یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب تمرین : نوشته: ست گودین
معرفی و خلاصه کتاب تمرین : نوشته: ست گودین
ست گودین توی این کتاب میگه که خلاقیت یه استعداد خاص برای افراد خاص نیست و معتقده که با تمرین مداوم به خلاقیت میرسیم؛ توی کتاب «تمرین» هم کلی راهکار برای افزایش خلاقیت ارائه داده که پیشنهاد میکنیم از دستش ندین.
خلاصه متنی رایگان کتاب تمرین
کتاب تمرین با زیرعنوان ' شکل دادن کار خلاقانه ' اثر جدید ست گادین
نویسنده کتابای پرفروشی مثل قبایل، مهره حیاتی، شیب، فریب ایکاروس و گاو بنفشه. نویسنده ای که مطرح ترین و پرکارترین وبلاگ نویس هم هست و مثل تمام افراد موفق، خودش اولین عمل کننده به توصیه ها و عقایدشه.
ست گادین توی این کتاب هم درست مثل کتاب دیگهاش، ' فریب ایکاروس 'مخاطب رو به دست به اقدام زدن و خلق اثر هنری منحصر به فرد خودش دعوت میکنه. درواقع انجام یه کار خلاقانه که تاثیرگذاری زیادی داره.
تعریفی که ست گادین از هنر ارائه میکنه، انجام کاری منحصر به فرد و با تاثیر گذاری بالاست.
توی کتاب تمرین، اون بیشتر از هر چیزی به عدم وجود هیچ ضمانتی توی انجام کار هنری تاکید داره و تلاش میکنه که خواننده رو متقاعد کنه که نباید روی خروجی و نتیجه کار تمرکز کنه؛ بلکه اون چیزی که تو کار بیشترین اهمیت رو داره ، فرایند انجام کار و تکرار اونه.
ست گادین واسه اثبات این حرفش از افراد موفق تو رشته ها و زمینه های مختلف و تو برهههای متفاوت تاریخی، نمونه و مثال ذکر میکنه. خوندن کتاب تمرین به شما جرئت و اشتیاق دست به کار شدن و اشتراک گذاری میده.
شما رو ترغیب میکنه که هرچه سریعتر دست به کار خلاقانه منحصر به فرد خودتون بزنین و از هیچ محدودیتی واهمه نداشته باشین.
به شما نحوه غلبه به ترسهاتون رو نشون میده و اصرار داره که هیچ بن بستی واسه یه هنرمند وجود نداره. ست گادین اعتقاد به این داره که اشتراک گذاری بخش مهمی از فرایند هنری اثر بخش و موفقه و تا این کار به صورت دائم انجام نشه، تاثیر گذاری اون مطلوب نخواهد بود.
کتاب تمرین، از ۲۱۹ نوشتار مشابه با پست های وبلاگ ست گادین تشکیل شده که در قالب ۷ فصل ارائه شدن. ست گودین، متولد سال ۱۹۶۰ و نویسنده ۱۹ کتاب پرفروش بین المللیه که به ۳۵ زبان دنیا ترجمه شده و طرز تفکر مردم رو در مورد بازاریابی و کار تغییر داده.
همچنین کتاب هاش تو فهرست پرفروشترینهای آمازون، نیویورک تایمز، بیزینس ویک و وال استریت ژورنال قرار گرفتن.
ست علاوه بر نویسندگی و سخنرانی، بنیان گذار و مدیرعامل شرکت اسکوییدو ( squidoo ) هم هست و وبلاگش هم الان محبوب ترین وبلاگ بازاریابی جهان محسوب میشه.
کتاب رو به همه کسایی که هنر و کار خلاقانه رو دوست دارن پیشنهاد میکنم. در ادامه اثر محبوب ست به نام تمرین رو با هم بررسی میکنیم و امیدوارم تا آخر پادکست همراهمون باشین.
کار خلاقانه یه عمل سخاوتمندانه اس که با انجام دادن چیزی که ممکنه به نتیجه نرسه، باعث بهتر شدن اوضاع میشه.
یه روانشناس وقتی تلاش میکنه تا یه بیمار بی میل رو با امید به کمک خودش ترغیب کنه، درواقع داره کار خلاقانه انجام میده. همچنین رهبری که واسه هدایت مردم داوطلب میشه، داره کار خلاقانه انجام میده؛ چون هیچ ضمانتی وجود نداره که کسی ازش پیروی کنه.
همه ما روزانه یه حق انتخاب مهم داریم : این که خلاق باشیم یا تسلیم ترس بشیم و ناخواسته، به یه بی خاصیت، پول پرست یا یه برده تبدیل بشیم.
یه آدم بی خاصیت از امتحان کردن هر چیز جدیدی میترسه. بنابراین اون کارهایی رو که قبلا کسایی انجام دادن و به نتیجه رسیدن رو کپی میکنه؛ بدون اینکه حتی بخواد ارتقاشون بده. یه پول پرست، بیش تر از اینکه بخواد واسه بقیه مفید باشه فقط میخواد به اهداف کوتاه مدتش برسه.
اون شجاعت امتحان کردن کارهای جدید رو داره اما این کار رو فقط به خاطر دلایل خود خواهانهاش انجام میده. یه برده، دوست داره بخشنده باشه، اما فقط وقتی احساس راحتی میکنه که از دستورات پیروی کنه. یه برده توی یه سیستم کار میکنه بدون اینکه بخواد اون رو تغییر یا ارتقاش بده. در نتیجه همونطور که جهان تغییر میکنه، سیستم ها هم به ارتقا نیاز پیدا میکنن و این بردهها هستن که اخراج و جایگزین میشن.
وقتی که مسیر خلاقیت رو انتخاب میکنیم، بخشندگی و شجاعت رو هم باید تو خودمون تقویت کنیم که بهمون این اجازه رو میده تا شانس این که صدامون رو به گوش همه برسونیم، کار مبتکرانه انجام بدیم و تغییر با معنا ایجاد کنیم بیشتر بشه.
اما حواستون باشه، وقتی راه خلاقانه رو انتخاب میکنین، معمولا احساس گم شدن و سرگشته بودن بهتون دست میده. وقتی چیز جدیدی رو به امید اینکه اوضاع رو بهتر کنین امتحان میکنین، ناخودآگاه احساس میکنین که نمیدونین دارین چه مسیری رو طی میکنین.
حس میکنین مردم دارن شما رو قضاوت میکنن و به این فکر میکنین که من یه آدم گم کرده راهم و از این جور حرفا.
ولی قبل از اینکه تو تله بیفتین و تسلیم بشین، این رو بدونین که هر رهبری که واسه دلیلی قیام میکنه، هر هنرمندی که کارش رو با دنیا به اشتراک میذاره و هر کارآفرینی که داره سعی میکنه از یه راه جدید به ثروت برسه، حس مشابهی رو تجربه میکنه.
این آدما میدونن که دارن کاری رو انجام میدن که ممکنه به نتیجه نرسه. ولی واسه اینکه شانسشون رو برای تغییر اوضاع افزایش بدن، اون ها باید وانمود کنن که میدونن دارن چی کار میکنن.
ست گودین میگه : حس گیج شدن نشونه اینه که در حال نوآوری، رهبری و خلق هستیم.
یه راه واسه جلوگیری از قتل انگیزه توسط سندروم سرگشتگی اینه که یه تمرین خلاقانه رو طرح ریزی کنیم.
اگه خودتون رو به یه ساعت تمرین روزانه پایبند کنین، کم کم یاد میگیرین که به جای اینکه احساس گم شدگی بهتون دست بده، به خودتون اعتماد کنین تا به جلو پیش برین.
تمرین خلاقانه شما به شما کمک میکنه تا صدای خودتون رو بهتر به گوش دنیا برسونین و به بقیه کمک کنین. نتیجه مدنظر شما ممکنه یه مقاله، وبسایت ( website ) ، پادکست، غذا یا آمادگی ورزشکاری باشه که شما مربیش هستین. اما بدون توجه به اینکه شما حین تمرین چیکار میکنین، هدف یه چیز همگانیه.
یاد بگیرین که فرایند رو دوست داشته باشین و نسبت به نتیجه بی تفاوت باشین. ست واسه توضیح ذهنیت تمرین خلاق ، از تجربه ماهیگیریش برامون میگه. اولین باری که ست به ماهیگیری رفت، از مربیش پرسید که آیا میتونه یه چوب ماهیگیری با طعمه ولی بدون قلاب داشته باشه.
مربی بهش یه نگاه عجیبی میندازه. ولی بالاخره وقتی ست اصرار میکنه از تو کیفش یه طعمه ور میداره و بهش میده. ست میگه : چند ساعت بعد به نظر عجیب میومدن.
من میدونستم بدون قلاب غیرممکنه که بتونم حتی یه ماهی بگیرم. دوستام خودشونو به آب و آتیش میزدن که یه چیزی صید کنن. میتونستین تمایلات و امیدها و التماس رو تو چشماشون واسه گرفتن یه ماهی که بیاد و به قلابشون گیر کنه ببینین.
اما من بدون توجه به نتیجه، میتونستم روی تمرینم تمرکز کنم. روی ضرباهنگ، وضعیت بدن و حرکات قلابم. وقتی ست داشت روی خود ماهیگیری تمرکز میکرد، دوستای ست فقط غرق گرفتن یه ماهی بودن.
این دیدگاه، اونها رو عجول کرده بود، تمرکز رو از اونها گرفته و درنهایت اونها رو تسلیم خودش کرده بود. اگه مربی یه قلاب روی چوب ست میذاشت، توی اواسط تمرینش، احتمال اینکه بتونه یه ماهی بگیره خیلی زیاد بود.
ست میگه : یه ماهیگیر حرفه ای درسته که باید ماهی به خونه ببره، اما گرفتن ماهی، خودش نتیجه تمرین و تکراره.
ممکنه براتون سوال باشه که اگه فقط رو فرایند تمرکز کنیم و به نتیجه توجه نکنیم، از کجا متوجه پیشرفتمون بشیم؟ میتونین از دو روش پیشرفتتون رو اندازه بگیرین : اول تعداد کاری که رها کردین؛ و دوم، میزان کاری که تو سال گذشته منتشر کردین.
درو درنوویچ ( Drew Dernavich ) طراحیه که توی مجله نیویورکر بیشتر از هر کس دیگه ای کمیک ساخته. درو یه نابغه اس. اون میتونه تو چند دقیقه یه طرح خیلی بامزه بسازه و بابتش پول بگیره.
خب این چیزیه که مردم راجع بهش فکر میکردن تا وقتی که درو عکسی رو از میز کارش منتشر کرد. توی اون عکس یه تپه از کاغذ بود که روشون برچسب نه خورده بود و جلوی میز یه طراحی بود که با برچسب زردی که روش نوشته شده بود آره علامت گذاری کرده بودش.
ست میگه : درو یه نابغه نیست. اون فقط چندتا کاغذ بیشتر از ما پاره کرده.
اگه شما جای درو بودین، بعد از کشیدن چندتا کارتون که در نهایت ردشون کردین تسلیم میشدین؟ چندتا کارتون با سطح متوسط نیاز به کشیدن داشتین قبل از اینکه متوجه بشین چطور اونها رو بامزه بکشین؟ بهش فکر کنین.
بیشتر نوابغ خلاقی که باهاشون رو به رو میشین، مشتاقن که ایده های بد زیادی رو تولید کنن و کارهایی رو انجام بدن که در نهایت به سطل زباله ختم میشن.
برای رسیدن به ایدههای خوب و کار موفقیت آمیز، تپه کارهای رد شده شما شاید طراحی هایی نباشن که به وسیله ناشرها رد شدن، ممکنه کد هایی باشن که اونطور که انتظار داشتین کار نکردن، ممکنه ایدههایی باشن که هیچ وقت به یه محصول پرفروش تبدیل نشدن، ممکنه جوک هایی باشن که هیچ وقت کسی بهشون نخندیده.
ممکنه دیزاین( design ) هایی باشن که هیچ وقت به اشتراک گذاشته نشدن یا توی فضای مجازی لایک( like ) نخوردن، یا ممکنه سخنرانیهای قانع کنندهای باشن که هیچ وقت موفق به تحریک مردم نشدن.
اگه مشتاق نیستین که تپهای از کارهای ناموفق خودتون بسازین، کار موفق رو باید تو خواب ببینین.
دومین روش اندازه گیری موفقیت، مقدار کاریه که توی سال گذشته به اشتراک گذاشتین.
ست میگه : ما کارمون رو به خاطر اینکه خلاق هستیم منتشر نمی کنیم. ما خلاق هستیم چون کارمون رو منتشر میکنیم. به اشتراک گذاشتن کار مثل این میمونه که بگیم، اینجاس من این رو درستش کردم. توی این جمله؛
اینجاس یعنی : این هدیه ایه که امیدوارم بتونین استفاده کنین یا ازش لذت ببرین. هدیه صرفا قرار نیست رایگان باشه.
فقط باید شانس اینو داشته باشه که انتظارات بقیه رو برآورده کنه. من یعنی : من مسئولیتش رو بر عهده دارم. درستش کردم یعنی : واسش تلاش و آزمایش و مهارت خرج کردم.
این یعنی : محصول یا ایده من یه چیز ملموسه. با تبدیل کردن انتشار از یه انتخاب به یه قانون، بیشتر کارتون رو با بقیه به اشتراک بزارین. به همه بگین من فلان چیز رو مثلا هر روز، هر هفته یا هر ماه تحویل میدم.
این کاریه که میکنم. این قانون منه. مثلا خودم این رو میگم که : من به اعضای کانالم هر شنبه یه پادکست تحویل میدم. این کاریه که من میکنم؛ یا ست گادین هر روز یه پست تو وبلاگش ( weblog ) به مخاطباش تحویل میده. این کاریه که اون میکنه.
اما ممکنه روزایی باشن که حس و حال تحویل دادن کاری رو ندارین ولی اگه با خودتون قرارداد ببندین که توی یه روز مشخص کارتون رو تحویل میدین، حالا فرقی نمیکنه چه روزی؛ یه انرژی جادویی تو خودتون پیدا میکنین.
به اشتراک گذاشتن رو با ریسک کم شروع کنین. به مادرتون یا دوست خلاقتون کار یا ایدهتون رو تحویل بدین. شما باید مقداری ریسک کنین که بتونین از پس اون بر بیاین. هر نوبت به اشتراک گذاشتن کارتون فرصتیه که نسبت به کار قبلیتون پیشرفت کنین.
با پیشرفت نسبت به چیزی که قبلا ارائه دادین، طبیعتا مهارتتون بیشتر و سلیقهتون بهتر میشه. در طول زمان، با افزایش مهارت و بهبود سلیقه، شجاعتتون واسه ارائه ایده یا محصول به تعداد بیشتری از آدما افزایش پیدا میکنه. در نهایت، یه فرد خلاق مثل کسی میمونه که داره تو شب رانندگی میکنه.
اون نمیتونه افق دوردست رو ببینه بلکه فقط چیزی که رو به روشه واسش قابل مشاهده اس. این همون تمرین روزانه اس. یه آدم خلاق، نیاز داره تا به این جمله باور کنه که تمرین روزانه میتونه اون رو به جایی که میخواد برسه هدایت کنه.
مثل راننده ای که به جاده اعتماد میکنه تا اون رو به مقصدش برسونه. موندن توی جاده مهارت میخواد و شما اون مهارت رو با درک اینکه به مسیر علاقمند بشین و ازش لذت ببرین افزایش میدین.
این که نسبت به بیشتر کردن کارای ناموفقتون مشتاق باشین و کارهای بیشتری رو، رو برنامه به اشتراک بزارین. مهم نیست چه کاری.
با تمرکز روی فرایند، بیشتر کردن کارهای ناموفق و منتشر کردن کار بیشتر، تو مسیرتون واسه تولید یه ایده یا محصول اورجینال ( original ) ، حرفه ای میشین و اوضاع رو بهتر میکنین. ست میگه : بهبود امکان پذیره ولی نه اگه فقط ساکن باشیم، خودمون و ایدههامون رو از بقیه پنهان کنیم و راه هایی که بقیه رفتن رو دوباره طی کنیم.
ما باید بیشتر کار کنیم و ایده هامون رو با بقیه به اشتراک بزاریم. اما این اتفاق نمیفته و نخواهد افتاد اگه نتونیم بفهمیم که چطور باید به میزان کافی به خودمون اعتماد کنیم تا کاری رو که میخوایم انجام بدیم.
چیزی که شنیدین، لب مطلب کتاب تمرین از ست گادین بود. اگه میخواین یه کار خلاقانه انجام بدین و اوضاع رو واسه خودتون و بقیه بهتر کنین، این کتاب یکی از ضروریاته.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب اینفلوئنسر : نوشته: جوزف گرنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب دقیقا چه بگوییم؟ : نوشته: فیل ام جونز
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب در بهترین حالت خودت : نوشته: کری نوآف