یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب تسلط : نوشته: رابرت گرین
معرفی و خلاصه کتاب تسلط : نوشته: رابرت گرین
?همه ما با نیروهای درونی در خودمون به دنیا میایم و باید در طول زندگی اونها رو کشف کنیم. اما موانع زیادی بر سر راهمون وجود داره که باعث میشه اون نیروها از بین برن یا هیچ وقت کشف نش. بعد از گوش دادن به این خلاصه کتاب قراره با نیروهای درونیتون آشنا بشید و یاد بگیرید از اونها در جهت رسیدن به خواستههاتون استفاده کنید. ? این خلاصه کتاب با استفاده از داستانهای مختلف از افراد موفقی مثل موتسارت و انیشتین بهمون ثابت میکنه تنها چیزی که باعث موفقیت میشه، تسلط و یادگیریه. توی این خلاصه کتاب همراهمون باش چون قراره یکی از مهمترین موضوعاتی رو یاد بگیری که تا آخر عمر و توی هر کاری به کمکت میاد.
خلاصه متنی رایگان کتاب تسلط
همه ما تجربه برخورد با آدمایی رو داریم که موقع کار کردن فقط به ساعت نگاه می کنن و لحظه شماری می
کنن تا ساعت کاریشون تموم بشه و برن خونه
آدمایی که از نظر ما وجدان کاری ندارن و برای کارشون هیچ ارزشی قائل نیستن و فقط به چشم یه وظیفه به کارشون نگاه می کنن. به عنوان مثال، ما در طول زندگیمون پیش پزشکای مختلفی رفتیم. دکترایی بودن که از پدر مادرمون دلسوز تر بودن و با صبوری مشکلاتمون پرسیدن و پیگیر حالمون هستن، و در کنارش دکترهایی هم بودن که خیلی سریع و بی معطلی چند تا سوال پرسیدن و یه نسخه دادن دستمون و صدا کردن مریض بعدی.
تا حالا به این فکرکردین که شاید اون فرد دوست نداشته دکتر باشه و از روی اجبار و به انتخاب خانواده، قدم توی این مسیر گذاشته و در حال حاضر هم دوست نداره برای من و شما به عنوان مریض وقت زیادی بذاره. اون پزشک بعد از تموم شدن کارش میره خونه و میشینه پای تلویزیون اما حاضر نیست برای پیشرفت در کارش قدمی برداره. الان که شما دارید به این خلاصه کتاب گوش میدین بنظرتون چند نفر از آدمای اطرافمون یا حتی خودمون در شرایط مشابه هستیم؟ متاسفانه در جواب این سوال باید بگیم آدمای زیادی هستن که برای خواسته هاشون و رسیدن به چیزی که دوست دارن قدمی برنداشتن و روی خودشون هیچ تسلطی ندارن.
اما قراره بعد از گوش دادن به این خلاصه کتاب با نیروهای درونیتون آشنا بشید و یاد بگیرید از اونها در جهت رسیدن به خواسته هاتون استفاده کنید. این خلاصه کتاب با استفاده از داستان های مختلف از افراد موفقی مثل موتسارت و انیشتین بهمون ثابت می کنه تنها چیزی که باعث موفقیت میشه، تسلط و یادگیریه. توی این خلاصه کتاب همراهمون باش چون قراره یکی از مهم ترین موضوعاتی رو یاد بگیری که تا آخر عمر و توی هر کاری به کمکت میاد.
رابرت گرین نویسنده آمریکایی کتاب، از چهره های مهم در سطح جهانی در حوزه نویسندگی و سخنرانی
محسوب میشه که به خاطر کتابهاش درباره استراتژی، قدرت و اغواگری مشهوره
گرین میگه قبل از نویسندگی هشتاد شغل مختلف از جمله کارگر ساختمانی، مترجم، سردبیر مجله، نویسنده فیلم های هالیوود و ... داشته و بعد از شروع نویسندگی ،گرین شش کتاب پر فروش بین المللی نوشته که معروف ترین اونها 33 استراتژی جنگ نام داره. این کتاب وقایع تاریخی رو با زندگی روزمره تلفیق کرده و به ما نشون میده که چطور می تونیم در رقابت ها پیروز بشیم. با هم خلاصه کتاب تسلط از این نویسنده محبوب رو بشنویم.
آدمای زیادی همیشه از یادگیری و خلاقیت حرف میزنن اما کمتر کسی وجود داره که به دنبال یادگیری باشه و همرنگ جماعت نشه. همه ما با نیروهایی درونی در خودمون به دنیا میایم و باید در طول زندگی اونها رو کشف کنیم. اما موانع زیادی بر سر راهمون وجود داره که باعث میشه اون نیروها از بین برن یا هیچ وقت کشف نشن و به فراموشی سپرده بشن.
توی هر سنی هستین نگران نباشید. هیچ وقت دیر نیست با پیدا کردن دوباره نیروها و تسلط به خودتون می تونید قدم در مسیری بذارید که نیازی نباشه موقع انجام دادن کارهاتون مدام چشمتون به ساعت باشه و حتی اونقد از انجام دادنش لذت می برید که حتی گاهی یادتون میره غدا بخورید. هر روز و هر لحظه دنبال کسب مهارت باشید. با این کار ذهن شما انگیزه لازم برای یادگیری رو به دست میاره. با یادگیری موضوعای مختلف با قسمت هایی از خودتون آشنا میشید که هیچ وقت سراغشون نرفته بودین و کم کم ابعادی از خودتون رو می شناسید که در عین عجیب بودن لذت بخشه. سعی کنید درگیر انرژی های منفی اطرافیان نشید و به حرفاشون کم اهمیت باشید. اونها جلوی شکوفا شدن استعدادهاتون می گیرن و اجازه نمیدن توانایی های شما شکل بگیره.
توجه به حرفای اطرافیان و همرنگی با جماعت خلاقیت شما رو سرکوب می کنه. به دانش قبلی خودتون متکی نباشید و هر روز چیزای جدید یاد بگیرید. خیلی از ما در دوران دانشجویی به زور سر کلاسهایی نشستیم که جز عذاب چیزی برای ما نداشته، خیلی از ما به ریاضی علاقه ای نداشتیم اما رشته ای رو انتخاب کردیم که دروس ریاضی زیادی داشته و این حس بهمون دست داده که ما آدم کم هوشی هستیم و همین موضوع باعث شده نتونیم توی کارمون رشد خوبی داشته باشیم و برای همیشه یه آدم عادی و معمولی باقی بمونیم. ما همیشه گوشه دهنمون احساس بدی نسبت به خودمون و کارمون داشتیم. همه اینها مثال هایی از تاثیرات نبود علاقه روی بهره وریه. وقتی کاری رو بدون علاقه شروع می کنیم باید منتظر عواقبش هم باشیم.
انجام دادن کارها از روی بی علاقگی، فشار جامعه و اطرافیان باعث میشه ما در حد متوسط باقی بمونیم و هیچ وقت به قدرت نرسیم. پزشکی که کارش رو با بی علاقگی انجام میده ممکنه قبلا جمله میخوای آهنگساز بشی مگه عقلت رو از دست دادی؟! رو از اطرافیان زیاد شنیده باشه یا خودش در ناخودآگاهش این فکر کرده باشه که اگه دکتر بشم قطعا پولدارتر میشم و درسته میدونم که دوست دارم همیشه پیانو بزنم اما شاید دکتر شدن انتخاب بهتری باشه! اما وقتی رشته پزشکی رو انتخاب می کنید و در اون مشغول به کار میشید عملا می بینید که پیشرفت زیادی در اون ندارید.
شما برای داشتنمهارت و تسلط کافی در چیزی باید هزاران ساعت وقت برای اون بذارید و بدون داشتن علاقه و انگیزه این کار عملی نمیشه. پس این رو به خاطر داشته باشید اگه انتخابی رو با بی علاقگی انجام بدین نه تنها نمی تونید از اون کار لذت ببرید، در اون حرفه هیچ پیشرفت چشم گیری هم در آینده ندارید. پس چطور میتونیم امیدوار باشیم که در بازار به شدت رقابتی امروز که با پیشرفت فناوری همراهه، زنده بمونیم؟ شرکت ها کارشون رو به مردمی که هزاران کیلومتر دورتر هستن، برون سپاری می کنن، افرادی که کار با کیفیت بالا رو با کسری از هزینه تولید می کنن.
به زودی هوش مصنوعی به اندازه کافی قدرتمند میشه که بتونه جایگزین تموم راننده های کامیون، عابر بانک ها و مترجمای زبان بشه. در نهایت هوش مصنوعی همه این کارها رو انجام میده. کارهایی که نیاز به خلاقیت زیادی ندارن. سرانجام ما در این دنیای بیرحم چی میشه؟ برای تبدیل شدن به غیر قابل جایگزین شدن در این بازار خشن و رقابتی، باید به تسلط برسیم. اگر بتونیم به تسلط برسیم، در مرتبه ای قرار می گیریم که هیچ هوشی نمی تونه جایگزین ما بشه و در این جنگ رقابتی برنده ایم. ما باید بتونیم و یاد بگیریم به خودمون مسلط بشیم.
رابرت گرین در این کتاب طرز فکرهای ضروری برای تسلط رو بیان می کنه و از ما میخواد به اونها بی اهمیت
نباشیم
یکی از این طرز فکرها کنجکاوی اولیه اس. وقتی آلبرت انیشتین پنج ساله بوده، پدرش یه قطب نما بهش میده. همونطور که اون قطب نما رو بررسی می کرده، مسحور نیروی نامرئی میشه که سوزن رو به حرکت در میاره. انیشتین مدام به این فکر می کرده که چه چیزهای دیگه ای در جهان وجود داره که کشف نشده یا کمتر شناخته شده. این تجربه باعث شده تا کنجکاوی اولیه انیشتین تحریک بشه و مسیر زندگی اون رو تغییر بده. کشف کردن دنیای اطراف خلاقیت ما رو افزایش میده و باعث میشه تا کنجکاوی ما افزایش پیدا کنه و ما بتونیم با اطرافمون، ارتباط برقرار کنیم و مسیر شغلی مون رو به بهترین شکل رقم بزنیم.
کنجکاوی های اولیه شما مثل DNA شما هستن، اونها منحصر به شما هستن. اما با افزایش سن به مرور ارتباط خودمون رو با اونها از دست میدیم. معمولا مدارس و دانشگاه ها کنجکاوی رو در درون ما می کشن و ما رو از از مسیر اصلی زندگی منحرف می کنن. برای برگشتن به دوران کودکی و کنجکاوی های اولیه سعی کنید هر روز 20 دقیقه رو به این موضوع اختصاص بدین. یه برگه بردارید و از خودتون بپرسید من به طور طبیعی قبل از فشار اجتماعی به چیزی گریش داشتم؟ و شروع به یادداشت کنید. نتیجه این یادداشت های هفتگی شما رو به مسیر اصلی برمی گردونه.
دومین موردی که گرین بیان می کنه: یادگیری فراتر از هر چیز دیگه ایه
فردی روچ یکی از بزرگترین مربیان بوکس کار خودش رو با کارآموزی مربیگری شبانه شروع کرده. نیازی نیست همه شرایط رو مهیا کنید و بعد شروع کنید. شما می تونید فراتر از کاری که در حال حاضر انجام میدین یاد بگیرید و در تایم های خالی کارآموزی کنید. شما برای رسیدن به چیزی که دوست دارید می تونید وارد کاری بشید که در ازای دریافت دستمزد کمتر بیشتر یاد بگیرید و مهارت هاتون رو افزایش بدین. اما در انتهای مسیر شما برنده اید.
مهندس رباتیکی که مشابه دست انسان رو خلق می کنه در ابتدا کنجکاوی اولیه از خودش نشون میده و براش این سوال پیش میاد که مغز انسان چطور به دست فرمون میده و در مرحله بعد دنبال یادگیری میره و مهارت خودش رو در ساخت ربات و شناخت اعضای بدن بالا میبره و در نهایت با داشتن دانش و مهارت و تجربه در زمینه رباتیک و علوم اعصاب به ترکیبی نو دست پیدا می کنه و موفق به ساخت رباتی مشابه دست انسان میشه. این سومین طرز فکر ضروری برای تسلط داشتنه.
با ترکیب مهارت ها و تجربیات به ظاهر متفاوت به روشی منحصر بفرد، به کشفی دست پیدا می کنیم که متعلق به خود ماست و به جایگاهی می رسیم که در این دنیای پر از رقابت همچنان در صدر قرار می گیریم. جایگاهی که با تلاش و یادگیری به دست آوردیم.
قبل از کارآموزی در هر کاری دونستن چند تا نکته مهم و ضروریه. وقت ما محدود و ما نمی تونیم روزها و هفته ها رو صرف انجام کارای مختلف کنیم. پس نیازی نیست در ابتدای راه خودمون رو به کسی ثابت کنیم و بهشون نشون بدیم که ما چقدر با استعداد هستیم. در ابتدای مسیر نیازی نیست چیزی رو خلق کنیم فقط باید عمیق مشاهده کنیم و یاد بگیریم. بعد از مشاهده نوبت مهارت آموزیه. اگه قراره نویسنده بشید باید ساعتها بنویسید.
اگه قرار برنامه نویس باشید باید ساعت ها زمان بذارید و مهارت کسب کنید و در نهایت با دانش و مهارتی که
دارید خلق کنید و هنرتون رو به نمایش بذارید.
اگه بتونیم کنترل ذهن مون رو به دست بگیریم و توانایی های خودمون رو بشناسیم و به خودمون مسلط باشیم به بسیاری از مشکلات غلبه می کنیم و اشتیاق مون به کار و زندگی بیشتر میشه چون در حال انجام دادن کارهایی هستیم که علاقه زیادی به انجامشون داریم و در آینده شاهد موفقیت های بیشتر و پیشرفت زیادی در زندگی هستیم. نویسنده در این کتاب راهی رو بهمون نشون میده که با طی کردنش به جایگاهی می رسیم که خواهانش هستیم، و به مهارت هایی دست پیدا می کنیم که همیشه به دنبالش بودیم.
نوع به خصوصی از توانایی و استعداد وجود داره که نشون دهنده بالاترین سطح قدرت انسان هاست و این توانایی از همون ابتدا منشا تموم موفقیت های جامعه بشریت بوده و از طرفی دستیابی به این توانایی ها در محیط های آموزشی مثل مدارس و دانشگاه ها تدریس نمیشه. هر فردی با نیرویی ویژه خودش متولد میشه و ماموریتی در زندگیش داره اما گاهی تاثیری که اطرافیان، خانواده، نظام آموزشی و جامعه روی فرد میذاره باعث میشه تا از قدرت نیروی درونیش کاسته بشه و نتونه به خوبی با خود حقیقیش ارتباط برقرار کنه. شما باید یاد بگیرید تا مجدد این نیرو رو کشف کنید تا بفهمید در حقیقت چه کسی هستید و وظیفه تون چیه و چه نقشی در دنیا دارید.
تعداد افرادی که با دستاوردهاشون تونستن زندگی مردم جهان رو متحول کنن، زیاد نیستن. بعضی از اونها معتقدن که اونها به خاطر خوش شانسی و اینکه در زمان درست، جای درستی بودن، این موفقیت رو بدست آوردن. اما حقیقت اینه که اونها از نیروی درونی شون برای رسیدن به اهداف شون استفاده کردن. رابرت گرین تموم زندگی خودش رو در جهت پیدا کردن قوانین قدرت و تسلط تلاش کرده تا بتونه روش صحیح رسیدن به اون رو کشف کنه. اگه شما هم کتاب تسلط رو با دقت مطالعه کنید می تونید به نیروهای درونی تون آگاه بشید و قدرت ذهنی تون رو افزایش بدین. اگه این خلاصه کتاب رو دوست داشتین و براتون مفید بوده و دوست دارین تسلط کامل به خودتون داشته باشید کتاب رو تهیه و مطالعه کنید.
این خلاصه کتاب رو برای افرادی که دوسشون دارید و احساس می کنید نیروهای درونشون رو هنوز پیدا نکردن بفرستید و کمکشون کنید تا با نیروهای درونشون آشتی کنن. امیدواریم بعد از این خلاصه کتاب مسیر زندگیتون رو، اونطور که خودتون دوست دارید نه جوری که دیگران به شما میگن بسازید و ازش لذت ببرید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب کار عمیق : نوشته: کال نیوپورت
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب هنر شفاف اندیشیدن : نوشته: رولف دوبِلی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب زندگی خود را طراحی کنید : نوشته: دیو اوانز، بیل برنِت