خلاصه کتاب سوپر بهتر : نوشته: جین مک گونیگال

معرفی و خلاصه کتاب سوپر بهتر : نوشته: جین مک گونیگال

تو این خلاصه صوتی قراره یه تکنیک علمی برای بهتر کردن زندگیت یاد بگیری. تکنیکی که نویسنده اون رو از بازی‌های ویدیویی الگو گرفته و معتقده که بازی‌ها می‌تونن تاثیر مثبتی روی بهبود زندگیمون بذارن، مثلا اراده‎‌مون تقویت میشه، قدرت کنترل اوضاع رو به دست میاریم، به چالش کشیده می‌شیم و کلی چیزای دیگه!

خلاصه متنی رایگان کتاب سوپر بهتر

اگه فکر میکنی نا امیدی، هیچ کاری ازت بر نمیاد، نمی‌‎تونی به اهدافی که تو زندگیت داری برسی و دائما به خودت سرکوفت میزنی، به این خلاصه کتاب گوش بده. قرار نیست حرف‌های امیدوارکننده سطحی بشنوی، قراره یه تکنیک عملی برای بهتر کردن زندگیت یاد بگیری. تکنیکی که نویسنده اون رو از بازی‌های ویدیویی الگو گرفته.

نویسنده این کتاب، جین مک گونیگال، یه طراحی بازی هست که دکترای روانشناسی هم داره و تو حوزه بازی‌های ویدیویی و طرفداراشون حسابی تحقیق کرده. جین با استفاده از دانش بالاش در مورد بازی‌ها و ذهنیت آماده‌ای که نسبت به بازی کردن داره، تونسته از پس یک آسیب مغزی جدی بر بیاد. این عارضه تو سال 2009 برای جین اتفاق میوفته و باعث میشه بستری بشه و دیگه نتونه کارایی رو بکنه که قبلا از انجام دادنشون لذت میبرده.

جین نه می‌تونست بدوه، نه می‌تونست کتاب بخونه و نه می‌تونست به شغل خودش ادامه بده

آسیب مغزی جین بدجوری اون رو از کار انداخته بود و اذیتش میکرد. تا جایی که بارها و بارها به خودکشی فکر کرده بود و هیچ امیدی به ادامه زندگیش نداشت.

جین به خودش گفت که من دو تا راه دارم؛ یا باید خودم رو بکشم، یا اینکه این وضعیت رو به یک بازی تبدیل کنم! بله بازی! جالب شد نه؟ واقعیت اینه که وقتی شما بازی می‌کنید، خود به خود ذهن شما آماده میشه تا یک تهدید رو به فرصت تبدیل کنه و در نهایت شخصیت شما رشد پیدا کنه. شما توی یک بازی وضعیت موجودت رو به راحتی قبول نمی‌کنید و همیشه دنبال راهکارها و ترفندهایی هستید که بتونید تو بازی بهتر بشید و در نهایت بازی رو ببرید، یا حداقل نبازیدش!

جین میگه که وقتی ما تصمیم می‌گیریم بازی کنیم، در واقع داوطلب میشیم تا با انواع چالش‌ها مواجه بشیم و این کاملا خواست شخصی خود ما هست. کسی ما رو مجبور نمیکنه یک پازلی رو حل کنیم یا به امتیاز مشخصی برسیم. کنترل همه چیز دست ما هست و ما هستیم که آزادانه تعیین می‌کنیم کی بازی رو شروع کنیم. وقتی تصمیم اینکه بازی کنیم با ما هست، دیگه جایی برای اضطراب، نگرانی یا نا امیدی باقی نمی‌مونه.

البته، هر بازی برد و باخت داره. منظور جین این نیست که شما توی هر بازی قراره برنده بشید، نه، جین میگه حس این که شما کنترل همه چیز رو دارید و شما هستید که از لحظه اول تصمیم گرفتید توی بازی شرکت کنید، باعث میشه دیگه اون اضطراب ناشی از اجبار شرایط و فشار دیگران وجود نداشته باشه.

جین میگه شما توی بازی خودتون رو به چالش می‌کشید

چالش اینکه چیزهای جدیدی یاد بگیرید و خودتون رو بهبود بدید، حتی اگر شرایط کلی و وضعیتی که توش هستید خارج از کنترل شما باشه و فشار زیادی بهتون وارد کنه.

جین با تلاش خودش، قوانین بازی رو توی وضعیت به ظاهر اسفناکش اعمال کرد تا نه تنها بهتر بشه، بلکه سوپر بهتر بشه! جین فقط دنبال این نبود که یخورده حالش رو خوب کنه، خوب شدن براش کافی نبود. جین می‌خواست با تمام وجودش به صورت مداوم بهتر و بهتر بشه و واقعا هم شد. سوپر بهتر شدن، که عنوان این کتاب هم هست، با اعمال کردن قوانین بازی و بهرمندی از ذهنیتی که آماده بازی کردن باشه، امکان پذیر میشه.

شاید شما تجربه مشابه به جین نداشته باشید و سرتون سلامت باشه، اما می‌تونید از نکات این کتاب توی زندگی شخصی و حتی کاری خودتون استفاده کنید و اگر کسب ‌و کاری دارید، نه تنها پر بازده باشید، بلکه به سوپر پر بازدهی برسید.

برای اینکه با ذهنیت جین و کاری که برای نجات زندگی خودش کرد آشنا بشید، کافیه هر روز این 3 تا قدم رو بردارید. یک اینکه نسبت به میزان کارآمدی خودتون انتظار بالایی داشته باشید و به این انتظار متعهد بمونین. دوم اینکه خودتون رو تقویت کنید و ارتقا بدید و سوم، با آدم بدهای درون خودتون مواجه بشید.

حالا هر کدوم رو در ادامه کامل توضیح میدیم.

قدم اول: احتمال زیاد بازی‌های رایانه‌ای رو تجربه کردید

همه این بازی‌ها یک قهرمان دارن که به هدفش کاملا متعهد هست و همه تلاشش رو میکنه تا به اون هدف برسه و از تمام امکانات و ظرفیت‌هایی که داره تو این مسیر استفاده میکنه. مثلا همین سوپر ماریو که تمام هم و غمش اینه که بره و پرنسس رو نجات بده. جین میگه شما باید مثل یک قهرمان بازی، نسبت به چیزی که دنبالش هستید کاملا متعهد باشید و برای پیدا کردنش تلاش کنید.

البته نه هر جست و جویی؛ شما باید در جست و جوی چیزی باشید که به شما انگیزه میده و باعث میشه حرکت کنید. چیزی که با ارزش‌های شما سازگار باشه. هدف جست و جو کردن اینه که کارآمدی شما افزایش پیدا کنه. منظور از افزایش کارآمدی اینه که شما ظرفیت خودتون رو بشناسید و به این باور برسید که می‌تونید کارهایی رو به سرانجام برسونید و مهارت‌هایی کسب کنید که بهتون کمک میکنن تا به اهداف معنادار زندگیتون برسید.

نکته جالب در مورد بازی‌های ویدیویی اینه که شما از هر اتفاقی که اون تو میوفته، امتیاز کسب می‌کنید. یه دشمن رو شکست میدید و 5 امتیاز می‌گیرید. به نقطه مشخصی می‌رسید و 10 امتیاز می‌گیرید. ما می‌تونیم یاد بگیریم که این سیستم امتیاز گیری رو توی زندگی روزانه خودمون پیاده کنیم. مثلا صبح زود از خواب بیدار بشیم و 2 امتیاز بگیریم. تخت خوابمون رو مرتب کنیم و 2 امتیاز بگیریم. صبحانه بخوریم و 4 امتیاز دیگه دریافت کنیم. سر کار بریم و کاری که ازمون خواسته شده رو تموم کنیم، 22 امتیاز! همه و همه این‌ها میتونن امتیازهایی باشن که در طول روز می‌تونیم به خودمون بدیم.

وقتی شما هر کاری که می‌کنید رو به چشم یک فرصت برای کسب امتیاز و تجربه ببینید، و امتیازهای روزانه خودتون رو جایی یادداشت کنید، هر روز بیشتر و بیشتر تلاش می‌کنید تا امیتاز بالایی داشته باشید و تشویق می‌شید چالش‌هایی که در پیش دارید رو حل کنید. اینطوری شما آغوشتون رو به روی فرصت‌های زیادی بازی می‌کنید و می‌بینید که کارآمدی شما افزایش چشمگیری پیدا میکنه.

علاوه بر این، اعتماد به نفس شما هم بالا میره و به توانایی‌های خودتون ایمان پیدا می‌کنید

هر چقدر شما کارهای بیشتری رو به پایان برسونید، خود به خود آماده می‌شید تا با چالش‌های بزرگتری مواجه بشید. نگاه کردن به فرصت‌های کوچیک برای دریافت امتیاز به جین کمک کرد تا از تاریک‌ترین و سخت‌ترین لحظات زندگیش رها بشه.

خواهر دو قلوی جین هر روز چالش‌هایی رو برای جین آماده میکرد. چالش‌های کوچیک و آسون. مثلا یه روز از جین می‌خواست به پنجره نگاه کنه و چیز جالبی رو پیدا کنه. شاید این چالش به نظر ساده بیاد، اما برای جین کاملا معنی دار و مهم بود.

جین میگه: «تحقیقات نشون میدن که تعداد موفقیت مهم‌تر از اندازه موفقت‌ هست. بنابراین هیچ اهمیتی نداره که هدف شما کوچیک یا آسونه.

در واقع، اینکه کوچیک و آسون باشه بهتر هم هست و میتونه بیشتر بهتون کمک کنه. چون چیزهای ساده، شانس موفقیت شما رو هم افزایش میدن».

به عبارت دیگه، با هر پیروزی و موفقیت کوچیک، شما برای رسیدن به موفقیت‌های بزرگتر در آینده امیدوارتر می‌شید. اصلا برای همین هست که سازنده‌های بازی‌های ویدیویی مراحل اول بازی رو آسون می‌سازن. اونا به خوبی میدونن که باید به بازیکن‌ها در همون ابتدای بازی، طعم دلچسب موفقیت و پیروزی رو بچشونن.

حالا بریم سراغ قدم دوم: گفتیم که شما در قدم اول باید اهدافی داشته باشید و برای رسیدن بهشون جست و جو کنید

اما لازمه این کار چیه؟ اینکه شما در راه رسیدن به هدفتون باید منعطف باشید و دوباره زنده بشید. یعنی چی؟ یعنی اگر اتفاق بدی براتون افتاد، به اصطلاح جونتون کم شد، دوباره کاری کنید جونتون زیاد بشه و درست مثل روز اول بشید.

اگر تجربه بازی ویدیویی رو داشته باشید، می‌بینید قهرمان‌های بازی در طول بازی چیزهایی رو جمع میکنن که بهشون انرژی و قدرت میده و جونشون رو زیاد میکنه. ما تو قدم دوم به همین چیزا نیاز داریم، به همین آیتم‌هایی که بتونن ما رو به حال خوشمون برگردونن.

این قابلیت که ما بتونیم مثل روز اولمون سرزنده و امیدوار بشیم، قوق‌ترین سلاح در توپ خونه زندگی ما هست. اینکه بتونیم بدون توجه به شرایط، هر زمان و هر مکانی حالمون رو بهتر کنیم.

جین میگه: «تا می‌تونید آیتم‌های قدرت‌بخش جمع آوری کنید. چیزهای خوبی که باعث میشن شما احساس شادتر، سالم‌تر یا قوی‌تر بشید».

اینجا باز هم به ماریو دقت کنید. ماریو برای اینکه به پرنسس برسه و نجاتش بده، باید مسیر دشواری رو طی کنه. توی این مسیر، ماریو جون اضافه جمع آوری میکنه، قارچ میخوره و توانایی تیر انداختن پیدا میکنه. بنابراین اگر میخوایم توی بازی‌های خودمون باقی بمونیم، به این آیتم‌های قدرت‌بخش نیاز داریم. به صورت کلی ما باید 4 بعد از توانایی‌هامون رو تقویت کنیم. بعد فیزیکی، احساسی، اجتماعی و روانی.

راهکار مورد علاقه جین برای افزایش توانایی فیزیکیش اینه که از یک لیوان بلند آب بخوره

جین میگه این چالش باعث میشه هم حالش خوب بشه، هم عضلاتش تقویت بشه و هم انرژی بیشتری پیدا کنه.

ببینید اصلا قرار نیست کار خاصی بکنید. مثلا اینکه برید توی حمام و در پایان بعد از یه دوش آب گرم، چند ثانیه برید زیر آب سرد. همین کار میتونه انرژی شما رو بهتون برگردونه و حس نشاط و سرزندگی داشته باشید. به همین سادگی.

جین برای تقویت بُعد حسی خودش، تا جایی که ریه‌هاش کاملا خالی بشن، فریاد میزنه. جین میگه این کار باعث میشه اندورفین و هورمون‌های خوشحالی تو بدنش منتظر بشن و تاکید میکنه که باید این کار رو تا آخرین لحظه‌ای که نفس دارید ادامه بدید تا تاثیرش رو ببینید.

یه راه ساده دیگه برای تقویت و برانگیخته کردن بعد حسی، همین آهنگ گوش کردنه. مخصوصاً آهنگ‌هایی که باعث میشن سر و پاتون رو تکون بدید. رقصیدن هم که دیگه جای خودشو داره و حسابی میتونه روح و روانتون رو زنده کنه.

جین برای تقویت توان اجتماعی خودش، وارد شبکه‌های اجتماعیش میشه و تا جایی که میتونه برای دیگران کامنت مثبت میذاره و باهاشون تعامل میکنه. همین که شما با دوستاتون میرید کافه، توی مترو با بقل دستیتون گپی میزنید یا تو جمع فامیلی و دوستانتون با بقیه خوش و بش می‌کنید، توان اجتماعی شما رو افزایش میده.

در نهایت هم برای تقویت بعد روانی خودش، جین به 2 چیز به خصوصی فکر میکنه که قراره تو هفته بعدی انجامشون بده و فکر کردن به این دو مورد هیجان زدش میکنه. یوگا میتونه این کمک رو به شما بکنه. یا نه، سختش نکنیم، همین که بشینید، چشمتون رو ببندید و در آرامش نفس بکشید و سعی کنید به چیزی فکر نکنید، میتونه روان شما رو صیقل بده.

فعال کردن این آیتم‌های قدرت‌بخش به شما کمک میکنه در طول روز تجربه‌های مثبت‌تری داشته باشید و از حسای منفی فاصله بگیرید

مطالعات نشون میده افرادی که حسای مثبت بیشتری دارن، عملکرد بهتری هم دارن. کارمندایی که نسبت افکار مثبت به منفیشون در طول روز 3 به یک یا 4 به یک بوده، کارمندان خلاق‌تر و کارآمد‌تری به حساب میان.

حتی این مطالعات نشون دادن شهروندانی که تحت خطر بمباران موشکی هستن و نسبت احساس مثبت به منفیشون 2 به یک یا بالاتره، کمتر در معرض فشار عصبی و استرس‌های ناشی از بمباران قرار می‌گیرن.

در قدم سوم هم، ما باید با آدم بدهای بازی مواجه بشیم و ازشون بگذریم. همون طور که ماریو مراحل مختلف رو میره جلو، با لاکپشت‌ها و قارچ‌های عصبانی مواجه میشه که میخوان شکستش بدن.

بعضی از مهم‌ترین آدم بدهای بازی ما که باید بشناسیم و باهاشون مواجه بشیم و در مواقع لزوم ازشون عبور کنیم، آدم بدهای درون ما هستن. همین عادت‌های بدی که داریم. جین اسم یکی از این آدم‌ بدهای درونی خودش رو گذاشته «ارباب امکان ناپذیری».

این ارباب وقتی سراغ جین میاد که جین میخواد کار خوبی رو انجام بده و بهش میگه: «امکان نداره بتونی این کار رو انجام بدی، تو به اندازه کافی خوب نیستی و از پسش بر نمیای، تو شانسی نداری، این کار خیلی برات سخته و...».

اسم یکی دیگه از آدم بدهای زندگی جین «هیولای چهار سر پیتزا – نوشابه – قارچ و شکلات داغ هست»

البته همه ما در معرض همچین هیولایی هستیم و خیلی‌هامون هیچ مقاومتی هم در برابرشون نمی‌کنیم. خیلی‌هامون ممکنه به یک جعبه نون خامه‌ای نه نگیم. اما خب، این همه نون خامه‌ای میتونه همون آدم بده زندگی شما باشه! همون آدم بده‌ای که باید بشناسیدش و ازش دوری کنید.

و ما باید در برابر این آدم بدها، راه چاره پیدا کنیم. باید استراتژی‌هایی پیدا کنیم که با کمکشون بتونیم در برابر تاثیرات مخرب این آدم بدها مقاومت کنیم. آدم بدها دائما میخوان جلوی پاتون سنگ بندازن و جلوی مسیر پیشرفت شما رو بگیرن.

جین میگه: «همه ما می‌دونیم که آدم بدها تو بازی‌های ویدیویی چجوری کار میکنن. مهم‌ترین کار اونا اینه که مجبورمون میکنن تا خلاق و باهوش باشیم». پس به این نکته مهم توجه داشته باشید. قرار نیست از آدم بدها فرار کنیم یا نادیده بگیریمشون. برعکس، باید بشناسیمشون و به دنبال راهکارهایی برای مدیریت و مقابله باهاشون بگردیم. مثلا اگر صبح حاضر نیستید از گرمای رخت خوابتون دست بکشید، کافیه یه لباس گرم بذارید کنارتون و وقتی بیدار شدید، اون رو تنتون کنید. اینطوری آدم بده که همون گرمای رخت خوابتون هست رو می‌تونید شکست بدید.

جین میگه یکی از آدم بدهای زندگیش یه «هیولای دو سر» هست که دائما بهش میگه: «تو خیلی خسته‌ای، تو خیلی نا امیدی، تو ترسیدی، تو کندی، تو چاقی و...».

راه کاری که جین برای این هیولای دو سر پیدا کرده خیلی ساده هست. اون یه جمله مثل «من خیلی خستم» رو تبدیل میکنه به: «من خستم، اما هرطور شده انجامش میدم».

بنابراین، وقتی میگیم ذهنیت شما باید بازی کردن رو بپذیره، منظور همینه. اینکه ذهن ما آمادگی پیدا کنه با آدم‌بدهایی که داریم مقابله کنه و چیزهایی رو پیدا کنه که ما رو تو مسیر رسیدن به اهدافمون قوی کنه. امیدواریم برنده بازی‌های زندگیتون باشید و مهم‌تر از اون، از بازی کردن لذت ببرید.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :