خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل : نوشته: جورج ساموئل کلاسون

معرفی و خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل : نوشته: جورج ساموئل کلاسون

این کتاب یکی از محبوب‌ترین کتاب‌های دنیا در زمینه مدیریت پول و مسائل مالی محسوب می‌شه که پیشنهاد می‌کنیم حتما خلاصه صوتیش رو گوش کنین. کلاسون توی این کتاب کلی نکات کاربردی و عملی یاد میده تا بتونیم هزینه‌هامون رو کنترل کنیم، دارایی‌هامون رو بیشتر کنیم و در نهایت به پیشرفت مالی برسیم.

خلاصه متنی رایگان کتاب ثروتمندترین مرد بابل

"با بی‌پولی خداحافظی کنید."

شاید شمام بعد از شنیدن این جمله یاد شعارهای تبلیغاتی افراد ثروتمند بیفتید که بدون هیچ راهکار و تخصص خاصی فقط شعار میدن، و گاهی هم مارو خسته وکلافه می کنن.

اما جورج کلاسون بی دلیل از این جمله توی کتابش استفاده نکرده و در کنارش کلی راهکار ارائه داده که می تونیم ازشون بهره ببریم.

پول ابزاری برای رسیدن به اهداف و آرزوهامونه و تقریبا هممون به این موضوع آگاهیم که ما به کمک پول می‌تونیم به آرزوهامون برسیم. ولی سوال اینجاست: چطور می‌تونیم با درآمدمون به آرزوهامون جامه عمل بپوشونیم؟

عجله نکنید و تا آخر این پادکست همراهمون باشید.

کمی با نویسنده کتاب آشنا بشیم.

جورج ساموئل کلاسون، نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۲۶ جزوه هایی رو درباره راه ‌های رسیدن به ثروت منتشر کرد که بعدها با ادغام کردن این جزوه ها کتاب ثروتمندترین مرد بابل شکل گرفت. حکایت ‌ها و داستان های کوتاه این کتاب برای افرادی زیادی الهام‌ بخش بوده که باعث شده اون ها رفتار مسئولانه و اقتصادی تری داشته باشند. از جمله این افراد می تونیم به رابرت کیوساکی، نویسنده کتاب پدر پولدار پدر بی‌پول و دونالد ترامپ اشاره کنیم. بانک ها و شرکت های بیمه، مقاله های کلاسون رو با هدف آموزش مزایای صرفه جویی و سخت کوشی انتشار دادن و همین اتفاق باعث به شهرت رسیدن نویسنده شد.

احتمالا شما هم مثل ما بعد از شنیدن اسم کتاب این سوال براتون پیش اومد که چرا جورج کلاسون، نام ثروتمندترین مرد بابل رو برای کتابش انتخاب کرده؟

بابل یکی از ثروتمندترین شهرها در عهد باستان بوده

اصول اولیه اقتصادی توی این شهر پایه‌ریزی شده و البته هنوز هم توی دنیا از این اصول استفاده میشه. واقعیت اینه که بابل هیچ منابع طبیعی نداشته و توی مسیرهای تجاری هم نبوده پس چطور چنین سرزمینی تونسته به یه ثروت عظیم برسه؟

جواب این سوال توی این خلاصه پادکسته ، قرار پنج تا قانون از نویسنده یاد بگیریم تا ما هم بتونیم ثروتمندترین مرد بابل بشیم.

قانون شماره یک: ️اول به خودت پول بده!

کلاسون با جمله‌ی "اول به خودت پرداخت کن" شگفت ‌انگیزترین نصیحت امروزی رو در کتاب ثروتمند‌ترین مرد بابل بیان کرده. معنی این شعار اینه که پس‌انداز کردن حتی وقتی که در حال پرداخت کردن بدهی ها و صورت حساب ‌ها هستین اهمیت زیادی داره. خیلی از ما عادت کردیم وقتی آخر ماه حقوقمون رو می‌گیریم میشینیم و حساب کتاب می‌کنیم که باید به چه کسایی پول پرداخت کنیم.

پول اجاره

پول قبض ‌ها

پول اینترنت

قسط های بانک و کلی پرداختی‌های دیگه که آخرش پولی واسه خودمون باقی نمیمونه.

شما با خودتون فکر می کنید که حقوق می‌گیرید برای اینکه بتونید لباس بخرید، غذا بخورید، خرید کنید و وسایل ضروری تون رو بخرید

درسته همه‌ی ما برای خرید کردن به پول احتیاج داریم اما اگه یکی از شما بپرسه برای نشون دادن درآمد ماه گذشته تون، به جز خریدایی که کردین و چیزایی که خوردین چه چیزی برای ارائه دارین چی جواب میدید؟ برای درآمد یکسال گذشته چطور؟

به همه پرداختی داشتید به جز خودتون!

نویسنده میگه این همون مانعیه که باعث میشه شما همیشه به دنبال پول بدویید و بهش نرسید!

کلاسون، داستان رو اینجوری بیان می‌کنه که شما دائما در حال کار کردن هستین برای اینکه در نهایت این پول رو به بقیه بدین

به فروشنده لباس

به صاحب مغازه کفش فروشی

به صاحب رستوران

و افراد دیگه

اما آخر ماه اگه یه نگاهی به لیست پرداختی ها بندازین، شما فقط به بقیه پول دادین و جیب بقیه رو پر کردین.

با یه مثال موضوع رو ساده تر کنیم. اگه درآمد شما توی ماه ۱۲ میلیون باشه و شما ۴ میلیون اجاره ماهانه بدین پس در واقع شما یک‌ سوم از ماه رو برای صاحب خونتون کار کردید.

حالا دونه دونه این کار رو برای مابقی هزینه ها و پرداختی های ماه انجام بدین متوجه میشید که در واقع کل ماه رو برای بقیه کار کردین!

وحشتناکه نه؟!! هر روز صبح از خواب بیدار بشین و برای بقیه کار می کنید.

‌پیشنهاد نویسنده اینه که شما بعد از گرفتن حقوقتون حداقل 10 درصد از اون رو به خودتون پرداخت کنین.

اینطوری قبل از پرداختی به بقیه این حق رو به خودتون دادین تا از یک ماهی که کار کردین، سهم خودتون رو بردارین.

قانون شماره دو: مردان اهل کار و عمل، مورد علاقه الهه شانس هستن

اکثر مردم وقتی افراد موفق رو دوروبر خودشون می‌بینن ، موفقیت این افراد رو به شانس نسبت میدن و میگن که این افراد آدمای خوش شانسی بودن و بخت باهاشون یار بوده که به این جایگاه و مرتبه رسیدن و مدام در حال غر زدن هستن که چرا توی موقعیت مشابه اونها قرار نگرفتن و البته هزارتا دلیل و بهونه هم واسه این عدم موفقیت دارن. معمولا بقیه اینطور مواقع میگن که افراد موفق استعداد ذاتی داشتن، موقعیت‌های خوبی سر راهشون بوده، با آدمای خوبی روبرو شدن و هزار و یک دلیل که این موفقیت اطرافیان رو توجیه کنن.

درسته ما هم قبول داریم که شاید این اتفاق برای بعضی از افراد موفق بیفته ولی برای اکثریت اونها این درست نیست و صدق نمی‌کنه. این موقعیت های خوب ممکنه سر راه هر آدمی قرار بگیره اما کسی که بی توجه باشه و مدام در حال بهونه آوردن باشه چیزی رو نمی ‌بینه.

اما یکی دیگه میاد و از این فرصت استفاده می‌کنه و اون رو تبدیل به یک موقعیت خوب برای رشد و پیشرفتش می کنه. کسی که بی اهمیته و دنبال فرصت نمیره با کسی که اهل عمله و فرصت ها رو دنبال میکنه شانس یکسانی دارن، اما این عمل کردن و درجا نزدنه که اون فرد رو‌ موفق می کنه.

آدم موفق با شکست خوردن دست از کار و تلاش نمی کشه و به تلاشش ادامه میده تا به ایده آل هاش برسه اما کسی که توی زندگی عادت کرده به بهونه آوردن، یک جا میشینه و فقط از شانس بدش گلایه و شکایت می کنه.

مثل:

من امروز اصلا روز خوبی نداشتم!

کارای امروز خیلی سخت و خسته کننده بود!

من احساس خوبی به این اوضاع ندارم!

و خب طبیعیه که هیچ کس با این حرف‌ها به جایی نمی رسه...

شما تا حالا کسی رو دیدین که با غر زدن و شکایت کردن موفق شده باشه؟

در عوض آدم موفق کاری به اینکه ستاره ها توی چه مسیری قرار گرفتن و شانس و اقبال چی میگه نداره

واسش مهم نیست چقدر اون کاری که باید انجام بده سخت و خسته کننده س ، مهم ‌نیست روز خوبی رو توی شرکت داشته یا نه ؟ اون فقط از هر فرصتی برای بهتر شدن استفاده می کنه.

پس دلیل اینکه اون فرد موفق میشه شانس و اقبال نبوده، استفاده از فرصت ها بوده و طبیعیه که از صد تا فرصت یکیش به نتیجه برسه و بشه همون فرصت طلاییه که فرد رو به اون نقطه ایده آلش می رسونه.

کسی که صدتا راه میره در نهایت بهترین راهو پیدا می کنه اما کسی که هیچ راهی رو امتحان نمی کنه این تصور رو داره که اون آدم موفقه اتفاقی توی اون مسیر قرار گرفته.

قانون شماره سه: ثروت تابعی از درآمد نیست.

یه اشتباهی که خیلی از ما در مورد درآمدمون می‌کنیم اینه که اون‌ رو با ثروتی که داریم اشتباه می‌گیریم

مثلا وقتی کسی رو می بینیم که ثروت زیادی داره یا خانواده ای داره که حمایتش می کنن به اشتباه تصور می کنیم اون فرد درآمد بالایی داره که این یک تصور اشتباهه که توی جامعه رواج پیدا کرده.

نکته بعدی که می خوایم بگیم برای هممون تقریبا ملموسه.

حتما شما هم این جمله رو بارها گفتید یا از اطرافیانتون شنیدین: این ماه بیشتر درآوردم اما به همون ‌اندازه خرجام بیشتر بود یا حقوقم بیشتر شده ولی نمی دونم چرا بازم آخر ماه پولی واسم نمیمونه؟!

این یه حقیقته که البته اسمش میذاریم حقیقت غیرعادی!

هزینه های ضروری همیشه به اندازه درآمد ما رشد داره و افزایش پیدا می کنه.

ما آدمای باهوش و با استعداد زیادی رو دوروبرمون داریم که پول خوبی هم درمیارن اما هیچ وقت توی حساب های بانکی شون پولی ندارن.

این افراد هر زمان که حقوقشون زیاد میشه به همون اندازه مخارجشون رو هم افزایش میدن و یجورایی واسه خودشون خرج تراشی میکنن.

گوشی شون رو عوض میکنن، لباس های گرونتری میخرن ، وسایلی رو میخرن که شاید حتی یکبار هم ازشون استفاده نمی کنن، ولی انگار عادت کردن که به اندازه افزایش حقوقشون باید یه هزینه ای رو برای خودشون ایجاد کنن.

اینکار آسیب های زیادی بهمون میزنه که در ادامه با هم مهم ترینش رو بررسی می‌کنیم.

تصور کنید همیشه تموم حقوقتون‌ رو تا آخر ماه خرج می کنید و منتظر گرفتن حقوق جدید هستین.

بزرگترین ریسکی که شما با انجام دادن اینکار می‌کنید اینه که خودتون رو ۱۰۰ درصد به شغل فعلی تون وابسته می کنید و باید همیشه دست به عصا حرکت کنید.

حتی تصور اینکه یک ماه حقوق نگیرید واستون عذاب آوره چون شما کاملا خودتون رو وابسته به کار و اون حقوق کردین.

جدای از این ماجرا خودتون رو توی این موقعیت تصور کنید.

مدیرمون مدام درخواست های غیر منطقی توی کار ازمون داره یا کارهایی رو بهمون محول می کنه که مربوط به وظایف ما نیست و ما از انجام دادنشون احساس خوبی نداریم.

چیکار می خواید بکنید؟

میگید این وظیفه شما نیست و انجامش نمیدین، فکر می کنید وسایلتون جمع کنید و شرکت ترک کنید

اما نه صبر کنید!!!

یاد حقوقی میفتین که سر ماه بهتون داده میشه و کاملا بهش وابسته این.

یادتون میفته که هیچ پس اندازی ندارید و در واقع بدون اون مبلغ دستتون کاملا خالیه.

مجبورید اون کارهای اضافه رو انجام بدین فقط برای اینکه نمی تونید استعفا بدین یا اعتراض بکنین.

چاره ای جز گفتن بله چشم قربان ندارین.

مهم نیست چه کسی هستین و چه مدرکی دارین شما بدون درآمدتون هیچ حرفی واسه گفتن ندارید.

پس یادتون باشه همیشه بخشی از درآمدتون رو پس انداز کنید تا در مواقع اینجوری به دادتون برسه.

فرقی هم نمی کنه مدیر باشید یا یک کارمند ساده شما باید قانون درآمد، هزینه و پس انداز رو‌ هر ماه اجرا کنید.

قانون شماره چهار: توی زمان مناسب اقدام کنید.

برای شروع هر کاری قطعا تحقیق و مشورت با بقیه نیازه. شما می تونید از نظرات بقیه استفاده کنین اما یادتون باشه نترسید و شروع کنید. فرصت های بزرگ نادر هستن و نباید از دست بره پس توی انجام دادن کارها دست دست نکنید و نذارید فرصت ها از دستتون بره.

توی زمان درست باید اقدام کنید.

یک مثال از اقدام در زمان مناسب اینه که فرض کنید سهام یه شرکت توی بازه ای از زمان نزولی شده و احتمال اینکه صعودی بشه وجود داره، پس این زمان همون فرصت طلاییه که شما باید ازش استفاده کنید و پولتون رو سرمایه گذاری کنید چون سود خوبی توی ماه های بعدی در انتظارتونه.

قانون شماره پنج: قدرت درآمد غیرفعال

قانون شماره یک رو که یادتونه "به خودتون پرداخت کنید"

با این کار به مرور پس انداز شما زیاد میشه و به مبلغ قابل توجهی می رسه.

همین موضوع به خودی خود احساس خوبی رو به شما میده و‌ در کنارش اگه اون پول رو به صورت ارزی یا طلا پس انداز کنید با گذشت زمان ارزش پول شما هم بیشتر میشه و در واقع شما یک درآمدی از پس اندازتون دارید. حتی می تونید کم کم شروع به سرمایه گذاری توی سهام شرکت ها کنید.

خوبی این موضوع اینه که شما حتی توی تایم های استراحت ‌تون حتی وقتی توی باشگاه هستین یا دارید فیلم مورد علاقتون رو تماشا می کنید، هم درآمد دارید و این احساس خوبی به شما میده.

در واقع سرمایه گذاری باعث میشه پول شما به صورت تصاعدی رشد داشته باشه و با گذشت زمان اون 10 درصدی که پس انداز کردین یه جایی به کمکتون بیاد.

خلاصه که اگه این پنج تا قانون رو توی زندگیتون رعایت کنید خیلی راحت می ‌تونید پولداربشید و در کنار شغلتون از زندگی لذت ببرید و دائما حسرت گذشته رو نخورید.

به آخر پادکست رسیدیم یکبار دیگه با هم قانونا رو‌ به صورت خلاصه مرور می کنیم:

همیشه اول به خودتون پرداخت کنید و بدونید که افراد اهل عمل در دراز مدت شانس بیشتری دارن.

نکته بعدی اینه که ثروت تابعیه که هزینه ها مهم ترین عامل در اون هستن نه درآمدها و یادتون باشه توی زمان درست اقدام کنید، از شروع کردن نترسید و خودتون ‌رو به درآمد ماهانه وابسته نکنید.

و در نهایت قدرت درآمد غیرفعال رو دست کم نگیرید.

امیدوارم در کنار درآمدتون سعی کنید از زندگی لذت ببرید و بدونید آرامش از هر چیزی مهم تره

پس این قانونا رو خوب به خاطر بسپرین تا شما هم ثروتمند ترین مرد بابل بشید.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :