یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب تغییر مسیر : نوشته: شریل سندبرگ
معرفی و خلاصه کتاب تغییر مسیر : نوشته: شریل سندبرگ
?همه ما در زندگی میل به پیشرفت و موفقیت در کارمون داریم اما این مسیر برای خانما خیلی هموار نیست. فرهنگ خانواده، ازدواج، بچه دار شدن و خیلی از مسائل دیگه این راه رو ناهموار میکنه تا جایی که خیلی از خانما عطای کار کردن رو به لقاش میبخشن و خونهنشین میشن. این موضوع که خانومی خونهدار چیز بد و عجیبی نیست، ماجرا از اونجایی شروع میشه که یه خانم به دلیل شرایط جامعه و سرزنشهای اطرافیان مجبور میشه بین شغلش و نگهداری از بچه و انجام کارای خونه دومی رو انتخاب کنه. ? این خلاصه کتاب از تغییر مسیر حرف میزنه و راهکارهایی رو بهمون یاد میده که بتونیم در کنار خونهداری اهدافمون رو فراموش نکنیم و براشون تلاش کنیم. البته مخاطب این خلاصه کتاب فقط خانما نیستن، آقایونی که دوست دارن خواسته زنان به عنوان همکار، همسر، مادر یا دختر رو درک کنن هم میتونن همراه ما باشن تا در کنار هم و به دور از تبعیض و خشونت، دنیایی برابر بسازیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب تغییر مسیر
نویسنده کتاب "شریل سند برگ" فعال اجتماعی
از مدیران ارشد فیس بوکه و به دلیل فعالیت هاش در گوگل و فیس بوک، یکی از موفق ترین و موثرترین زنان در دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطاته.
شریل در کتاب تغییر مسیر از دوران بارداری خودش نوشته، از اینکه با تمام سختی های دوران بارداری و اضافه وزن شدید و نیش و کنایه های همکارانش، همچنان به کارش ادامه داده و تسلیم نشده.
این کتاب یکی از پر فروش ترین کتابها بوده و خانمای زیادی به واسطه این کتاب مسیرشون رو تغییر دادن و تونستن به اهدافشون برسن. با هم خلاصه این کتاب پرفروش رو گوش کنیم.
علیرغم تلاشای خوبی که در جامعه امروز برای از بین بردن فاصله بین خانما و آقایون شده، هنوز با برابری جنسیتی فاصله زیادی داریم. در دنیای امروز، وضعیت زنان بهتر از همیشه است، اما هنوز کارای زیادی برای انجام دادن وجود داره.
به عنوان مثال دیه خانما هنوز کمتر از آقایونه که هنوز جواب درستی به چرایی این سوال داده نشده و جنبش های زیادی هم علیه این مساله وجود داره.
همچنین مطالعات در سطح جامعه نشون میده
عملکرد خانما به طور ناعادلانه ای تحقیر میشه. وقتی قراره در گزارشی عملکرد افراد بررسی بشه، هم مردان و هم زنان علیه زنان، تبعیض قائل میشن و در کمال تعجب آدمی که ادعا داره بیطرف قضاوت می کنه در واقع بیشتر علیه زنان گزارش میده.
اگه از فضای کار و جامعه فاصله بگیریم می بینیم که این نابرابری در خونه ها هم وجود داره. به عنوان مثال، در جامعه ما فرض بر اینه که وظیفه یه زن تربیت بچه هاست.
در تحقیقی، وقتی از مردا پرسیده میشه که آیا انتظار دارن همسرشون برای بزرگ کردن بچه ها کارش رو رها کنه ، 46٪ از اونها پاسخ مثبت دادن. این عدد قابل تامله!!
از سن پایین به دخترا آموزش میدن که یه روز باید بین یه شغل موفق و یه مادر خوب یکی رو انتخاب کنن. این دوراهی گمراه کننده ، نا امید کننده و آسیب زننده اس.
دختری رو در نظر بگیرید که وکالت خونده و پیشنهاد کاری خوبی بهش میشه. اما با فکر به آینده و تصمیم به بچه دار شدن و این تصور غلط که باید بین شغل و بچه یکی رو انتخاب کنه ممکنه اون پیشنهاد رو رد کنه، اما تا آخر عمرش اون حسرت رو همراه خودش داره.
شرایط جامعه این حس رو به زن منتقل می کنه که بعد از زایمان اون مادر در موقعیتی متفاوت قرار می گیره و ممکنه بازدهیش در کار پایین بیاد و از طرفی نگاه اطرافیان و سرزنش ها ممکنه اون مادر رو وادار کنه تا برای همیشه شغلش رو کنار بذاره.
اگه مادر هستین یا در آینده مادر شدن رو تجربه می کنید نیازی نیست در دوران بارداری خیلی زود محل کارتون رو ترک کنید و به مرخصی زایمان برید. به خودتون سخت نگیرید.
سعی نکنید همه چیز رو عالی انجام بدین و روی اون چیزی که واقعا مهمه تمرکز کنید. تفکر "داشتن همه چیز" یکی از خطرناک ترین تله هاییه که برای خانما گذاشته شده. هیچ کس نمی تونه همه چیز رو با هم داشته باشه. هیچ کس نمی تونه همه چیز رو در خونه و محل کار به طور کامل انجام بده.
در کارای پر استرس و پر مسئولیت
افراد معمولا هر کاری که شرکت از اونها می خواد رو انجام میدن و بعد از مدتی به دلیل فرسودگی
شغلی، شغلشون رو ترک می کنن و استعفا میدن. این یه اشتباه بزرگه که خیلی از ما ممکنه دچارش بشیم. پس باید قبل از این اتفاق حد و مرزهای کار رو مشخص کنیم و سعی کنیم کار رو طبق شرایط خودمون انجام بدیم.
شرکت ها و مدیرا هم باید به سمتی برن که کمتر به زمان حضور کارمندا همیت بدن و بیشتر روی نتایج کار تمرکز کنن.
گاهی مادر شاغل تصمیم می گیره تا فرزندش رو مهدکودک بذاره اما این حس گناه رو داره که نمی تونه کنار فرزندش باشه و احساس عذاب وجدان داره. نویسنده پیشنهاد میده روی کارایی که انجام نمیدین تمرکز نکنید، و فقط روی تکمیل و لذت بردن از کاری که در حال انجامش هستین تمرکز کنید.
اگه واقع بین باشید می دونید که هیچ کس نمی تونه همه کارها رو با هم انجام بده پس باید الویت بندی کنید و رو مهم ترین چیزا تمرکز کنید. کمال گرایی بزرگترین دشمنآرامش و سلامتیه.
شما می تونید بین تمیز کردن کمد لباس ها و ورزش کردن یکی رو انتخاب کنید و غصه انجام ندادن اون یکی رو نخورید. همیشه دنبال راه حل هایی باشید که در دراز مدت پایدارن و در لحظه راضی کننده.
هم در خونه و هم در محل کار. شما باید بدونید هیچ راهی برای داشتن یه زندگی شخصی کامل و یه شغل موفق وجود نداره ، پس راهی رو پیدا کنید که برای شما بهترینه.
یکی از دغذغه های نویسنده حضور کمرنگ خانما در پست های مدیریته
اگه به محیط کار نگاهی بندازیم می بینیم که در پست های رهبری این نابرابری جنسیتی خودش رو بیشتر نشون میده. در زمینه پیشرفت تحصیلی خانما بهتر از آقایون عمل می کنن و تقریبا 57 درصد از کل مدارک کارشناسی و 60 درصد مدارک کارشناسی ارشد رو خانما دریافت می کنن،اما وقتی وارد بازار کار میشیم این درصدها تغییر می کنه و این شکاف بین سمت های مدیریتی زنان و مردان خودش رو نشون میده و درصد پایینی از زنان در پستای مدیریتی مشغول هستن.
یکی از دلایل این اتفاق اینه که مردا جاه طلب تر هستن و بیشتر تمایل دارن تا مدیر اجرایی بشن. البته بخشی از این تمایلات به کلیشه های جنسیتی بر می گرده.
از زنان انتظار نمیره که جاه طلب و حرفه گرا باشن و کسایی که این انتظارات رو زیر پا میذارن می تونن با عنوان های مختلف برچسب بخورن. این کلیشه ها که از دوران کودکی مطرح میشه باعث میشه تا خانما تحت فشار اهداف شغلیشون رو تغییر بدن.
اما شرایط جامعه این طور نشون میده که اکثر مردا تصور می کنن که می تونن هم زندگی شخصی کامل و هم شغل موفقی داشته باشن، در حالی که جامعه و رسانه ها دائماً به زن میگه که در نهایت باید بین شغل و خانواده سازش کنه و یکی رو انتخاب کنه.
این طرز تفکر باعث میشه که خانما کمتر به حرفه خودشون متعهد باشن و کارشون رو برای مراقبت از فرزند ترک کنن.
از نظر نویسنده ما باید بتونیم آشکارا در مورد جنسیت و آسیب هایی که زنان با اون روبرو هستن صحبت کنیم، بدون اینکه این موضوع به عنوان شکایت یا نیاز به برخورد خاص تلقی بشه.
این بحثای آزاد، آگاهی رو افزایش میده و افراد بیشتری رو تشویق می کنه تا به این مسائل توجه کنن.
افزایش آگاهی می تونه تغییرات کوچیک اما حیاتی ایجاد کنه که به یکسان شدن زمین بازی برای خانما و آقایون کمک زیادی می کنه. البته خانما هم باید از همدیگه حمایت کنن و نا امید کننده اس که همیشه اینطور نیست.
در اغلب شرکت ها، فقط یه زن در هر شرکت می تونه به مقام ارشد
در اون شرکت برسه و از طرفی اون زن از سمت خانومای دیگه احساس خطر می کنه و مانع پیشرفت اونها میشه.
و از سمت دیگه مادری که شغل خودش رو رها کرده ممکنه به دلیل حسادت خانمای شاغل و موفق رو دوست نداشته باشه، چون خودش نتونسته به اون جایگاه برسه. عدم اعتماد به نفس خانما می تونه جلوی پیشرفت شغلی اونها رو بگیره.
علاوه بر موانع بیرونی گاهی خود خانما هم به دلیل شک و تردید نسبت به توانایی هاشون خودشون رو دست کم می گیرن، برعکس آقایون که زیادی خودشون رو دست بالا می گیرن و اعتماد به نفس زیادی دارن.
مردا تمایل دارن موفقیت های خودشون رو به مهارت های ذاتی نسبت بدن و عوامل بیرونی رو عامل شکست خودشون میدونن.
در حالی که خانما موفقیت هاشون رو مدیون عوامل بیرونی و توانایی های ذاتی رو مقصر شکست هاشون می دونن.
در دنیایی که به سرعت در حال حرکته، نمیتونیم منتظر باشیم تا موقعیت های مناسبی سر راهمون قرار بگیره در عوض، باید ابتکار عمل رو به دست بگیریم و به جای عقب رفتن و درجا زدن رو به جلو حرکت کنیم.
سند برگ میگه رفتار کردن به صورتی که انگار اعتماد به نفس دارید، اغلب می تونه به اعتماد به نفس واقعی تبدیل بشه. نباید مشاغل رو شبیه نردبون تصور کنیم. امروزه مفهوم نردبان شغلی نادرسته.
بهتره در مسیرانعطاف پذیر باشیم. تصور پله های نردبون و رسیدن به بالای نردبون میتونه ما رو نا امید و دلزده کنه. همه ما به آرامش نیاز داریم. می تونیم مسیرهای مختلف رو امتحان کنیم و ببینیم کدوم مسیر ما رو به مسیر درست هدایت می کنه.
در این مسیر باید برای بلند مدت و کوتاه مدت برنامه ریزی کنیم
یه رویای بلند مدت نیازی نیست چیز خاصی باشه، اما باید بهمون کمک کنه تصمیم بگیریم به چه نوع کاری اهمیت میدیم.
نویسنده پیشنهاد میده باید به دنبال تیم ها، پروژه ها و شرکت هایی باشیم که پتانسیل رشد بالایی دارن و در کنار اهداف بلند مدت، باید اهداف کوتاه مدت (مثلاً 18 ماهه) هم تعیین کنیم.
در جامعه ما از مردان انتظار میره که قاطع و محرک باشن، اما از خانما میخوان که حساس و اجتماعی باشن، به همین دلیلم هست که موفقیت شغلی برای مردا همبستگی مثبت داره اما برای خانما همبستگی منفی داره.
مردای شايسته و جاه طلب مورد ستايش قرار مي گيرن، در حالي كه با خانما چنین رفتاری نمیشه. این رفتار ناعادلانه اس چون دوست داشتن عامل مهمی برای موفقیت شغلیه.
برای تقویت ارتباط مؤثر، باید اصالت و مناسب بودن رو تمرین کنیم. ارتباط معتبر و صادقانه در محل کار ضروریه.
روابط رو تقویت می کنه، اجازه میده تا تصمیم های نامناسب به چالش کشیده بشه و به افراد کمک می کنه تا موضوعات ناراحت کننده رو مطرح کنن.
با این حال، خیلی از مردم، مخصوصا خانما، میترسن که در محل کار صادقانه صحبت کنن چون ترس از قضاوت دارن. به همین دلیل بیشتر اوقات چیزی نمیگن. در حالی که ورودی اونها به شدت مورد نیاز.
برای برقراری ارتباط موثر، در درجه اول باید سعی کنید مسائل رو از دید طرف مقابل ببینید. سعی کنید با صدای بلند در مورد موضع اونها فکر کنید.
مورد دیگه ای که خیلی کمک کننده س اینه که به جای کلمه "تو اشتباه می کنی" اینطور بگیم: "من احساس می کنم باید ..." جمله اول باعث اختلاف نظر میشه اما دومی به شروع بحث کمک می کنه.
راهکار دیگه ای که کتاب بهمون یاد میده پیدا کردن یه مربی و رهبر خوب و کاربلد. مربی که بتونیم یه رابطه طبیعی و متقابل در کنارش ایجاد کنیم و از مشاوره هاش استفاده کنیم.
مدیرای ارشدی که مشاوره میدن صرف نظر از جنسیت برای پیشرفت شغلی مهم هستن
البته پیدا کردن روابط این چنینی در جامعه ما برای خانما کمی سخت و پرچالشه. چون اکثر رهبرای ارشد شرکت ها مرد هستن و قضاوت ها همیشه وجود داره.
اما اگه تونستید یه مدیر و راهنمای خوب پیدا کنید برای زمان و تخصصش اررزش قائل باشید و به رفتارش احترام بذارید.
از طرفی نقش همسر برای یه خانم شاغل خیلی با اهمیته. شریکی که حمایتش کنه و در کارهای خونه همراهش باشه.
مطالعه ای در سال 2007 روی زنان تحصیل کرده ای که کارشون رو ترک کردن، نشون داد که 60 درصد از اونها، شوهران خودشون رو به عنوان عاملی اصلی در این تصمیم گیری نام بردن و به عدم مشارکت همسرشون در مراقبت از بچه ها اشاره کردن.
بر اساس داده های اخیر، در خانواده های ایالات متحده که هر دو والدین به طور تمام وقت مشغول به کار هستن، مادر هنوز 40 درصد بیشتر از پدر برای مراقبت از کودک و 30 درصد زمان بیشتری رو برای کارهای خانه صرف می کنه.
البته نباید این موضوع رو فراموش کنیم که گاهی این خود مادر هست که هر وقت پدر از بچه مراقبت می کنه یا کارای خونه رو انجام میده با انتقاد از اون، این وظیفه رو خودش گردن می گیره.
به عنوان مثال: اینطوری پوشک عوض نمی کنن یا میوه ها رو خوب نمیشوری یا جمله های که در نهایت خودش رو همچنان درگیر کارای خونه می کنه.
نتیجه نهایی این رفتار اینه که پدر کمتر و کمتر درگیر میشه و بیشتر کارها رو به مادر واگذار می کنه.
برای برابری واقعی، مادرا باید با پدرا به عنوان یه فرد توانمند رفتار کنن و مسئولیت ها رو به اشتراک بذارن تا هردو نفر مسئولیت ها رو به عهده بگیرن.
البته شرکت ها و قوانین هم این برابری رو از خانما می گیره و زمانی که به اونها مرخصی زایمان میده عملا اونها رو درگیر می کنه و در سمت دیگه ماجرا آقایون رو دخیل نمی کنه و برای اونها یا مرخصی در نظر نمی گیره یا برای مدت کوتاهی بهشون مرخصی میده.
عوامل زیادی سر راهمون وجود داره که باعث میشه این نابرابری شکل بگیره: تعصبات جنسیتی، کلیشه های طولانی مدت، فشارهای درونی مثل عدم اعتماد به نفس و اضطراب، فرهنگ و خیلی از موارد دیگه که تنهایی نمیشه باهاشون جنگید اما میشه اگاه تر باشیم و بقیه رو هم آگاه کنیم.
ترس هاتون کنار بذارید و بقول نویسنده هر زمان در موقعیت بدی قرار گرفتین از خودتون بپرسید: اگه نمی ترسیدم چه کاری رو انجام می دادم؟ و همون کار رو انجام بدین. امیدواریم در زندگی بهترین تصمیم هارو بگیرید و هیچ وقت خودتون رو در دوراهی انتخاب قرار ندین.
این خلاصه کتابرو به دوستان و خانواده هم معرفی کنید تا آدمای بیشتری آگاه بشن و جامعه به سمت برابری جنسیتی بره.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب هنر سیر و سفر : نوشته: آلن دوباتن
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب جرات بسیار : نوشته: برنی براون
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل : نوشته: جورج ساموئل کلاسون