتاب تخت خوابت را مرتب کن میتونه راهنمای خوبی برای همه کسانی باشد که به دنبال ایجاد تغییرات بزرگ توی زندگیشون هستند.
شما میتونید توی این کتاب با روش های بدون هزینه و در عین حال اثربخش تغییرات اساسی توی زندگیتون ایجاد کنید.
ژنرال ویلیام اچ مک ریون قبل از کسب شهرتش به خاطر نوشتن این کتاب به عنوان دریا سالاری کارکشته و حاذق شناخته می شد.
او در سال ۲۰۱۴ از ارتش آمریکا بازنشسته شد و بعد از مدتی به خاطر بیماری و میل شخصی برای گذراندن زمان بیشتر با خانواده از تمام فعالیت های مهم سیاسی خودش کناره گیری کرد.
مک ریون تونسته چندین بار مدال ها و طلاهای ارزشمندی را به خاطر خدمات خود در ارتش آمریکا کسب کند.
اگه تا حالا فیلمی از دوره آموزشی سربازی دیده باشید، حتماً متوجه تخت خواب های دو طبقه ای که همیشه منظم و مرتب هستند شدهاید .این موضوع ممکن است بی اهمیت به نظر برسد اما یک تختخواب مرتب ممکن از روزتون رو بسازد.
مک ریون توی دوران آموزشی نیروی دریایی ایالات متحده به اول روش صحیح مرتب کردن تخت خواب خودش رو یاد گرفته و فهمیده که اولین چیزی که باید بعد از بیدار شدن انجام بدهد مرتب کردن تختخواب شه.
توی این دوره آموزشی اگر کسی از قوانین مرتب کردن تختخواب پیروی نمی کرد تنبیه می شد که این تنبیه با نام بیسکویت شکری معروف بود. توی این تنبیه سرباز به داخل آب های اقیانوس آرام پرتاب می شد و بلا باید روی شن و ماسه های داغ ساحل قرض می خورد.
شاید به این فکر کنید که مرتب کردن تخت خواب بلا بعد از بیدار شدن چه لزومی دارد، هر چند این کار ممکن است آسان و بی اهمیت به نظر برسد اما انجام کامل هر فعالیت در اول صبح بهترین و پربار ترین راه برای شروع روز است.
در واقع میتونیم بگیم که این کار باعث میشه شما از همون ابتدای روز روی غلتک بیفتید.
با اتمام یک کار هر چند ساله ذهنتون شروع به بررسی سایر کارهای موجود توی فهرست روزانه تو می کند و شما بعد از مدتی متوجه می شوید که نهتنها انجام این کار برای شما آسان تر از قبل شده ، بلکه در طول روز هم احساس سرزندگی مولد بودن می کنیم.
همه این ها به لطف مرتب کردن تختخواب تون به وجود اومده.
یکی دیگر از درسهای زندگی که مکریون از نیروی دریایی رو یاد گرفته اهمیت هم تیمیها و هم گروهی ها در زندگی ماست.
مک ریون پس از پرش با چتر نژاد و در حالی که نزدیک بود کشته بشه به اهمیت این نکته پی برد.
ماجرا از این قراره که توی یک مانور مک ریون موقع سقوط آزاد به چتر نجات سرباز دیگی گیر میکند،کی این اتفاق باعث میشه که چتر نجات خودش به پای خودش بپیچد.
نیروی حاصل از باز شدن چتر نژاد داشت باعث شده که لگن و ماهیچه های شکمش را از استخوان جدا کند.
او در طول ماه های بهبودیش فهمید که بهره مندی از یک هم تیمی یا همراه خوب توی این دوران چقدر مهمه و حیاتی است.
به گفته خودش اگر همسرش تو این بحران طولانی و طاقت فرسا باهاش همراهی نمیکرد احتمال زیاد دچار افسردگی می شد.
همه ما تری مقطعی از زندگیمون با چالشهایی مواجه میشیم که برای مقابله با آنها نیاز به یک حامی داریم. کسی که به قدرت و توانایی ما برای غلبه بر این مسئله باور داشته باشه چون واقعیت اینه که هیچکس نمیتونه به تنهایی همه لحظات سخت زندگی رو پشت سر بزاره.
تا حالا شده کسی رو برای اولین بار ببینید تو نگاه اول کسالتآور و خسته کننده به نظر رسیده
اما بعداً به یکی از بهترین دوستاتون تبدیل شده باشه.
درسی که در اینجا وجود دارد اینکه هرگز کسی را با چیزی غیر از قلبش قضاوت نکنید، البته سناریو برعکس اون هم صادق است ممکن است ظاهر شخصی فریبنده و جالب باشد اما در نهایت ببینید که گزینه خوبی برای دوستی با شما نیست.
پس قبل از اینکه به هرکسی اعتماد کنید اول از خودتون این سوال را بپرسید که من واقعاً در مورد این شخص چی میدونن.
وقتی مک ریون توی کالج تحصیل می کرد و رویای بودن توی نیروی دریایی را داشت برای کسب اطلاعات در این زمینه به یک مرکز استخدام رفت.
وقتی اونجا بودم توجه مردی ریزجثه و تاس و لاغر اندام به نام تام نوریس شد، ظاهر اون مرد به هرکسی شباهت داشت جز یک کهنه سوار نیروی دریایی با این حال سقوط توان تام نوریس دقیقا همون فردی بود که توی نگاه اول به نظر نمی آمد.
اون قهرمان جنگ در ویتنام بود و در حالی که جون خودش را برای نجات دیگران به خطر انداخته بود به شدت مجروح شده بود، ام نوریس است پس از آن هم با وجود جراحت های دردناک و روند بهبودی طاقتفرساست باز هم برای ادامه خدمت به کشورش به عنوان یکی از اعضای تیم نجات گروگان افبیآی فعالیت می کرد.
این نکته درس ارزشمند دیگری هم به ما میدهد که نباید انتظار داشته باشیم که زندگی عادلانه و معقول باشد. مک ریون در طول آموزشی دریانوردی بارها توی وضعیت بیسکویت شکری قرار گرفت.
این مجازات حتی گاهی بی دلیل انجام می شد که نشون بده زندگی چقدر ناعادلانه و نامعقول است.
مقاومت در برابر پذیرش این مسئله به ما هیچ کمکی نمی کند و کاملا بی فایده است به جاش موقع روبرو شدن با این جور سختی ها باید خودتون رو از زمین بلند کنید و رو به جلو حرکت کنید.
هیچکس از شکست خوشش نمیاد
جامعه به ما یاد بده که این کلمه پر از بار منفی، چیزی که همه میخوان از شنیدنش اجتناب کنند اما شما میتونید با یک نگرش دوست نسبت به شکست هاتون از آنها به عنوان یک مزیت و فرصت استفاده کنید.
گاهی اوقات شکست خوردن اجتنابناپذیر است درسته که باعث درد و رنج ما میشود اما به این معنا نیست که باید اجازه دهیم این شکست بر ما غلبه کند، در عوض می تونیم از اون برای قوی تر شدن و مصمم تر شدن خودمون استفاده کنیم.
مک ریون در تمرین های ویژه نیروی دریای همیشه توی تیم شنا به عنوان آخرین نفر به خط پایان می رسید.
آخرین نفر بودن در شنا هم به معنی تجربه تنبیهی به نام سیرک بود. مراسم سیرک که در بین اعضای یگان ویژه مشهور بود یک آزمایش استقامتی سنگین بود که باعث شده بود بسیاری از سربازها تسلیم بشوند و دوره آموزشی نیروی دریایی را ترک کند.
این تنبیه برای مک ریون خیلی طاقت فرسا بود اما این تجربه براش بخش بود و در نتیجه اون مکریون تونست نتایج شنای خودش را بهتر کند. در نتیجه او نتونست توی آزمون فارغ التحصیلی که شامل شنای بسیار سخت تر از همیشه بود به رتبه اول دست پیدا کنه. شکست های قبلیش باعث شده بود که از سایر سرباز ها بیشتر تلاش کند و قوی تر شود.
یادتون باشه که پذیرش شکست به معنی تمایل برای استفاده از فرصت هاست چون برای بردن یک جایزه بزرگ باید ریسک های بزرگی هم انجام داد.
درسته که آسایش و آرامش زندگی لذتهای خودش را دارد اما طی ریسکپذیری هم هیجان خاص و جذابی وجود دارد از طرفی دیگر اگر اجازه بدهیم که نگرانی ها و ترس ها تمام تصمیم های شما را کنترل کنند هرگز به موفقیت نمی رسید.
مک ریون توی سال ۲۰۰۴ با موقعیت پیچیده ای روبرو شده بود یکی از گروه های دشمن توی جنگ عراق سه نفر از نیروهایش را گروگان گرفته بودند و اطلاعات این رو میگفت، که دشمن به عنوان گروگان ها به زودی حرکت می کند و به یک محل دیگری منتقل می شود پس همان روز بهترین فرصت برای آزاد کردن گروگان ها، از طریق یه حمله سریع و پر خطر بود.
البته انجام عملیات تو روز روشن موقعیت ایده آل این بود و محوطه عملیات هم کوچیک و محدود بود پس از انجام این کار خطرات زیادی در بر داشت. اما مک ریون دستور اجرای مأموریت را صادر کرد و یگان ش پذیرفتند که باید ترس از شکست و مغز را کنار بگذارند و هر جور شده این کار را انجام بدهند.
عملیات در نهایت با موفقیت به پایان رسید و مکریون تونست گروگانها را نجات بدهد.
ممکنه زمانی فرا برسد که نادیده گرفتن از عبور چالش راحت تر از مواجه شدن با اون باشد
اما کنار کشیدن از مقابله با مسئله یک رفتار اشتباه است.
همه توی موقعیت های مختلف احساس ترس میکنیم مهم اینه که اجازه ندهیم این ترس ها مانع حرکت ما بشن. باید شجاع باشیم و برای رسیدن به اهداف خودمون مصمم باشیم.
مک ریون برای پیوستن به یگان ویژه نیروی دریایی با ترس های زیادی مواجه شد اما با اراده خودش تونست بر همه این موقعیت های دشوار غلبه کنه.
یک شب مک ریون و همگروهی تیم شنا مجبور شدند تا ۴ مایل توی تاریکی شب نگاه کند این جور کاری توی حالت عادی هم ترسناک بود، چه برسه به اینکه اونشب گزارشی مبنی بر مشاهده انواع کوسه ها از جمله ترسناک ترین آنها به نام کوسه سفید رسیده بود.
امامک ریون اجازه نداد که ترس از برخورد با کوسه ها مانع از اتمام دوره آموزشی یگان ویژه بشه او از هدفش به عنوان افزاری برای ادامه شجاعت ادامه کار استفاده کرد.
شجاعت و جنگاوری همون چیزی که همه ما برای استقامت توی تلخ ترین لحظات زندگی به آن نیاز داریم.
توی این جور لحظاتی که ما باید بهترین خودمون باشیم مطمئناً روزهای تاریک و ناامیدکننده برای تک تک متی زندگی پیش میاد.
ممکنه دوست یا یکی از اعضای خانواده زندگیمون رو از دست بدیم و یا به بیماری سخت دچار بشیم. مک ریون شاهد مرگ بسیاری از افرادش در زندگی بود این همیشه برایش سخت ترین و سخت ترین زمان ها بوده.
اما زمان هایی هم بوده که بیشتر از همیشه تحت تاثیر استقامت و انعطاف پذیری افراد قرار گرفت.
مثلاً بعد از مرگ یکی از سربازان ویژه نیروی دریایی ،توی عراق برادر دوقلوش ایستاد و به دوستان و خانواده اش اجازه داد تا در آغوش او به عزاداری بپردازند. او گفت که میخواد باعث سربلندی برادر از دست رفته اش بشود.
این جور صحنه های همیشه برای مک ریون الهام بخش بوده و روحیه شجاعت را در او تقویت کرد.
احتمالا براتون پیش اومده که بعد از نتیجه ندادن یک کار ناامید شدید و خواستید این کار رو رها کنید
اما بعد از حرف زدن با دوستتون یه جون تازه گرفتید و امید و انرژی تون برای ادامه دادن دوباره برگشته.
این موضوع نشون میده که یک شهر تا چه حد میتونه توی زندگی دیگران تفاوت ایجاد کنه. ما هم میتونیم همون فردی باشیم که امید و اشتیاق رو به دیگران هدیه میده و به اونها کمک میکنه که با انگیزه بیشتری به زندگی ادامه بدن.
توی دوره آموزشی نیروی دریایی هفته وجود دارد به نام هفته جهنمی این هفته جهنمی یک آزمایش استقامت ۷ روز است که اغلب به عنوان . عطفی برای کارآموزان شناخته میشه که یا اون و به موفقیت به پایان میرسانونو یاد او را ترک میکنن.
تو یکی از مراحل هفته جهنمی کارآموزان باید یک شب کامل رو توی گلای سرد به سر ببرند.
یکی از این هفته یکی از سربازها تو میشود از جاش بلند میشه و میخواد از دور خارج بشه اما تو این حین یکی از سرباز های دیگه شروع به آواز خوندن میکنه و کم کم، همه گروه این آواز را با هم بلند میخونن. این کار باعث شد که این سرباز دوباره به تمرین برگردد و برای ادامه دادند انگیزه بگیرد.
زندگی سرشار از زیبایی هاست
حتی در مواقعی که مسئله ای دردناک ذهنتون رو به خودش مشغول کرده باز هم باید به خاطر داشته باشیم که لحظات شاد بدون وجود لحظات غم انگیز معنا پیدا نمی کند.
بنابراین وقتی که شرایط سخت میشه برای خودتون تاسف نخورید و دیگران را هم سرزنش نکنید. باید بپذیرید که زندگی همون چیزیه که شما آن را می سازید.
پس فقط به اندازه تلاش تون برای شما خوب و دلپذیر میشه و اگه خودتون چیزی به اون اضافه کنید به نتیجه نمی رسید و احساس پشیمانی و ندامت میکنید.
توی جنگ افغانستان سربازی به نام آدام بید بر اثر جراحت ناشی از مین به شدت آسیب دیده بود. وقتی مک ریون توی بیمارستان به ملاقاتش میره متوجه میشه که بیت دچار سوختگی زیادی شده، لوله های تنفسی مصنوعی جا خوش کرده بودند و علاوه بر همه اینها هر دو پاشو از دست داده بود.
با این وجود آدام بید از زبان اشاره برای نشان دادن این که حالش خوبه استفاده کرد.
این ویژگی که مکریون به اون افتخار می کند.
سرباز های سرسخت و تسلیم ناپذیر اغلب با سختی های زیادی روبرو می شوند اما همیشه از تصمیم شدن و جلب ترحم خودداری می کنند.
یک نیروی یگان ویژه یاد می گیرد که هرگز تسلیم نشه. اگه کسی مثل آدام بیت تونسته اون چه روکه برای ادامه دادن زندگی هست پیدا کند، مطمئنا شما هم میتونید.
امیدوارم از شنیدن این پادکست نهایت لذت را برده باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب ایگو دشمن است! : نوشته: رایان هالیدی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب افسانه زیبایی : نوشته: نائومی وولف
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب انتخاب عالی : نوشته: جیم کالینز