یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب روزمرگیهای یک کارآفرین : نوشته: اس جی اسکات، ربهکا لیورمور
معرفی و خلاصه کتاب روزمرگیهای یک کارآفرین : نوشته: اس جی اسکات، ربهکا لیورمور
این کتاب یکی از کتابهای پرفروش و مطرح حوزه کسب و کار محسوب میشه. توی این کتاب کلی راهکار برای صاحبین کسب و کارهای کوچک، فریلنسرها و کارمندان گفته شده که رعایتشون باعث میشه توی کارمون پیشرفت کنیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب روزمرگیهای یک کارآفرین
اگر شما کارآفرین، فریلنسر و یا هنرمندید ، ممکنه با پنج مورد روبرو بشید که مانع پیشرفتتونه:
۱. شکست در دستیابی به اهداف تعیین شده. ۲. انجام ندادن کارها. ۳. افزایش رقبای شغلی. ۴: روابط تجاری ضعیف و ۵. استرس و فرسودگی شغلی.
نویسندگان این کتاب ۳۳ راهکار رو برای غلبه به این مشکلها ارائه دادن. امروز میخوایم ۵ تای اول رو که برای از بین بردن مانع اول، یعنی نرسیدن به اهداف از قبل مشخص شدست بررسی کنیم. بریم شروع کنیم...
راهکار اول:
نیاز بازار رو هدف قرار بدید؛ اکثر کارآفرینا وقتی به مشکل میخورن، به جای بررسی منطقی، پیدا کردن مشکل و دنبال راه حل گشتن، صرفا از روی احساس، کسب و کار خودشونو جمع میکنن. بازار هدف شما مثل یه شخصه که به طور مداوم داره عملکرتونو بررسی میکنه، تا ببینه آیا ایده یا محصولی که ارائه میدید، کیفیت بالایی داره یا نه.
بهترین کار برای شروع کسب و کار، اینه که قبل از صرف هزینه و وقت زیاد، اول از همه، بازار هدفتون رو شناسایی کنید و ببینید که چه مشکلی دارن، تا بتونید راه حل مناسبی براشون ارائه بدید. روش های متفاوتی برای شناسایی و تحقیق درباره بازار هدف وجود داره، که ما چند موردشو اینجا براتون آوردیم:
۱. میتونید برید به سایت www.quora.comو ببینید که مردم تو زمینه کاری مد نظر شما، چه سوالا و مشکلاتی دارن. مثلا اگر بخوایم یه کسب و کار با تدریس فلسفه شروع کنیم، داخل این سایت کلمه فلسفه رو جستجو میکنیم، تا سوالا و مشکلات بازار هدفمون مشخص بشه. بر اساس همین سوالا میتونید خدمت یا محصولی به مشتریتون ارائه بدید، که مشکلشونو برطرف کنه و به دردشون بخوره.
۲. با یکی از مشتریای اون کسب و کاری که میخواید راه بندازید، صحبت کنید و ازشون بپرسید که چه مشکلات یا مسائلی، زمان استفاده از اون محصول یا خدمت براشون پیش اومده؛ با این روش، میتونید یه کار جدید ارائه بدید که بتونه مشکلاتی که دیگران بهش نپرداختن رو حل کنه و نیاز مشتریتون رو بر طرف کنه.
۳. اگر تو زمینه ای که برای شروع کارتون انتخاب کردید، اطلاعات زیادی ندارید، یا تعداد مشتریاتون کمه، موقعیت مناسبیه که یه سری کارهارو با آزمون و خطا، به مفید بودن یا نبودنشون پی ببرید، مثلا میتونید ایمیل تبلیغاتی بفرستید، فرم نظرسنجی بدید به اشخاص، یه سری طرح تخفیفی بزارید و یا تغییراتی تو لیست قیمتتون بدید. در کل نکته اصلی توی همه این مواردی که گفتیم؛ اینه که به بازار هدف خودتون گوش بدید، نیازاشونو شناسایی کنید و برای این نیازا راه حل مناسب ارائه بدید.
راهکار دوم:از شکست ناامید نشید؛
هرکسی تو هر زمینه ای قطعا شکست رو تجربه کرده، پس فکر نکنید فقط برای شما اتفاق میافته. هنری فورد "Henry Ford" یه جمله داره که میگه: "شکست فرصتیه برای شروع دوباره، ولی این بار عاقلانه تر". ممکنه این جمله معروف توماس ادیسونو "Thomas Edison" بعد از اختراع لامپ شنیده باشید، که گفت من اصلا شکست نخوردم، فقط ۱۰ هزار راه مختلف رو از بی فایده بودنشون مطمئن شدم. انتقاد و عیب جویی رابطه نزدیکی با شکست خوردن داره، چون میتونه باعث ناامیدی شما و از بین رفتن انگیزه و انرژیتون بشه، ولی افراد موفق تو این مورد دقیقا برعکس فکر میکنن؛ کسایی که تو کارشون موفقن معتقدن که، انتقاد و عیب جویی باعث میشه که شما متوجه شید مشتری شما دقیقا چی میخواد و از چیا ناراضیه.
با اطلاعاتی که ازاین راه به دست میارید میتونید تغییراتی رو تو کارتون اعمال کنید، که باعث رضایت بیشتر مشتری و افزایش درآمدتون میشه. فرض کنید مرتب از نویسنده این کتاب، "آقای استیو اسکاتSteve Scott" انتقاد بشه و از کتاباش ایراد بگیرن، مثلا بگن که این کتاب واقعا مزخرفه، خیلی کش پیدا میکنه و اصلا به موضوع اصلی اشاره ای نمیشه. حالا استیو دو تا راه داره، راه اول اینه که انتقادارو نادیده بگیره، یا با تندی جوابشونو بده، راه دومم اینه که از مشتری بابت نظری که داده تشکر کنه و بگه از کتابای بعدی سعی میکنه مطلب خیلی طولانی نشه و سریعتر به اصل مطلب بپردازه.
همیشه سعی کنید تو کارتون نوآوری و خلاقیت داشته باشید؛ حتی شده سعی کنید هر هفته یه چیز جدید به مخاطبتون ارائه بدید، نقدای مشتری رو بشنوید و بهش رسیدگی کنید. ،یکی از بهترین راه ها واسه رسیدن به این موارد، استفاده از انجمنای آنلاینه. به طور کلی شکست خوردن بخشی از فرایند هر کاریه، طبیعیه که از شکست خوردن ناراحت بشید؛ ولی چیزی که مهمه، اینه که ازش چیز بدردبخوری یاد بگیرید که تو ادامه مسیرتون کمکتون بکنه.
راهکار سوم:شناسایی موقعیتای بکر و دست نخورده؛
یه اتفاق ناگوار یا یه فاجعه میتونه ضرر زیادی براتون داشته باشه، ولی اگر از قبل براش برنامه ریخته باشید، همون فاجعه براتون یه فرصت میشه. استیو Steve نویسنده این کتاب، فروش کتاباش فقط از طریق سایت آمازونه Amazonو قطعا ریسکای اینکه درآمد فقط از طریق یه راه باشه رو میدونه، به خاطر همین با یه سری اقداما و برنامه ریزیا، باعث شده که اگرم مشکلی پیش اومد، ضرر به حداقل برسه. چند مورد از این اقدامارو نام میبریم واستون:
۱. از سهم و امتیاز خودتون کم کنید و یه صندوق پول اضطراری تشکیل بدید؛ عامیانش همون روز مبادای خودمونه. شما یه قسمتی از پولتون رو میزارید کنار، برای وقوع اتفاقای پیشبینی نشده و ضررای ناخواسته.
۲. بخشی از پولتون رو از کار خارج کنید و تو زمینه های دیگه سرمایه گذاری کنید.
۳. برای ارتقا و تغییر زمینه کاریتون آماده باشید و برنامه ریزی کنید. استیو هم در مورد روش پرداخت سایت آمازون همین کارو کرده بود. به عنوان مثال کارآفرینی به اسم دیوDave، با خلاقیتی که به خرج داد، تونست از تغییر روش پرداخت سایت آمازون نهایت استفاده رو ببره. دیو Dave شغلش فروش کتاب تو سایت آمازون بود که بعد از یه مدت، آمازون تو روش پرداخت پولش تغییر ایجاد میکنه و بجای پرداخت پول به ازای فروش هر کتاب، بابت هر صفحهای که توسط مشتری خونده میشد، پول پرداخت میکرد که این باعث کاهش درآمد دیوDave میشد.
ولی به جای ترک شغلش، یه راه جدید واسه بیشتر شدن درآمدش پیدا کرد و همین راه جدید رو به شکل دوره آنلاین، به بقیه ناشرا آموزش داد و کسب درآمد کرد. پس میبینید که با یه خرده پشتکار و دید مثبت به قضایا، میتونیم راهی پیدا کنیم که فاجعه رو به فرصت تبدیل کنیم.
راهکار چهارم:به مشتریاتون بها بدید؛
همیشه سعی کنید کارایی رو انجام بدید که مشتری احساس کنه براش ارزش زیادی قائلید، مخصوصا تو مواردی که انتظارشو ازتون ندارن. میخوام یه مثال واقعی از تاثیر بها دادن به مشتری روی تجارت و کسب و کار براتون بزنم؛ جیم Jim” " برای ناهار به یه رستوران مکزیکی رفته بود و موقع سفارش دادن و حساب کردن، فهمید که کیف پولش همراهش نیست؛ اما صندوقدار بهش میگه که هیچ اشکالی نداره، میتونید غذاتونو میل کنید و بعدا حساب کنید.
این طرز برخورد صندوقدار، برای جیم Jimخیلی دلنشین و خوب بود و باعث شد که بعد از این اتفاق، جیم Jimمرتبا به اون رستوران بره. این قدرت ارزش دادن به مشتریه و تاثیر فوقالعاده ای داره. شما هر کسب و کار موفقیو بررسی کنید، متوجه میشید که تو این مورد بسیار فعالن و اولویت اولشون همیشه مشتری و خواسته هاشه. استیو Steve دو نکته مفید دیگه رو هم تو این کتاب بهمون میگه؛ اول اینکه جلوی مشکل رو قبل از وقوعش بگیرید؛ مثلا استیو برای جلوگیری از اعتراض به افزایش قیمت، با اینکه کتاب جدید ارائه میده ولی قیمت رو ثابت نگه میداره.
دوم اینکه، به رقبای خودتون توجه کنید که چه کاری برای مشتری انجام میدن و سعی کنید یه سری تغییرات مثبت وارد اون کار کنید و بهتر از رقیباتون انجامش بدید، یا اینکه چیز جدیدی ارائه بدید که اونا سمتش نرفتن.
راهکار پنجم:صبح ها زود از خواب بیدار شید
استیو در این مورد، ۴ مزیت زود بیدار شدنو بهمون میگه؛ مزیت اول: موقع کار کردن حواس پرتی ندارید، چون صبح تماس تلفنی ای نیست و سرو صدای محیط کارتونم کمتره. مزیت دوم: برنامه هاتونو تنظیم میکنید؛ زود بیدار شدن باعث میشه که قبل از اینکه بقیه برا وقت شما برنامه بریزن، خودتون برنامتونو میچینید.
مزیت سوم: کارهای مهمو انجام میدید؛ زود بیدار شدن باعث سرحالی و باانرژی بودنتون میشه و وقتی سرحال باشید، قطعا بهترین عملکردو دارید؛ پس میتونید از انرژی اول صبحتون، برای انجام کارای مهم استفاده کنید. با اینکار وقتی که دیگران تازه از خواب بیدار میشن و میخوان شروع به کار بکنن، شما کلی از کارای مهمو انجام دادید و از اونا جلو زدید. از طرفی رسیدگی به کارهای مهمتون، باعث آرامش ذهنی و کاهش استرستون میشه.
اگر مثل منو استیو آدمای شبکاری هستید و صبحا دیر از خواب بیدار میشید، جای نگرانی نیست، استیو تو این مورد هم راهنماییمون کرده؛ خوده استیو قبل از انجام این کارا، شبا ساعت ۳ صبح میخوابیده و ۱۰ صبح از خواب بیدار میشده، در حالی که بعد از رعایت این نکات، صبحا بین ۶:۳۰ تا ۷:۳۰ از خواب بیدار میشه. نکات مهم، این موارد رو شامل میشه: ۱. وقتی بیدار میشید و خورشید طلوع کرده، پرده هارو بزنید کنار که نور به صورتتون بخوره تا خوابتون بپره، یا اگه اتاقتون نورگیر نیست، از آلارم گوشی استفاده کنید تا این حالتو براتون شبیه سازی کنه.
۲. بعداز بیدار شدن برای اینکه خوابآلود و کسل نباشید، دست و صورتتونو بشورید و مسواک بزنید یا یه دوش بگیرید. ۳. در طول روز آب کافی مصرف کنید (۸ لیوان)، مصرف چایی ام میتونه آب بدنتونو تامین کنه. ۴. حتما و تحت هر شرایطی صبحانتون رو بخورید؛ میوه، خشکبار یا ماست برای صبحانه مناسبن. ۵. فعالیت بدنی باعث گردش بیشتر خون تو بدنتون میشه، مثلا میتونید ۱۰ بار پله هارو بالا پایین برید، یا ۲۵ بار درازنشست برید. برای خودم، این کار از بقیه تاثیرگذار تر بود. ۶. اول صبح که تازه بیدار شدید، کاری که بهش علاقه داریدو انجام بدید. میتونه هرچیزی باشه؛ از دیدن یه فیلم، تا بازی و خوندن یه پست. تنها چیزی که مهمه، اینه که بهش علاقه داشته باشید، چون باعث افزایش انرژی و انگیزتون میشه.
خب اینم از این، ۵ تا راهکارو براتون توضیح دادیم امیدوارم براتون مفید بوده باشه و باعث پیشرفتتون بشه. تو جلسه بعدی قراره یاد بگیریم، چجوری به مانع دوم، یعنی انجام ندادن کارها غلبه کنیم. با ما همراه باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب کِی : نوشته: دنیل اچ. پینک
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب : کتاب کوچک سرمایهگذاری با عقل سلیم : نوشته: جان سی بوگل
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب انسان در جستجوی معنا : نوشته: ویکتور فرانکل