خلاصه کتاب سرسختی : نوشته: آنجلا داکورث

معرفی و خلاصه کتاب سرسختی : نوشته: آنجلا داکورث

کتاب سرسختی توی لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز و آمازون قرار گرفته و به همه افرادی که دنبال موفقیت هستن، پیشنهاد می‌شه. این کتاب میگه که موفقیت، برخلاف تصورمون، خیلی به استعداد بستگی نداره! بلکه اشتیاق، پافشاری و سرسختیه که باعث موفقیت میشه!

خلاصه متنی رایگان کتاب سرسختی

توی این خلاصه کتاب قراره دو تا معادله ساده یاد بگیری که زندگیتو زیرو رو میکنه

کتاب سرسختی برای همه اونایی که توی زندگیشون از اینکه آدم باهوشی نبودن و نتونستن به هدفایی که داشتن برسن و احساس سرخوردگی دارن، پیشنهاد میشه و همین طور به هرکسی که دوست داره دوست داری یاد بگیره چطوری میشه از اینی که هست موفق تر بشه.

آنجلا داکورث، نویسنده و روانشناس بزرگ آمریکایی توی سال 1970 متولد شده و استاد دانشگاه پنسیلوانیا، در حوزه روانشناسیه.

آنجلا توی داستان زندگیش، از خودش با عنوان "تو نابغه نیستی" یاد می کنه و میگه که پدرش دائما این حرف رو تکرار می کرده. اما این حرف تاثیری توی کار آنجلا نداشته و اون با سخت کوشی تونسته به یک فرد موفق تو حوزه ی روانشناسی تبدیل بشه. نتیجه تلاشش همین کتاب "سرسختیه" که توی سال 2006 بهترین کتاب کسب و کار در زمینه روانشناسی شده.

اگر شما هم مثل خیلی‌ها فکر می‌کنید که استعداد به پشتکار برتری داره، خوب به خلاصه این کتاب گوش بدید، چون قراره طرز فکرتون به کلی تغییر کنه!

آنجلا کتاب سرسختی رو با این هدف نوشته که اهمیت تلاش و پشتکار رو در مقایسه با استعداد نشون بده. و یه جورایی دنبال پیدا کردن جواب این سواله: چه کسی موفقه؟ و چطور به این موفقیت می رسه؟

آنجلا برای پیدا کردن جواب این سوال، تحقیقات زیادی روی فارغ التحصیلای نخبه دانشگاه های نظامی، قهرمانای ملی و مدیرای فروش موفق شرکت ها انجام داده تا به جواب سوالش برسه.

اون ها چطور به این موفقیت رسیدن؟ با استعداد و هوش ذاتیشون؟ یا با تلاش و پشتکارشون؟

در ادامه قراره به این سوال‌ها جواب بدیم.

جامعه سعی میکنه حقیقت رو جور دیگه ای به ما نشون بده

اکثر آدم های موفق رو باهوش و با استعداد جلوه میده تا ما اهمیت تلاش و پشتکار رو نادیده بگیریم و دنبال هدف ها و آرزوهامون نریم.

به همین دلیلم هست که اکثر ما فکر می کنیم چیزی که باعث موفقیت آدما میشه استعداد ذاتیشونه، ولی یادمون میره این تلاش و سرسختی اون هاست که نتیجه میده و موفق میشن.

ما همیشه آدمای پرتلاش و سخت کوش رو تحسین می کنیم و براشون احترام زیادی قائلیم و توی دلمون حسرتشون می خوریم اما یه گوشه از ذهن مون همیشه این باور رو داریم که تلاش و سخت کوشی نمیتونه با استعداد ذاتی رقابت کنه.

وقتی توی موقعیتی قرار میگیریم که قراره در کنار یه آدم باهوش کار کنیم، خودمون رو دست کم می‌گیریم و فکر می کنیم در نهایت اونی که موفق‌تره و تو رتبه بالاتری قرار می‌گیره، اون آدم باهوشه اس. اما آنجلا توی کتاب "سرسختی" خلاف اینو ثابت کرده.

نویسنده برای اینکه بهمون بگه تاثیر تلاش دوبرابر استعداده، میاد این موضوع رو با دوتا معادله ساده نشون میده.

مهارت میشه حاصل تلاش ضدربدر استعداد (مهارت= تلاش * استعداد)

و موفقیت هم میشه حاصل تلاش ضدربدر مهارت (دستاورد یا موفقیت = تلاش * مهارت)

در واقع هر تلاشی که شما برای رسیدن به هدفتون انجام میدین دو برابر ارزشمندتر از استعدادتونه.

پس به جای اینکه خودتون رو با آدمای باهوش مقایسه کنید و دست کم بگیرید و ناامید بشید، تلاشتون بیشتر کنید تا تاثیر دوبرابریشو ببینید.

چیزی که موفقیت بلند مدته شما رو تضمین میکنه، سخت کوشی شماس

ماها عادت کردیم برای نرسیدن به هدفامون دنبال بهونه باشیم و تقصیر رو گردن بقیه بندازیم. چه بهونه ای بهتر از اینکه بگیم ما به اندازه کافی استعدادنداریم و ادم باهوشی نیستیم.

ما باید بدونیم که حتی اگر کاملا بی‌استعداد باشیم، باز هم محکوم به معمولی بودن و متوسط بودن نیستیم! اون چیزی که ما رو متفاوت از بقیه میکنه تلاشیه که برای رسیدن به خواسته هامون انجام میدیم.

برای رسیدن به هدفامون هیچ مانع و محدودیتی وجود نداره. فقط و فقط سخت کوشیه که مارو توی مسیر به جلو هل میده. درسته شاید ما نتونیم عضو تیم ملی باشیم، اما می تونیم یکی از بهترینای تیم فوتبال شهرمون باشیم. نباید بذاریم شکست‌ها ناامیدمون کنه. کمال گرایی رو کنار بذاریم و برای آرزوهامون بجنگیم.

آنجلا میگه برای اینکه بتونیم استعدادمون رو افزایش بدیم باید تمرکزمون رو روی چهارتا چیز بذاریم:

  1. ایجاد علاقه - ینی به کاری که انجام میدیم علاقه داشته باشیم.

2 - تلاش برای بهتر شدن – سعی کنیم هر روز تموم توانمون رو بذاریم تا از روز قبل بهتر باشیم

3 – یاداوری هدفها – درواقع هدف های بزرگ رو به خودمون یاداوری کنیم و بهشون فکر کنیم

4 – طرز فکر – داشتن طرز فکری که همراه با رشد باشه

چارلز داروین گفته استعداد زیادی برای کشف علوم طبیعی نداشته ولی علاقه زیادی به این موضوع داشته و تلاش می کرده همیشه سوالاتی رو گوشه ذهنش زنده نگه داره تا هر بار که چیزی رو نگاه میکنه به اون سوالا جواب بده. در واقع همین موضوع باعث شده اون تلاش کنه تا یک ارتباطی رو بین موجودات زنده پیدا کنه. علاقه و استمرار اون توی این موضوع باعث همین موفقتی و شهرتی هست که ما همگی اون رو با نظریه تکامل می شناسیم و ازش به عنوان یک ادم موفق یاد می کنیم.

حالا ما با نگاه کردن به زندگی داروین می تونیم مورد یک رو عمیق تر درک کنیم. علاقه به کاری که انجام میدیم.

مورد دوم تلاش برای بهتر شدن بود

فکر کنید هر روز با خودتون مسابقه میدید، سعی کنید بهترین خودتون باشید.

از هر روز خودتون درس بگیرید و فردا همون کارها رو بهتر انجام بدین.

رودی گینز، قهرمان شنا در مورد رقابت با خودمون توی یکی از تمریناش اینطوری گفته: اگه مربی به من یک تمرین بده و از من بخواد، اون رو با رکورد یک دقیقه و 15 ثانیه انجامش بدم، من سعی می کنم اون رو با یک دقیقه و چهارده ثانیه انجام بدم. در واقعا من سعی میکنم خودم رو شکست بدم و با خودم رقابت کنم.

چیزی ما از این جمله رودی یاد می‌گیریم، اینه که رقابت با خودمونه که باعث میشه رشد کنیم.

انجلا بهمون میگه وقتی می خواید روی یه چیزی متمرکز بشید و توش پیشرفت کنید مهم نیست قبلا چطور اونو انجام میدادین مهم اینه هر روز اون کار رو بهتر از روز قبل انجامش بدین

یجورایی باید بفهمیم دنبال موفقیت یه شبه و زود نتیجه گرفتن نباشیم. تمرکزمون رو روی استمرار توی اون کار بذاریم.

بریم سراغ مورد سوم

داشتن هدفای بزرگ

شما ممکنه یک آجرپز باشید . یکی میشه همونی که آجرای یک خونه رو روی هم میچینه. یکی هم میشه اونی که آجرای خونه خدا رو روی هم میچینه.

شما دوست دارین کدوم یکی باشین؟

نوع کارتون فرقی نمیکنه، این هدفاتونه که باعث میشه به ادم موفقی تبدیل بشین، یا یه ادم معمولی باقی بمونید. بستگی به خودتون داره که در آینده خودتونو کجا می بینید و چجوری تصور می کنید.

و حالا مورد آخر – طرز فکر

دیگه احتمالا خودتون حدس بزنید که این مورد چه تاثیری می تونه توی مسیرتون داشته باشه.

یکی ممکنه این جوری فکر کنه: نه من دیگه چیزی رو یاد نمی گیرم یا نمی تونم از پس کارای سخت بربیام یا من همینم که هستم.

یکی دیگه ولی این جوری فکر میکنه: من سعی می کنم با چالشای جدید روبرو بشم و از پسشون برمیام.

سرسخت باشید. توی زندگیتون توی موقعیت های سخت و پرچالش، دست از تلاش نکشید.

طرز فکرتون رو عوض کنید و گرنه بالاتر از چیزی که الان هستید نمیرید و رشد نمی کنید.

این طرز تفکر ، که استعداد ها و توانایی های شما ثابته رو کنار بذارید و روش یه خط قرمز بزرگ بکشید.

تحقیقات نشون داده مغز ما ظرفیت های زیادی داره که فقط باید ازشون استفاده کنیم و بخوایم که تغییر کنیم.

نویسنده میخواد بهمون بگه سن هیچ ربطی به موفقیت و یادگیری نداره.

با تلاش و یادگیری مطالب جدید، قدرت مغزتون رو افزایش بدین و این باور که با بالا رفتن سنتون عملکرد مغزتون پایین میاد رو فراموش کنین. ترس ها تون کنار بذارین. ترس از اینکه من این مطلب یاد نمی گیرم یا این کار سختیه و من نمی تونم انجامش بدم. اینا فقط توی سر شماست و در عمل، علم چیز دیگه ای رو نشون داده .انجلا میگه به یادگیری مهارت ها پایبند باشید و دست از سخت کوشی برندارید. مطمئن باشید نتیجه تلاش هاتون رو می بینید. همه ی ما می تونیم فقط اگر بخوایم و باور داشته باشیم باور به خودمون و به توانایی هامون.

همه ی ما ظرفیت این رو داریم که هر روز بهتر و بهتر از قبل بشیم

و با تلاش و سخت کوشی به تموم هدف هامون برسیم . حتی بی استعداد ترین ادم ها هم قابلیت اینو دارن که مهارت های جدید یاد بگیرن و توش موفق بشن. این همون پیام اصلیه کتاب سرسختی انجلاست.

ادمای سخت کوش هیچ ترسی از شکست و مواجه شدن با سختی های مسیر ندارن و حاضرن برای رسیدن به خواسته هاشون بجنگن و تلاش کنن. اون ها دوست دارن توی موقعیت های مختلف قرار بگیرن و خودشون رو به چالش بکشن تا تجربه های جدیدی رو به دست بیارن.

اگه به سرگذشت آدمای موفق نگاهی بندازید متوجه میشید که تلاش، کوشش و سرسختی که توی کار ها به خرج دادن اون ها رو به موفقیت رسونده، نه فقط داشتن استعداد.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :